یافتن پست: #دعا

zahra
zahra
از آدما دلم شکست واسه همیشه

دلم می خواد دعا کنم اما نمی شه
دوسش داشتم دوسش … قد نفسهام

بدون اون نمی تونم من خیلی تنهام
sam
sam
دل می تپد از لحظه دیدار پرستار

در سینه مرا هست دلی یارپرستار

هر لحظه شب باز کنم دیده خود را

بینم به برم دیده بیدار پرستار

چون بعد خدا اوست نگه دار مریضان

یارب تو خودت باش نگهدار پرستار

خود سوختن و نور نمودن به بر جمع

چون شمع شب افروز بود کار پرستار

آزرده کند خلق و رسولان خدا را

هر کس که بود در پی آزار پرستار

معیار پرستار چو پرسند بگویم

زینب بود اینجا همه معیار پرستار

مائیم دعا گوی پرستار و خدا نیز

باشد همه جا یار و ممد کار پرستار

«سیمرغ»چنین گفت که بهبودی بیمار
باشد همه از ارزش وآثار پرستار
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 21:51 ·
6
bamdad
bamdad
یک نفر دلش شکسته بود

توی ایستگاه اجابت دعا

منتظر نشسته بود.

ولی دعای او دیر کرده بود

او خبر نداشت

که دعای کوچکش توی چارراه اسمان

پشت یک چراغ قرمز شلوغ گیر کرده بود.......

{-47-}
دیدگاه · 1393/02/30 - 19:45 ·
6
zoolal
zoolal
برای برگشتنش دعا نمی کنم
چون می دانم همانی نیست که رفته است
دیدگاه · 1393/02/27 - 17:56 ·
5
zoolal
zoolal
هیچکس
آب بر زمین نریخت
هیچکس برای ما دعا نکرد
در تمام راه
یک پرنده از وسیع آسمانمان , رد نشد
غنچه ای
در مسیرمان نبود
یا اگر که بود
لب به خنده وا نکرد
در کناره کویر
زیر آسمان صاف و پر ستاره کویر
هیچکس من و تو را صدا نکرد
هیچکس دلش برایمان نسوخت
در تمام راه
یک مسافر از کنارمان گذر نکرد
آه هیچکس
اینچنین غریب
مثل ما سفر نکرد
... ادامه
zoolal
zoolal
❤بیا آرزوهاتو بنویس و برو❤
آرزو هایی که امیدوارم همشون همون لحظه که اینجا نوشته میشه
دیگه آرزو نباشه و به واقعیت ها بپیونده
bamdad
bamdad
صوفياجون
در جواهر القرآن آمده است هر که بیمار باشد و این دعا را در آن بیماری چهل مرتبه بخواند، به امید خدا شفا پیدا کند.

” لا اله الا انت سبحانک انی کنت من ظالمین “

اگر آن مریض خدای نکرده فوت کرد ثواب شهدا را دریابد و اگر صحت یابد گناهان وی آمرزیده گردد.
ıllı YAŁĐA ıllı
2014-05-14_donbaler_1400067096406649_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
{-35-} اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج {-35-}

چه ظالمانه یادمان میرود که هستی،

ما که روزی مان را ازسفره تو می بریم و می خوریم.

میدانم گناه هم که میکنیم،باز دلت نمی آید

نیمه شب در نماز دعایمان نکنی!

یا صاحب الـــزمـــان شــرمنده ایم . . .

{-35-} اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج {-35-}
... ادامه
bamdad
bamdad
گريه کن جداييا ما رو رها نمي کنن ....
.آدما انگار براي ما دعا نمي کنن...
گريه کن حالاحالا از هم بايد جدا باشيم ....
بشينيم منتظر معجزه ي خدا باشيم...
گريه کن منم دارم مثل تو گريه مي کنم ...
به خداي آسمونامون گلايه مي کنم...
گريه کن واسه شبايي که بدون هم بوديم ...
تنهايي ، براي سنگيني غصه کم بوديم...
گريه کن ، سبک ميشي ، روزاي خوب يادت مياد ...
گرچه تو تقويمامون نيستن اون روزا زياد...
گريه کن براي قولي که بهش عمل نشد ...
واسه مشکلاتي که ، بودش و هست و حل نشد...
گريه کن واسه همه ، واسه خودت ، براي من ...
توي باروني ترين ثانيه حرفاتو بزن...
گريه کن تا آينه شه ، باز اون چشاي روشنت ......
واسه موندن لازمه ، فداي گريه کردنت

{-109-}{-109-}
دیدگاه · 1393/02/22 - 23:15 ·
8
...
...
همیشه دعاکنید:
چشمانی داشته باشید
که بهترینهارادرآدمهاببینند..
قلبی که خطاکارترینهاراببخشد..
ذهنی که بدیهارافراموش کند..
وروحی که هیچگاه ایمانش بخداراازدست ندهد
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/21 - 20:17 ·
5
zoolal
zoolal
ما از اونايى هستيم كه دعاهامون ميخوره به پنجره
بعد كمونه ميكنه ميخوره به سقف، سقف خراب ميشه رو سر خودمون !
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:17 ·
6
zoolal
zoolal
درسکوتی که دلت دست دعا باز نمود ، یاد ما باش که محتاج دعائیم هنوز
دیدگاه · 1393/02/18 - 20:21 ·
4
zoolal
zoolal
کاش می شد مثل باران می شدم

مهربان و ساده و بی ادعا..
دیدگاه · 1393/02/18 - 20:01 ·
3
zoolal
zoolal
ادعای شعور اولین حرکت یه بی شعوره . . . !
zoolal
zoolal
ارزشمندترین مکان هایی که میتوان در دنیا حضور داشت :
در فکر کسی
در قلب کسی
و در دعای کسی …
دیدگاه · 1393/02/15 - 22:31 ·
2
Majid
Majid
دعایم برای خوشبختیت نگرفت
خدا چه زود تقاص دلی که شکستی دستت داد !
دیدگاه · 1393/02/15 - 09:05 ·
Majid
Majid
اگرچه در ثانیه های زندگیت حضور ندارم
اما دعایم همیشه همه جا با توست
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:57 ·
Majid
Majid
میدونے قشنگے این زندگے بہ چیہ؟بہ اینہ کہ وقتے تو سرگرم لحظہ ھاے خودتے، یکے تو لحظہ ھاش دارہ واسہ قشنگے لحظہ ھاے تو دعا میکنہ…
دیدگاه · 1393/02/15 - 08:54 ·
zoolal
zoolal
سلاام صبح به خیر دوست
دلم... نه
عشق آتشین میخواهد
نه
دروغ های قشنگ
نه
سکوت تلخ شاعرانه
نه
ادعاهای بزرگ
دلم
یک فنجان قهوه ی داغ میخواهد
و یِک دوست...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:31 ·
1
Majid
akserver.ir_13905088381.jpeg Majid
آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید .

روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید :

« تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند دوست داشته باشی ؟

آهنگر سر به زیر آورد و گفت :« وقتی که می خواهم وسیله ای آهنی بسازم

یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم . سپس آن را روی سندان می گذارم و می کوبم

تا به شکل دلخواهم درآید .

اگر به صورت دلخواهم درآمد می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود

اگر نه آن را کنار می گذارم

. همین موضوع باعث شده است که همیشه

به درگاه خداوند دعا کنم که خدایا ! مرا در کوره های رنج قرار ده اما کنار نگذار ! »
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
1
Majid
Majid
پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند.

بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء

خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت

پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد. هر روز مردی

گو‍ژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او

تشکر کند می گفت: «کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام

دهید به شما باز می گردد


این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده

شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان

می آورد. نمی د انم منظورش چیست؟


یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او

خلاص شود بنابراین نان او را زهر آلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت،

اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که میکنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور

انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و

حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت


آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که

نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه،

تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت


مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم.

در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم.

ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان

به من داد و گفت: «این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم

زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری


وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی

برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او

نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان

روزانه مرد گوژ پشت را دریافت


هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم

به ما باز میگردند
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:08 ·
1
دعاهایمان با سقف گناهانمان برخورد میکند و دلمان را خوش میکنیم که صلاح نبود!
دیدگاه · 1393/02/14 - 18:32 ·
5
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ