یافتن پست: #خوند

.•*´•.♥.•`*•.هانیه .•*´•.♥.•`*•.
1235de2e1f6d189ebc57ffc3251bdac9-425 .•*´•.♥.•`*•.هانیه .•*´•.♥.•`*•.
خیلی وقتتو نمیگیرم 30 ثانیه وقت بزار بخون . لایکم نمیخوام
_________________________________________
یکی هست در محله ما....
همه او را برای یک شب دوست دارند ..
حتی برایش آش نذری هم نمیبرند او با کسی
کاری ندارد خودش را میفروشد و نان شبش را میخرد
حاج آقا میگوید باید از محله برود چون همه جوانان مسجدی
را از راه به در کرده ولی چرا مسجدی ها با یک فاحشه از
راه به در شدند ولی فاحشه با این همه مسجدی به
راه راست هدایت نشد
شاید فاحشه به کارش ایمان دارد
و مسجدی ها نه
... ادامه
...
...
داشتیم پاسوربازی میکردیم
یارم حاکم بود
همه گفتند:"حکم!""
درحالی که نگاهم میکردکه آماربدم بهش من فقط نگاش کردم...
واون بابیخیالی گفت:پیک...
درحالی که سری ازروی تأسف تکان میدادم دست روگذاشتم ورفتم...
چراکه اوهرگزنفهمید
که من پرازدل بودم
وحکم همون چیزی بودکه بایدازچشمام میخوند؛
"دل"
نمیدونم
شاید
من
بیخودی توقع داشتم
واون
خالی ازدل بود...!
متن بداهه ازنیما
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/4 - 12:04 ·
4
محمدطاها
محمدطاها
سال 92 هم تموم شد.
چقدر توی مجازی همدیگرو دلداری دادیم
چقدر +18 سرکاری خوندیم, چقد تسبیح گم شد!
چقدر سلامتی همدیگه پیک زدیم
چقدر پسرا ساپورتو کیلیپس دخترارو مسخره کردن...
چقدر دخترا ابرو ها و مارک شرت پسرارو مسخره کردن
چقدر پست های همو بدون اجازه کپی کردیم
چقدر لینک گذاشتیمو کسی ادد نکرد
چقدر با هم خندیدیم , چقدر با هم گریه کردیم
چقدر بهمون گفتن عقده ای چقدر لای جمیعت تنها بودیم
چقدر جنتی رو مسخره کردیم بنده ی خدا رو
چقدر تو مهمونی پستای بچه هارو لایک کردیم
چقدر بهمون گفتن هویج فرند
و چقدر از این چقدر ها داشتیم!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 22:56 ·
7
✔♥Дℓɨ♥✔
Amirali Bahadori - Bi Khodafezi.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
sam
sam
شب شعر:
آقای مجری: یکی از شعرایی رو که بلد هستین رو بگین، فامیل، اگر در بند در ماند قبول نیستا! یه شعر جدید بخون.
فامیل دور: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم... که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند...
آقای مجری :اینوکه ۳۰ بار خوندی .حالا معنیش چیه؟
فامیل دور: این معنیش خیلی عمیقه !!! درمورد درهای در مانند هست آقای مجری ، یعنی دری که واقعا در نیست شبیه درهست . کنار خیابون دیدی نقاشی در کشیدن؟ فکر میکنی در هست ولی در نیست ، در ماننده !؛ یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه!
ببعی :
It's nice to be important, but it's more important to be nice
آقای مجری: نه شعر فارسی بخون.
ببعی :در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به!
کلاه قرمزی :دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمی‌شود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمی‌شود... خوبه؟! آقای مجری این می‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
پسر عمه: چی نمی شود؟
آقای مجری: به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
پسرعمه: با پسرش؟
آقای مجری: پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیرم
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ، من از بچگی آرزوم بود شما بگید به من نمیتونید بدون من زندگی کنید!!!!!!!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 11:40 ·
7
رضا
رضا
یک سری مطالب برای راهنمایی کاربران جدید هست مینویسم اما میدونم که نگاه هم نمی کنن بهشون :)
دیدگاه · 1393/02/18 - 01:04 ·
6
...
...
ıllı YAŁĐA ıllı
7تاحمدبه نیت سلامتیت خوندم..
من خودم خیلی میترسم خوانواده خودم آب میپره توگلوشون سرفه میکنن دست وپاموگم میکنم میرم سریع آب میارم میزنم پشتشون...
حمدوآیت الکرسی میخونم تابرطرف شه ایشالا..
zahra
zahra
یه بار واسم نامه رسید بعد نامه رو باز کردم

و هرچی منتظر شدم مثل تو فیلما نویسنده ی نامه

با صدای خودش نامه رو واسم بخونه نخوند !

لحظه ی سختی بود تمام باورهام فروریخت
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:36 ·
Majid
akserver.ir_13968526521.jpeg Majid
ﺳﺎﻝ 92 ﻫﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ.

ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻮﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩﯾﻢبغل

ﭼﻘﺪﺭ 18 ﺳﺮﮐﺎﺭﯼ ﺧﻮﻧﺪﯾﻢ- ﭼﻘﺪ ﺗﺴﺒﯿﺢ ﮔﻢ ﺷﺪ !نیشخند

ﭼﻘﺪﺭ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﺪﯾﮕﻪ ﭘﯿﮏ ﺯﺩﯾﻢخوشمزه

ﭼﻘﺪﺭ ﭘﺴﺮﺍ ﺳﺎﭘﻮﺭﺗﻮ ﮐﯿﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﺍﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥشیطان

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺍﺑﺮﻭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺭﮎ ﺷﺮﺕ ﭘﺴﺮﺍﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﻥاز خود راضی

ﭼﻘﺪﺭ ﭘﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻤﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﭙﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢچشمک

ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﯾﻢ - ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢگریه

ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﭼﻘﺪﺭ ﻻﯼ ﺟﻤﯿﻌﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﯾﻢافسوس

ﭼﻘﺪﺭ ﺟﻨﺘﯽ ﺭﻭ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺑﻨﺪﻩ ﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭقهقهه

ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻮ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﭘﺴﺘﺎﯼ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﺭﻭ ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﯾﻢلبخند

ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﻮﯾﺞ ﻓﺮﻧﺪزبان

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻟﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺷﮑﺴﺖدل شکسته

ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ !نیشخند

ﺭﺍﺳﺘﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ (ﭼﻘﺪﺭ) ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ؟؟؟؟قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:07 ·
Majid
52653592776121899386.jpeg Majid
بار اول که دیدمش تو کوچه بود...

یه لباس گل گلی تنش بود...با موهای بلند و خرمایی...

اومد طرفم و گفت داداشی؟میای باهام بازی کنی؟از چشمای نازش التماس

می بارید...خیلی کوچیک بودم اما دلم لرزید...

تو همون نگاه اول عاشقش شدم...

سه سال ازش بزرگتر بودم...قبول کردم و کلی بازی کردیم!اخرش گفت:

تو بهترین داداش دنیایی...سالها گذشت هر روز خودم تا مدرسه می بردمش...

هر روز به عشق دیدنش بیدار میشدم...

اما اون همیشه میگفت:تو بهترین داداش دنیایی...

داغون شدم که عشقم منو داداش صدا میزنه...

گذشت و گذشت...تا اینکه عروسی کرد و ماشین خودم شد ماشین عروسش...

منم رانندش بودم...هی گریه میکردم و اشکامو پاک میکردم...

سالها گذشت که تصادف کرد و واسه همیشه رفت...خودم زیر تابوتشو گرفتم...

اگه بود بازم می گفت:تو بهترین داداش دنیایی...

رفت...واسه همیشه رفت و حتی یکبار هم نتونستم بگم اخه دیوونه...

من عاشقتم...من میمیرم واست...چشمهات همه دنیامه...

یه شب شوهرش رفت دفترچه خاطراتشو اورد...

دیدم چشاش پر اشک بود...دفترو داد و رفت...

وقتی خوندمش مردم...نابود شدم...نابود...نوشته بود داداشی...

دوست داشتم...عاشقت بودم...اما میترسیدم بهت بگم!میترسم داداشی..

.امید وارم زود تر از تو بمیرم که اینو بخونی...داداشی ببخش که عاشقت

شدم...داداشی تمام ارزوهام تو بودی...داااااااادااااااااشی.... نگرانگریه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:04 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلاممممممممممممممممممممم
خوبین همگی ؟؟؟؟؟؟؟ سر بلند باشین
zoolal
zoolal
گاج منتشر کرد
اولی ها ، دومی ها ، سومی ها ، کنکوری ها
خاک بر سر شما با این در س خوندتون برین برای خودتون یه فکر دیگه بکنین
دیدگاه · 1393/02/13 - 20:12 ·
7
zoolal
zoolal
موبایل داداشمو دزدیدن ولی نمیره شکایت کنه دلیلشم اینه :

اگه با دزده روبرو بشم و مسیجامو خونده باشه

آبروم میره نمیتونم تو چشماش نگاه کنم !!!{-18-}
دیدگاه · 1393/02/13 - 07:55 ·
5
zoolal
zoolal
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را...!!!
bamdad
attach_4172.jpg bamdad
دلم تنگه...
برای دعا کردن واسه نیومدن معلم
برای خوندن قرآن اول صبحو سرود ایران اول هفته
برای خط کشی کنار دفتر مشق با خودکار آبی و قرمز
برای تخته پاکنو گچ های رنگی کنار تخته سیاه
برای ترس از سوال معلم
برای لیوان آبی که فلوت داشت
دلم برای همه ی دلــــــــــخوشی های کــــــــودکانه تــــنگ شده

:(
عسل
عسل
کاش تو روم یکم حس خجالت داشتی
و از اولش باهام صداقت داشتی
چی شد تا حرف از صداقت شد
یهو صدات قطع شد

تو با من گرم بودی

دستات چرا سرد شد …

.

چند وقتیه که خدارو شکر بهترم
ولی بازم نمیشه از تو بگذرم
هنوزم قفلم روت هر چند
که حضور همه جا فقط باعث افتم بود
خدا میدونه که کجا الان پلاسی و
ممکنه با هر ادمی هر ان بلاسی
ولی من چی یه خونه نشینم
که ممکنه ساکت مدت ها یه گوشه بشینم
چرا چون هنوز هستم تو شک کارت
ولی خب تو خداروشکر که حالت خوبه
بگو کنارش مستی یا خوابی
لباس براش چی پوشیدی رسمی یا عادی
بزار همه چی رو من رو راست بگم بهت
تو یه تیمی میخای که بهم پاس بدنت
اینم بدون که دیگه برام مهم نیستی
حالا برو با هر کی که میخای لاس بزن هی

برو که هیچی بین ما نی اصلا
زندگیم با تو پاشید از هم
من به نبود تو راضی هستم
چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم

دیگه برو چون نمیخام من اصلانشم
تو رو ، نباید حتی از اولشم
به تو دل میباختم
چون دوس نداشتم
به دست تو یا کسای دیگه مسخره شم
تو غرق خوشی و من از سر شب
اصلا خوابم نمیبره اصلنشم
انقدر قرص و دری وری با هم میخورم
که شاید استرسام کمتر بشن
چون خودم با یارو دیدمت
به حرفات شک کنم یا بو پیرهنت
که غرقه عطر مردونه س
حیف که خوردم از تو من رودست
پس برو گمشو تف به ذاتت
اینا همه کمبوده عقده هاته
جا زدی خوبیامو با بدی
جواب میدادی میمردی به همه پا ندی

برو که هیچی بین ما نی اصلا
زندگیم با تو پاشید از هم
من به نبود تو راضی هستم
چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم

هنوزم اخلاقای بدت رو باز داریشون
کصافط کاریاتو میکنی ماس مالیشون
این یارو کیه که همش بهت زنگ میزنه
نکنه رابطه ی کاری داری باز با ایشون
خدایی بگو یعنی انقدر خجالت داشت
حالا دوس پسرت یه تایمی کسالت داشت
مگه چیکار کرده بود که این مدلی
این کارا رو کردی توی کصافط باهاش
من هنوز همون ادمم هنوزم تخسم
واسه هر چیز الکی هم بغضم
نمیترکه تو بودی دلیل افتم
پس دیگه از ما بکش بیرون لطفا
چون دیگه همه جوره تو رو تست کردم
تو این شرایطم نبودتو حس کردم
بگو ببنم خب تو الان کجایی
که از غم نبودت یه گوشه کز کردم

برو که هیچی بین ما نی اصلا
زندگیم با تو پاشید از هم
من به نبود تو راضی هستم
چون تو رفتی و گذاشتی خالی دستم
آرمین 2afm
... ادامه
bamdad
bamdad
Noosha
راستی ندا یه آهنگ سازی چیزی سراغ نداری چندتا شعر و ترانه از خودم بهش بدم واسم اهنگ بسازه؟
اگه سراغ داری بگو ، ثواب داره ، آخه 15 ساله ترانه و شعر میگم ، یه آهنگساز خوب و بدرد بخور پیدا نکردم!
{-32-}{-32-}

{-27-}{-27-}
zoolal
ng28oj0k0gdv.gif zoolal
{-35-}
mostafa AZ
mostafa AZ
ایرانسل sms داده به رایتلم مشترک گرامی اگه خیال کردی به همین راحتی دست از سرت بر میدارم کور خوندی داداش فکر کردی شمارتو گیر نمیارم….
عسل
عسل
تتلو 66 یه
دشب فهمیدم
تو اینستاش خوندم
واااااااااااااای عزیزم{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-49-}{-49-}{-49-}
دیدگاه · 1393/02/6 - 17:40 ·
10
بیکار عاشق
2hn8555.jpg بیکار عاشق
خداحافظ دوستان {-35-}
ببخشید اگه بدی خوبی کردم
معذرت
واسه لایک کردن و نخوندمام {-7-}
البته گفته باشم ک خوبی نکردما ههههههههه{-55-}
راستی سلام {-41-}
دیدگاه · 1393/02/5 - 23:37 ·
9
sam
sam
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ
ﺳﺮﮐﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ
ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
.
.
.
.
.
ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ
ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ
ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!
ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ
ﺧﻮﻧﺪ،،،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ
ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﯿﺪﻩ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻣﯿﺎﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ،،،
ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭ
ﻧﺒﯿﻨﻢ
ﺍﺻﻸ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
ﺑﻮﺩ،،، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ
ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ ﺑﺮﻡ، ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ.
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ
ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ميمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ
ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ
ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .
.
.
ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ،،؛
ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ،،،
ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/3 - 17:29 ·
2
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ