یافتن پست: #دریغ

...
356.jpg ...
توبه کردم که زبوسیدن توتوبه کنم
صددریغاکه چوبرخاست لبم ازلب تو
توبه کردم که دگرتوبه بیجانکنم
دیدگاه · 1392/08/8 - 14:15 ·
10
...
217.jpg ...
چوحافظ رفت ازدستم
دل ودینم به آسانی
نه ای صاحبدلم اما
تواین راخوب میدانی
سرزلفت زده آتش بجانم دخت سیمین رو
چرادل داده ای برمن٫که دل ازمن چوبستانی
دریغا!دل بتوبستم همه دنیای من گشتی
ندانستم به کوی عشق تویی دنیای چون فانی
بداهه:
ازنیماراد
... ادامه
دیدگاه · 1392/08/8 - 01:57 ·
10
...
طرح قلب زیبا در خاک.jpg ...
الایاایهاالساقی
منم مست می باقی
چوحافظ مانده برجانم
دریغا!حسرت وداغی
زتاب وجعدگیسویی
شده دل عاشق ویاغی
شده مجنون لیلایی
بخوانیدش چوالباقی
بداهه :ازنیماراد
{-41-}
دیدگاه · 1392/08/8 - 01:44 ·
11
...
مرگ.jpg ...
یه روز
خودم ودلم
عاشق یکی ودلش
شدیم
ولی اون
خودم ودلم رو
ازخودش و
دلش
روند...
دیروز
بایه دسته گل اومددیدنم{-35-}
بایه نگاه مهربون{-26-}
نگاهی که سالها
ازم دریغش میکرد{-59-}
گریه کردوگفت:{-31-}
دلش برام تنگ شده{-38-}
دستاش روروی
صورتم میکشید
دستایی که بهم آرامش میداد...
ولی من فقط
نگاش کردم{-60-}
چون کاری نمیتونستم بکنم
فقط وقتی رفت
سنگ قبرم
ازاشکاش خیس شده بود{-48-}
✔♥Дℓɨ♥✔
✔♥Дℓɨ♥✔
ما ۳ چیز را در دوران کودکی جا گذاشته ایم :
شادمانی بی دلیل
دوست داشتن بی دریغ
کنجکاوی بی انتها
به سلامتی روزهای خوب زندگیمون …
...
i (150).jpg ...
قلبت روقفل کردم
وکلیدش روتوقلبم .نهان کردم
اماتورفتی
وقلبت روبه همه دادی
دریغا!
ندانستم هرگز
که قفل قلبت هرزشده
وهرکلیدی بهش میخوره
نیما
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/21 - 15:26 ·
7
Mostafa
Mostafa
اگر فکر میکنید با یک لبخند میتونید کسی رو خوشحال کنید

ازش دریغ کنید بزارید دهنش سرویس بشه !
...
...
””جوانی””
افسوس که جوانی به آنی گذشت
پیری زره آمد٫جوانی بگذشت
شب وروزازپی هم آمدورفت
عمربی آنکه بدانی گذشت
عمروایام شباب٫به بطالت طی شد
هیهات ودریغ!زندگانی بگذشت
سوخت پای زندگانی٫عاقبت عمروجوانی
زندگانی افسوس مه چه فانی بگذشت
مپرسیدازشباب وعاشقی ووصل یار
که ازعشق وجوانی٫زمانی بگذشت
دل بسان عابری گم کرده ره
آخرازکوچه عشق٫بی نشانی بگذشت
شوروشوق وبزم ومستی وطرب
همره عمروجوانی٫به آنی بگذشت
غم مخورنیما زبگذشته شباب
به پای این جوانی٫جهانی بگذشت
شعراز:نیماراد
{-35-}
دیدگاه · 1392/07/1 - 18:44 ·
7
...
...
””گل وخار””
توگل بودی ومن خارتوبودم
همیشه یاروغمخوارتوبودم
چراای گل شدی بیگانه بامن
منی که عمری دلدارتوبودم
توبودی یارودلدارغریبان
ولی من مونس ویارتوبودم
گذرکردی به آسانی زعشقم
نگفتی:عاشق زارتوبودم
توبودی برسرم تاج سرعشق
دریغ!ازآنکه سربارتوبودم
شعراز:نیماراد{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
...
...
””بردی ازیادمرا٫درشبی بارانی””
من تراباریدم
درشبی بارانی
درنگاهت دیدم
یک شب طوفانی.
ازلبانت چیدم
بوسه ای آتش گون
من ترابخشیدم
دانم این میدانی.
من دمی ترسیدم
ازنگاه سردت
حال توپرسیدم:
گفتی: چه پرسانی؟
من بتو خندیدم
خنده ای مستانه
شبهه وتردیدم
یک سکوت آنی.
گفتمت:چون بیدم
یک درخت مجنون
کردی بازتهدیدم
گفتی:عشق فانی!
گفتم:ای امیدم
مبرعشقم ازیاد
بردی ازیادمرا
درشبی بارانی...
شعراز:نیماراد
تقدیم به اهالی شهرباران
کاش منم میتونستم
پاییزشمال رومثل شمالمس کنم
باپوست واستخوانم
ودرکناردریای زیبای شمال
تاآخرین لحظه عمرم شعربسرایم
تابمیرم
وتن اشقم رابه دریاسپرده
ودرآغوش دریا
آرام بگیرم
ولی هیهات!
که این تهران مرافرسود
شهرعشاق بی عشق
وشاعران بی واژه...
هیهات!
وصددریغ و
افسوس...{-38-}
...
...
آنکه این کون ومکان وجمله این هست آفرید
آدمی رانیزگویند:درشبی مست آفرید
ازتن خاک حقیرآدم بیاورداووجود
صددریغا!آدمی راازگل پست آفرید
شعراز:نیماراد{-35-}
...
...
دریغا!آنکه براین دل خدایی میکند
برسرکوی دلم میل جدایی میکند
رعیت دل راچه شد آخرکه ارباب وفا
بی حضوررعیت دل کدخدایی میکند
شعراز:نیماراد
... ادامه
...
...
بگذشت زنیمه شب ومهتاب نیامد
بردیده دریغا که دمی خواب نیامد
بیتاب شداین دل زفراق وغم هجران
هیهات!قراردل بیتاب نیامد.
دیدگاه · 1392/06/14 - 16:31 ·
8
شهرزاد
شهرزاد
نگاهی‌ عمیق به تقویم سر رسیدش
فهمید وقت تفریح سر رسیده

سر در گم تو کوچه‌ها سرگردونه
کاش میشد خدا قدیما رو برگردونه

گذشته‌هایی‌ که تو زمان حال مرده
جوونی‌ که تو چشماش یه فرد سالخورده

و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم
از آدمای اطرافم اهریمن ساختم

از پدر مادر هیچ خیری وقتی‌ من نبینم
انتظار داری دیگران رو اهریمن نبینم؟

عشق رو از کجا ببینم من با دو تا چشمم؟
از پدر مادری که میخوان جدا بشن؟

به ما که رسید دنیا دهن باز کرد
درد رو ریخت رو سرم و من رو برانداز کرد

من تو دلم از شما داشتم تصویر با هم
تیکّه پاره شدم از این تصمیم ناحق

وقتی‌ دنیا اینو که مخصوصاً بسوزم
چی‌ کار کنم؟ دلمو با نخ سوزن بدوزم؟

این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت می‌کنم
من یه مردم که دارم دائماً وصیت می‌کنم
...
... ادامه
...
...
گفتم:ای جانادمی برروی من لبخندبزن
صبح عشقم باوصالت نازنین پیوندبزن
صددریغا!دل شکستی وبرفتی بیصدا
رفتی وخندیدی وگفتی:دلت رابندبزن
شعراز:نیماراد{-31-}
دیدگاه · 1392/06/10 - 20:26 ·
4
...
...
کاری به کارعشق ندارم
من هیچ چیزو
هیچکس رادیگررا
دراین زمانه دوست ندارم
انگاراین روزگار
چشم ندارد
من وتورایکروز
خوشحال وبی ملال ببیند
زیرا
هرچیزوهرکس
که دوست تربداری
حتی اگریک نخ سیگار
یازهرمارباشد
ازتودریغ میکند
پس باهمه وجودم
خودرازدم
به مردن
تاروزگار
دیگر
کاری به کارمن نداشته باشد
این شعرراهم
ناگفته میگذارم
تاروزگاربویی نبرد
که گفتم:
””دیگرکاری به کارعشق ندارم””
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/8 - 03:24 ·
5
...
...
دیوانه دریغا!دل دیوانه پرستد
هیهات!که کولی دل ویرانه پرستد
دیوانه دلم کولی هرکوی وگذرشد
ازدست دل یارکه بیگانه پرستد
شعراز:نیما{-35-}
دیدگاه · 1392/06/6 - 19:03 ·
4
...
...
بگذشت زنیمه شب ومهتاب نیامد
بردیده دریغا!که دمی خواب نیامد
بیتاب شداین دل زفراق وغم هجران
افسوس قراردل بیتاب نیامد
شعراز:نیماراد{-6-}
دیدگاه · 1392/06/6 - 18:48 ·
4
...
...
پروانه٫شمع بسوزد ازعشق تودریغا!
بال وپرت بسوزدبهرنگاردیگر
اوجزخیال عشقت طرف دگرنبندد
هیهات!تودلت رادادی به یاردیگر
شعراز:نیماراد{-38-}
دیدگاه · 1392/06/6 - 18:17 ·
5
...
...
همه خوابندومن شب زنده دارم
غم هجرتورادرسینه دارم
قرارازدل برفت آندم که رفتی
زهجرانت نگارابیقرارم
جوان بودم زهجرت پیرگشتم
خزان شدصددریغا!نوبهارم
چوابرنوبهاران چون غمینم
دلم میخوادزهجرانت ببارم
اگرمردم به گورمن کنیدحک
بزیرخاک هم چشم انتظارم
مگرآندم ببالین من آیی
به آغوشت بگیری چون مزارم
شعرفی البداهه از:نیماراد{-35-}
دیدگاه · 1392/06/5 - 03:15 ·
3
...
...
من که هستم تاابدمجنون تو
کاش بودی لحظه ای لیلای من
همچوپروانه کنم دورت طواف
کاش بودی همچوشمع شیدای من
گشته ام شهره زعشق ورزی به شهر
کاش بودی تودمی رسوای من
عاشقت هستم تومعشوقم نه ای
کاش بودی لحظه ای بر جای من
تادم آری تاابدآه وفغان
تابگویی ای دریغ ووای من
شعرفی البداهه از: نیماراد{-31-}
دیدگاه · 1392/06/5 - 02:37 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
mothers-and-babies-share-cells-537x428.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/30 - 08:21 ·
4
MahnaZ
normal_Avazak_ir-Love (10439).jpg MahnaZ
آدم ...چه می شود گاهی ...به یک کوچک...

به یک ...به یک کوتاه ...

به یک " " یعنی را می فهمم...

... به یک دادن خالی ... ! به یک :" است ؟"

... به یک گذاشتن برای تو...


به یک کوچک به یک !

به یک "من هستم "... به یک ی بی مناسبت ...

به یک" دارم " ...

به یک : به یک کردن کوچک ...

به یک ...به یک ...

آدم گاهی...چه است ...به یک شدن !

به یک ! یک !

به یک به یک به یک ...!!!

و ما چه این های و را از هم میکنیم

و تمام و داشتنمان را گذاشته ایم کنار

تا به یک باره همه آنها را پس از هم کنیم...!!!
... ادامه
MahnaZ
1375843809133571_thumb.jpg MahnaZ
در بودم



هر کس به دنبال می دود

یکی به دنبال

یکی به دنبال

یکی به دنبال لحظه ای توجه

یکی به دنبال

یکی هم به به دنبال !

اما

دنبال نبود !!!
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ