یافتن پست: #دامن

Mostafa
Mostafa
برو ای يار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده* دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
برو ای يار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک*ریزان هوس دامن مادر کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
شهریار
... ادامه
Mostafa
Mostafa
دست به دامن خدا که میشوم ...

چیزی آهسته درون من به صدا میاید که: نترس!

از باختن تا ساختن دوباره …

فاصله ای نیست …
دیدگاه · 1391/12/18 - 02:24 ·
1
♥هـــُدا♥
Avazak_ir-Love10693.jpg ♥هـــُدا♥
بــه مــن تکيــہ کــن!
مــن تمــام هستــي ام را
دامنے مي کنــمـ تــا تــو ســرت را بــر آن بنهــے!
صوفياجون
aroos.jpg صوفياجون
تفاوتهای_جالبو#طنز_عروسی_رفتن_پسر هاودختر ها
:دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟!توی این مدت هر روز یا دو روز یه بار ” پرو” لباس داره…اون دامن رو با این تاپ ست می کنه، یا اون شلوار رو با اون شال!!ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه! آخر سر هم می ره لباس می خره!!بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخاب کرد…حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه…اگر هم توی این مدت قبل از مهمونی، چیزی از لوازم آرایش مثل لاک و سایه و…که رنگهاشو نداره رو تهیه می کنه…حتی مدل مویی که اون روز میخواد داشته باشه رو تعیین می کنه…مثلا ممکنه ” شینیون” کنه یا مدل دار سشوار بکشه…!البته سعی می کنه با رژیم غذایی سفت و سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه…

یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنش می گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم!ماسک های زیادی هم می زاره، از شیر و تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذا نیستا!!)گرفته تا لیمو ترشخوب، روز موعود فرا می رسه!ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،…{-7-}
parsa
lko.jpg parsa
{-49-}
شهرزاد
4-BC39D740-148773-800.jpg شهرزاد
خاطر بی آرزو از رنج یار آسوده است
خار خشک از منت ابر بهار آسوده است

گر به دست عشق نسپاری عنان اختیار
خاطرت از گریه بی اختیار آسوده است

هرزه گردان از هوای نفس خود سرگشته اند
گر نخیزد باد غوغاگر غبار آسوده است

پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است
گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است

کج نهادی پیشه کن تا وارهی از دست خلق
غنچه را صد گونه آسیب است و خار آسوده است

هر که دارد شیوه نامردمی چون روزگار
از جفای مردمان در روزگار آسوده است

تا بود اشک روان از آتش غم باک نیست
برق اگر سوزد چمن را جویبار آسوده است

شب سرآمد یک دم آخر دیده بر هم نه رهی
صبحگاهان اختر شب زنده دار آسوده است


"رهی معیری"
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
دست عشق از دامن دل دور باد!
می‌توان آیا به دل دستور داد؟

می‌توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بی‌گزاره در نهاد ما نهاد

خوب می‌دانست تیغ تیز را
در کف مستی نمی‌بایست داد


قیصر امین پور
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/28 - 00:23 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
250px-Ahmad_shamlu.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نیمه شب ، آواره و بی حس حال در سرم سودای عشقی بی زوال

پرسه ای آغاز کردیم در خیال دل به یاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی می گذشت یک دو سال از عمر رفت و بر نگشت

دل به یاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی آن اسرار را آن دو چشم مست آهو وار را

همچو راضی ، مبهم و سر بسته بود چون من از تکراره او هم خسته بود

آمده هم اشیان شد با من او هم نشین و هم زبان شد با من او

خسته جان بودم که جان شد با من او نا توان بودو توان شد با من او

دامنش شد خوابگاه خستگی این چنین آغاز شد دلبسگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر وای از آن عمری که با او شد به سر

مسته او بودم زدنیا بی خبر دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمدو با خلوتم دم ساز شد گفتگو ها بین ما آغاز شد

گفتمش در عشق پابرجاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل

گر تو زورق بان شوی دریاست بی تو شام بیفرداست دل

دل ز عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سرگردان شده

گفت، گفت در عشق
... ادامه
[لینک]
lavani
lavani
اشكي از شاخه فرو ريخت مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ... اشك در چشم تو لرزيد، ماه بر عشق تو خنديد! يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم پاي در دامن اندوه كشيدم. نگسستم، نرميدم. رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم، نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ... بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!
Contacts not in your listReport All as Spam
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/27 - 13:17 ·
شهرزاد
387199_292074730838043_542017419_n.jpg شهرزاد
از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم
و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ای ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند
نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...
هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم
ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر
گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دلتنگم آنچنان که اگر ببینمت بکام ، خواهم که جاودانه بنالم به دامنت ، خواهم که جاودانه بمانی کنار من ، ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
دیدگاه · 1391/11/24 - 01:39 ·
3
رضا
رضا
ای نفس خرم باد صبا/از بر یار آمده‌ای مرحبا

قافله شب چه شنیدی ز صبح/مرغ سلیمان چه خبر از سبا

بر سر خشمست هنوز آن حریف/یا سخنی می‌رود اندر رضا

از در صلح آمده‌ای یا خلاف/با قدم خوف روم یا رجا

بار دگر گر به سر کوی دوست/بگذری ای پیک نسیم صبا

گو رمقی بیش نماند از ضعیف/چند کند صورت بی‌جان بقا

آن همه دلداری و پیمان و عهد/نیک نکردی که نکردی وفا

لیکن اگر دور وصالی بود/صلح فراموش کند ماجرا

تا به گریبان نرسد دست مرگ/دست ز دامن نکنیمت رها

دوست نباشد به حقیقت که او/دوست فراموش کند در بلا

خستگی اندر طلبت راحتست/درد کشیدن به امید دوا

سر نتوانم که برآرم چو چنگ/ور چو دفم پوست بدرد قفا

هر سحر از عشق دمی می‌زنم/روز دگر می‌شنوم برملا

قصه دردم همه عالم گرفت/در که نگیرد نفس آشنا

گر برسد ناله سعدی به کوه/کوه بنالد به زبان صدا


دیوان اشعار
غزل ۲
fahimeh
380732_215951221873674_647578159_n.jpg fahimeh
این منم
امید
mosabeghe.jpg امید
بزودی اولین دوره موضوعی
با جوایزی ارزنده
نفر اول : 2 دامنه ir
نفر دوم شارژ 5 هزار تومانی
نفر سوم شارژ 2 هزار تومانی
Noosha
hhh38.jpg Noosha
Mostafa
شب ميلاد تو ای دوست برای دل من
شب ميلاد همه خوبی هاست
دل من امشب ازاین حادثه خوش لبریز
دامن افکارم
پر گل های خیال تو شده است
تک تک گلها را
یک به یک می بوسم
و به دل می دوزم
گرچه دوریم از هم
دلی از عاطفه لبریز و پر از عطر امید
توشه ی راهت باد ...
تولدت مبارک گلم
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
این روزها سرگردونم ...


خسته ام ..


نمیدونم کدومشون حقیقت درون منه !


انوشکای یاغی یا آروم، وفادار یا خیانتکار، پاکدامن یا فاحشه ...


شخصیت های درونم بالاخره پس از گذشت سال ها


علیه سرکوب های من شورش کردند.


دارند نابودم میکنند.


باید زودتر خودم رو پیدا کنم !


قبل از اینکه خیلی دیر بشه .. خیلی دیـــــــر
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/13 - 15:10 ·
6
iman
iman
دخترا نمیتونن............

ـ با داشتن ران هاي بد ترکيب دامن کوتاه نپوشن و قر ندن!!!

ـ با ديدن يک پسر خوشتيپ ميگرن درد نگيرن و غش نکنن!!

ـ قبل از بيرون رفتن از خونه ۳ کيلو پودر به سر وصورت و ته و ماتحت خود نزنن!!!!!!!

ـ کفش پاشنه ۶۰ سانتي نپوشن و احساس مانکني نکنن!!!!!

ـ با داشتن پاهايي پشمالو جوراب شيشه اي نپوشن و شيلنگ تخته نندازن!!!!!!!

ـ روزي ۱۴ ساعت با تلفن حرف نزنن!!!!

ـ زير مانتوي کوتاه٬دامن بلند خال خالي نپوشن!!!!!!!

ـ روزي ۴۰ هزار تومن آشغال جات نخرن!!!!!

ـ ۲ ساعت به ۲ ساعت لباس عوض نکنن و رنگ و وارنگ نپوشن!!!

ـ با داشتن هيکل جنيفري ؟! بندري نرقصن و سينه نلرزونن!!!!!!

ـ از دوست پسرهاشون براي هم نگن و لايه اوزون را جر ندن!!!!

ـ با داشتن چشماي بابا قوري خط چشم نکشن و چشمک نزنن!!!!

ـ عشوه شتري نيان و ناز نکنن!!!!

ـ از ۳۰ تا پسر شماره نگيرن و به هر ۳۰ تا زنگ نزنن!!!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/9 - 00:25 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شبیه برگ پاییزی پس ازتو قسمت بادم

خداحافظ ولی هرگزنخواهی رفت از یادم

خداحافظ و این یعنی دراندوه تو میمیرم

دراین تنهایی مطلق که میبنددبه زنجیرم

و بی تولحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد

وبرف ناامیدی برسرم یکریز می بارد

چگونه بگذرم ازعشق.. ازدلتنگی هایم؟

چگونه میروی با اینکه میدانی چه تنهایم؟

خداحافظ تو ای همپای شبهای غزل خوانی

خداحافظ به پایان آمد این دیدار پنهانی

خداحافظ بدون تو گمان کردی که می مانم

خداحافظ بدون من یقیین دارم که می مانی
... ادامه
♥ یلدا♥
006Safar3.jpg ♥ یلدا♥
نگذار باز از سفرت بی‌خبر مرا

یک بار هم اگر شده با خود ببر مرا

شکر خدا که گریه‌ی سیری نصیب شد

هربار تشنه کرد غم‌ات بیشتر مرا

سر را به دامنت بگذارم اگر، سر است

دامن چو می‌کشی، به چه کار است سر مرا

یک بار جای این همه زخم‌ زبان زدن

راحت بگو که دوست نداری دگر مرا

آه ای خیال دور که آواره‌ات شدم

یک شب بیا به خانه‌ی خوابت، ببر مرا



سید علی لواسانی
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/6 - 18:03 ·
4
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ