رفتی ونگفتی که اندردل مایی
کفش توبجامانده وتوسیندرلایی
درقصردل ماچراپای نهادی؟
حالاکه شدیم عاشق توگوکه کجایی؟
چندیست که ازهجرتوبیماربگشتیم
تجویزبکن بهردل ماتودوایی
گویند:طبیب دل عشاق توباشی
عاشق شده ام بهردلم باش شفایی
رفتی به جفاازبرماای مه هستی
پنداشته بودیم که خداوندوفایی
کفش توبه هرکوی وبه هرخانه ببردیم
هرگزنشداین کفش تواندازه به پایی
چندی بگذشت درغم هجران توجانا
هیهات!نبودازتونشانی چوبه جایی
تااینکه بدادندبه مامژده رفیقان
آمدبه سرایام غم وهجروجدایی
آمدزره ایام وصال وثمن وگل
باآمدنت گشت دل ماچوهوایی
گفتیم:شویم مطمئن ازآمدنت یار
باشدکه توآن یاروانیس دل مایی
تاچشم به مه روی جمال توبیفتاد
گفتیم: بخودآری!توآن سیندرلایی
شعراز:نیماراد
شیوانا و شاگردش از راهی میگذشتند. به دهکدهای رسیدند که مردم آن تازه از سیلاب بزرگی جان سالم به در بُرده و تمام مال و منال خود را در اثر سیل از دست داده بودند. اهالی در یک مزرعه که در دامنه کوه نزدیک دهکده قرار داشت دورهم جمع شده بودند و در مورد دلیل از دست دادن اموالشان بهخاطر سیلاب صحبت میکردند. شیوانا و شاگردش به آنها نزدیک شدند تا بهتر صدایشان را بشنوند.
1392/07/9 - 11:08فردی که از بقیه پیرتر مینمود با صدایی ناراحت و غمگین گفت: "دلیل این اتفاق بد چیزی نیست جز اینکه در این اواخر در مراسم عروسیها ما پیرها را دعوت نمیکردید. میگفتید به مجلس، غم و اندوه میآوریم و جمع شاد شما را برهم میزنیم. این سیلی که آمد مال آن دعوتنکردنها بود."
بقیه اهالی ناراحت و غمگین سر به زیر انداخته و با شرمندگی از آن فرد پیر پوزش میخواستند. شیوانا سرفهای کرد و جمع را متوجه خود ساخت و گفت: "احترام به پیران و کهنسالان خیلی مهم است. عواقب ناخوشایندی هم حتما به دنبال دارد. اما دلیل اصلی آسیب دیدن خانه و زندگی شما این بوده که خانههای دهکده را در مسیر رودخانه قدیمی ساخته بودید. این رودخانه صد سال است که خشک بود، اما بهخاطر باران شدید و تغییر مسیر رودخانههای بالادست دوباره آب گرفت و خانههای شما را با خودش برد. بنابراین برای اینکه دوباره دچار این مشکل نشوید بهتر است در مکانی دیگر و در ارتفاعی بلندتر مثل همین دامنه کوه، دهکده جدید خود را بسازید!"
پیر دهکده با اعتراض گفت: "یعنی شما میگویید آنها حتی اگر ما را به عروسیشان دعوت میکردند باز هم سیل میآمد!؟"
شیوانا با تبسم گفت: "درست است که با احترام به کهنسالانی امثال شما، خیر و برکتی بسیار، نصیب اهالی میشود اما در عین حال اگر دلیل بروز ناملایمات زندگی را در جایی غلط و در موضوعات جانبی نامربوط جستوجو کنیم، خودبهخود از علت واقعی بروز حوادث غافل میشویم و دوباره در حادثهای مشابه در معرض همان خطر قرار میگیریم.
شما هم در این سن و سال بهجای درگیر شدن در بازی دعوت به عروسی یا دعوت نشدن به عروسی بهتر بود از تجربه پیری و کهنسالی خود استفاده میکردید و قبل از بروز سیل، به اهالی هشدار لازم را میدادید. اگر به آنها زودتر خبر میدادید شک نکنید که بهطور حتم حرمت بیشتری برای شما قایل بودند. الان هم بهجای سرزنش اهالی دردمند و گیج و ناامیدسازی آنها بهتر است به آنها که ماندهاند امید زندگی ببخشید و سریعا به دنبال یافتن سرپناه مناسبی برای جمع باشید. این انتظاری است که جوانترها از پیرهای باتجربه دارند. کافی است این انتظار را برآورده سازید. مطمئن باشید احترام خودش میآید! اما نکته مهم این است که برای جلب احترام بقیه از اتفاقات ناگوار سوءاستفاده نکنید و برای یافتن علت حوادث ناخوشایند، نشانی اشتباه ندهید. چراکه در جای اشتباه دنبال جواب گشتن باعث یافتن پاسخی اشتباه میشود که این امر سبب میگردد دوباره آن ناگواری و ناخوشایندی برایتان تکرار شود!"
1392/07/9 - 22:51