یافتن پست: #خوند

bamdad
bamdad
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻣﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ... ﺭﻓﻘﺎ ﻣﺸﮑﯽ
ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺗﯿﺮﯾﭙﺸﻮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺻﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﻪ ﺑﯿﻨﻮﺍ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺷﮑﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﺎﮐﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﻨﮕﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺭﻭﺯﯼ ﮎ ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻭ ﺧﺎﻃﺮﯼ ﺍﺯﻡ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻡ
ﻧﻤﻮﻧﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮎ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺏ ﻓﮑﺮﻡ ﻧﯿﻮﻓﺘﺎﺩﻥ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻥ ﺑﯿﻞ ﻭ ﮐﻠﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺗﺎ
ﺑﻔﻬﻤﻢ ﭼﻘﺪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺩﻟﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﯾﻦ ﺑﻐﺾ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ...

{-60-}
mostafa AZ
mostafa AZ
خسته و کوفته اومدم خونه داداشم رو در پذیرایی یادداشت گذاشته یه نوشته گذاشتم تو اتاقت برو بردار...
رفتم تو اتاق دیدم نوشته سرت کلاه گذاشتم یادداشت اصلی پشت همون برگه ایه که رو در بود...
رفتم یادداشت رو درو کندم پشتش نوشته یه یادداشت تو یخچاله زیر ظرف میوه ها...
منم حرصم گرفت بدون توجه به یادداشت یه نیمرو درست کردم و خوردم...بعد ناهار یادداشت زیر ظرف میوه رو خوندم دیدم نوشته ما رفتیم خونه خاله اما مامان برات پیتزا که دوست داری درست کرده گذاشته تو فر...اما اگه نیمرو خوردی دیگه پرخوری نکن بذار اومدم باهم میخوریم..
... ادامه
sam
sam
شعر های جدیدی كه پشت سر عروس خونده میشه:

ساپورت دخترونه*******عروس چه مهربونه....

ساپورت رنگی رنگی******عروس چقد زرنگی....

عروس كلیپس طلایی*****عروس خانم تو ماهی....

نون و پنیر ارزونیتون*****كلیپس نمیدیم بهتون....

شام عروس آوردیم *****ساپورتتون رو بردیم....

كلیپس خوش آب و رنگه ******عروس قدش بلنده....

اسفند دونه دونه***** ساپورت عروسمونه...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/10 - 19:33 ·
4
zahra
zahra
کی میتونه تو عید درس بخونه؟{-43-}
{-40-}{-40-}{-40-}{-40-}
zahra
9970_560774290621300_213368135_n.jpg zahra
آقو ما به دنیا اومدیم انقلاب شد، حرف زدیم جنگ شد
راه رفتیم کودتا شد، رفتیم مدرسه جنگ تموم شد
درس خوندیم هی نظاموی آموزشی عوض شد
رفتیم دانشگو کنکور ول شد، رفتیم سربازی معافیت آزاد شد
رفتیم سرکار مملکت تحریم شد، خواستیم ازدواج کنیم طلا گرون شد
گفتیم بریم خارج پاسپورتمون دی پرت شد، الانم اینترپل دنبالمونه
هه هه هه هه یعنی له لهما....!
با این شرایط که پیش میره آقو فکر کنم مشکل از ما باشه اگه بمیریم شاید دنیا بهشت شد
{-7-}
soheil
soheil
قابل توجه خواهران گرامي {-33-} {-95-}
فرمول بخت گشایی دختران جویای شوهر کشف شد !
دخترای گل روزی ۳وعده صبح ؛ ظهر ؛ شب ﺑﺎ ﺭﯾﺘﻢ ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ :
ﺷﻮﻫﺮ ﺷﻮﻫﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﻗﻨﺪ ﻋﺴﻠﻪ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺩُﺭ ﻭ ﮔﻮﻫﺮ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﯾﺎﺭ ﻭ ﯾﺎﻭﺭﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺑﺎﻟﺸﺖ ﭘﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
شب زیر سر ، شوهر
نازت میخره ، شوهر
تاج و سروره ، ﺷﻮﻫﺮ
ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﻬﺘﺮﻩ ، ﺷﻮﻫﺮ
یار و یاوره ، شوهر
واااااااااااااااااااااااااای وااااااااااااااااااااااای
نگو دهنم آب افتاد ؛ دلم به تاپ تاپ افتاد
باور کنید تاثیر داره ؛ مباداااااا این پست رو شوخی بگیرید !
بعد از خوندن برای ۱۰تا دختر دم بخت بگيد تا اونا هم ازدواج کنن …
یه دختری سهل انگاری کرد و این حرف رو به تمسخر گرفت
و تا ۳۰سال بعد بدون شوهر موند
و در نهایت تن به ازدواج با یه مرد کچله کوتوله چاق و گ.ـوزو
که دست بزن هم داره و معتاده و از دوتا ازدواج قبلیش ۴ تا بچه داره داد
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:04 ·
2
bamdad
bamdad
ﮐـﯽ ﮔﻔـﺘﻪ ﺩﯾـﻔﺮﺍﻧﺴـﻞ ﻭ ﺍﻧﺘـﮕﺮﺍﻝ ﻫﯿـﭻ ﺟـﺎی ﺯﻧـﺪﮔﯽ ﺑـﻪ ﺩﺭﺩ نمی خوره ؟!

هان ؟؟؟

ﺑﻨـﺪﻩ ﺧـﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺷـﺨـﺼﻪ ﺩﯾـﺮﻭﺯ ﺗﻤـﺎﻡ ﺷﯿـﺸـﻪ ﻫﺎی ﺧـﻮﻧـﻤﻮﻧﻮ ،

ﺑﺎ ﺟـﺰﻭﻩ های همیـﻨﺎ ﭘـﺎﮎ ﮐـﺮﺩﻡ
{-29-}
بهار بهار هایده) ؛یادش بخیر پارسال عید میخوندم) ؛ ]عیدمون موبار[|
دیدگاه · 1392/12/29 - 11:28 ·
9
صوفياجون
Rooze-Barfi-Text1.jpg صوفياجون
{-35-}{-41-}
{-41-}{-41-}
{-41-}{-41-}
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}

چشامو ؛ می بندم میخوام هر چی غصه است بمیره

که تو خواب ؛ یکی از تنم عطرتو پس بگیره

نمیشه ؛ نمیشه

عزیزم ؛ نمیـدونی عشقت چقدر سینه سوزه

چه سخته ؛ آدم چشم به تاریکی شب بدوزه

همیشه ؛ همیشه

شبا این حال و روزا خیره به عکست این شده کارم

دیگه طاقت ندارم

دلم میخواد یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم

آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره

خیلی دلم میگیره

فراموشم نمیشه خاطرهامون واسه من خیلی دیره
یه آدم چقدر طاقت غصه داره

چجوری ، میشه خنده روی لبام پا بذاره

دوباره ، دوباره

به جایی ، رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم

نباشی ، من هیچ حسی به روز برفـی ندارم

نمیخوام ، بباره

شبا این حال و روزا خیره به عکست این شده کارم

دیگه طاقت ندارم

دلم میخواد یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم

آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره

خیلی دلم میگیره

فراموشم نمیشه خاطرهامون واسه من خیلی دیره
{-109-}{-109-}{-109-}
صوفياجون
صوفياجون
سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا سيا
1-شما آنقدر تنبل هستيد كه اين 26 تا سيا رو نخوندين
2-شما آنقدر خنگ هستيد كه نفهميديد يكي آن سينا ميباشد
3-شما آنقدر ساده هستيد كه رفتيد بالا و پيدا نكرديد
4-من شما را سر كار گذاشتم
5-داريد ميسوزيد
6-بي مزه هم خوتي7-از اينكه شما را سركار گذاشتم خوشحال باشيد8-الان نفهميديد كه خوشحال رو اشتباه نوشته بودم
9-بازم رفتيد چك كرديد ولي من بازم سركارتون گذاشتم درست بود
10-هر چي فحش هم میدی خودتی خخخخ {-7-}{-7-}{-18-}{-33-}
الفرار{-125-}{-125-}
Mostafa
Mostafa
ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﻡﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻗﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﻪ:
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﺐﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﺍﺯ ﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﺗﻮ ﺷﻤﺎﻝ ، ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺻﻠﯽ ﺑﯿﺎﺩ، ﯾﺎﺩﺑﺎﺑﺎﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﺎ ﺻﻔﺎ ﺗﺮﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﻨﮕﻞﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ!
ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻪ:
... ﻣﻦ ﺍﺣﻤﻖ ﺣﺮﻑﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﭘﯿﭽﯿﺪﻡ ﺗﻮ ﺧﺎﮐﯽ.
۲۰ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﺩﻭﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﮐﻪ ﯾﻬﻮ
ﻣﺎﺷﯿﻨﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺷﺪ ﻭ ﻫﺮﮐﺎﺭﯼﮐﺮﺩﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﻤﯿﺸﺪ. ﻭﺳﻂ ﺟﻨﮕﻞ، ﺩﺍﺭﻩ ﺷﺐ ﻣﯿﺸﻪ، ﻧﻢ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ. ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﮑﻤﯽ ﺑﺎﻣﻮﺗﻮﺭ ﻭﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻡ!!
ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺟﻨﮕﻞ، ﺭﺍﺳﺖﺟﺎﺩﻩ ﺧﺎﮐﯽ ﺭﻭ ﮐﺮﻓﺘﻢ ﻭ
ﻣﺴﯿﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩﻡ.
ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺗﻨﺪ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ. ﺑﺎ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ، ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﻭﺑﯽ ﺻﺪﺍﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﻢ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩ.
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﯽ ﻣﻌﻄﻠﯽ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺗﻮﺵ.
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪﻓﮑﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﻧﯿﮕﺎ ﮐﻨﻢ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩﻡ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻋﻘﺐ ﺟﺎﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺳﺮﻡ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺎﻻ
ﻭﺍﺳﻪ ﺗﺸﮑﺮ ﺩﯾﺪﻡ ﻫﯿﺸﮑﯽ ﭘﺸﺖﻓﺮﻣﻮﻥ ﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺟﻠﻮ ﻧﯿﺴﺖ!!
ﺧﯿﻠﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ!
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﻮﻣﺪﻡ ﮐﻪﻣﺎﺷﯿﻦ ﯾﻬﻮ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺟﻔﺖ ﻭ ﺟﻮﺭﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﻮﺭ ﺭﻋﺪﻭ ﺑﺮﻕ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﭘﯿﭻ ﺟﻠﻮﻣﻮﻧﻪ!
ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻨﻢ ﯾﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ.
ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺣﺘﯽ ﺟﯿﻎ ﺑﮑﺸﻢ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻃﺮﻑ ﺩﺭﻩ.
ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺁﺧﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺑﻪﺧﺪﺍ ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﻣﺮﺯﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮﭼﺸﻤﻢ.
ﺗﻮ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺁﺧﺮ، ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯﺑﯿﺮﻭﻥ ﭘﻨﺠﺮﻩ، ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻭ
ﻓﺮﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﭼﺮﺧﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﺎﺩﻩﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﻪ ﻣﺪﺕ ﮔﺬﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ.
ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﺳﻤﺖﺩﺭﻩ ﯾﺎ ﮐﻮﻩ ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯿﭙﯿﭽﻮﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﯾﻪ ﻧﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﻢ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﺍﺩﻡ.
ﺩﺭ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ.
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺪﻭﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺩﻭﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﻧﻮﺭﺍﺯﺵ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮﯼ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﻭ ﻭﻟﻮ ﺷﺪﻡ ﺭﻭ ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻡﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﻭ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩﻡ، ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﮐﺖﺑﻮﺩﻧﺪ
ﯾﻬﻮ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ ﻭﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺧﯿﺲ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﻮ،
ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ:
ﻣﻤﺪ ﻧﯿﮕﺎ! ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺣﻤﻘﯿﻪﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺎ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺎﺷﯿﻨﻮ ﻫﻞ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
... ادامه
شهرزاد
57528206996668884027.gif شهرزاد
دهانت را می بویند که مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست نازنین
و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را به سوخت بار سرود و شعر فروزان می دارند
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی ست نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاه ها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند و ترانه را بر دهان
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی ست نازنین
ابلیس پیروزمست سوز عزای ما را
بر سفره نشسته است
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد

شاملو
... ادامه
zahra
1962748_701569919894768_248813580_n.jpg zahra
پارسال یه "حاجی فیروز" بود تو خیابونای رشت میخوند،
یه جورایی فضای شهر رو شاد میکرد
امیدوارم امسال هم همچین کارهای مثبتی انجام بشه.
نظر شما چیه؟
... ادامه
zahra
zahra
اقا راسته ک مرتضی پاشایی مرده؟
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
از تهرانی بودن خَستَ بوستی؟{-38-}

اصفهان زای بودن شِمِره عذاب آورَ بوست؟{-61-}

از شیرازی بودن داغانَ بوستن دَری؟{-60-}

از زاهدانی بودن دِ تِرِ اعصاب نمانسته؟{-10-}

بخاطر اَ موضوع کی رشت شین نیی احساس حقارت کونی؟{-145-}

وَلا خیلی بَد دریِ... نِصف عالم آدمان شیمی دردَ دَرید...{-109-}

دَنم... درد بی درمانَ مَنه{-38-}

دَ کاری نیشه کودَن ...{-54-}

و هر چی {-101-}

حضرت سعدی فرمایِ :

گر چه بنی آدم اعضای يگديگرند،ولی بچه های رشت يه چيز ديگرند... {-41-}{-64-}
7 دیدگاه · 1392/12/21 - 13:37 در گیلک ·
10
صوفياجون
صوفياجون
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ