یافتن پست: #دله

Mohammad
images Mohammad

بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم.
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان (عج) به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد.
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…

دیدم حالتش عوض شده.

بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟

گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه.

گفتم: پس حجابت....
اشک تو چشاش جمع شده بود.
روسری اش رو کشید جلو.

با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره.

... ادامه
zoolal
zoolal
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت دلگیر مباش
که نه تو گناهکاری نه او!
آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند
پس خود را گناهکار مبین !
من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت !
من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو
برای مهربانیت قدردانی می کنند !
پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش
که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛
پس به راهت ادامه بده
{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/02/7 - 20:19 ·
3
مائده
مائده
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺏِ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻝِ
ﭘﯿﺎﻟﻪ ﻣﯽﺩﯾﺪﯾﻢ
ﺩﺳﺘﻬﺎﻣﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﺩﻟﻬﺎﻣﺎﻥ ﭘُﺮ
ﮔﻔﺘﮕﻮﻫﺎﻣﺎﻥ ﻣﺜﻼ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎ !
ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ
ﻫﯿﭻ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪﺍﯼ ﭘﺮﯾﺮﻭﺯ ﭘﯿﻠﮕﯽِ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ
ﻧﻤﯽﺁﻭﺭﺩ .
ﺣﺎﻻ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺁﺏ ﻣﯽﻣﯿﺮﯾﻢ
ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯽﺁﺋﯽ
ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﺳﻔﯿﺪ،ﭘﺎﮐﺘﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭ، ﮔﺰﯾﻨﻪ ﺷﻌﺮ ﻓﺮﻭﻍ،ﻭ ﺗﺤﻤﻠﯽ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﯿﺎﻭﺭ
ﺍﺣﺘﻤﺎﻝِ ﮔﺮﯾﺴﺘﻦِ ﻣﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺳﺖ !

"ﺳﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ"
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/7 - 19:31 ·
9
Morteza
Morteza
سلام به دوستاي گلم ...
دخترا و پسرا،،يه خواهشي داشتم ازتون پستاي که من ميزارم درد دله خودمه حرفه خودمه من مخاطب خاصي ندارم ،،من هم از بدي گفتم هم از خوبي ،،همه از خنده گفتم هم از غم،هم از مرام گفتم از نامردي و خيلي چيزا ،پس لطفا نه پسرا ونه دخترا به خودشون نگيرن مگر اينکه شخصيتش همونه که تو گفته هامه.يا علي
(M.H)
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/3 - 15:30 ·
6
bamdad
bamdad
اینجا ادم هایش صاف نیستند ،من نیز هم

جای خلوتگاه اندیشه کجاست ؟

جای یک شانه ی امن ؟

جای هم اغوش احساس و سخن ؟

دلم اینجا خون است

چشم هایم نمناک

و ..

هوایم ابریست ..

دلم میخواهد ‍پر زنم از این شهر غریب

اما بال و پرم نیست هنوز!..

لبانم اکنون زمزمه ی خورشید و

دلم اکنون تسبیح کسی میگوید که همه امید من است ..

ای سراپا ارام گوش کن قلب مرا

بشنو از فاصله ها

بشنو از دلهره ها

اینجا دلی انتظار طلوع تو را دارد ..
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 21:20 ·
2
zoolal
zoolal
دوست مجازی من سلام


چند وقت است برایت مینویسم


و تو میخوانی


و گاهی تو مینویسی و من میخوانم


دوست مجازی من


" این روزها درد دلهایمان را به زبان نمی آوریم "


تایپ میکنیم مانده ایم که اگر این دنیای مجازی نبود


روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم !؟


نامت زیباست !


اما افسوس مجازی هستی !!!


پشت هر یک از این حرفها یک نفر نشسته است


میخواند فکر میکند


گاهی هم گریه میکند یا میخندد


ولی میدانم


قدر تمام لبخندهایش تنهاست ...


اگر همدمی بود که مجازی نمیشد


دوست مجازی من بودنت را قدر میدانم .
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:17 ·
3
zoolal
zoolal
شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار کسی در آن نباشد.
bamdad
bamdad
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻣﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ... ﺭﻓﻘﺎ ﻣﺸﮑﯽ
ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺗﯿﺮﯾﭙﺸﻮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺻﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﻪ ﺑﯿﻨﻮﺍ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺷﮑﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﺎﮐﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﻨﮕﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺭﻭﺯﯼ ﮎ ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻭ ﺧﺎﻃﺮﯼ ﺍﺯﻡ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻡ
ﻧﻤﻮﻧﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮎ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺏ ﻓﮑﺮﻡ ﻧﯿﻮﻓﺘﺎﺩﻥ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻥ ﺑﯿﻞ ﻭ ﮐﻠﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺗﺎ
ﺑﻔﻬﻤﻢ ﭼﻘﺪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺩﻟﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﯾﻦ ﺑﻐﺾ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ...

{-60-}
صوفياجون
صوفياجون
سلووووووووووووووووووووو من یه سر اووومدم ببینم چه خبره؟ خوبین همگی؟ خوووشین؟ سلامتین؟ دلم براتون خیلی تنگ شده شب میام خونه عین مرده متحرک نمیشه بیام سر بزنم اگه بیامم دلم میخواد بمونم پیشتون ولی خوابم میگیره :) :):) :)
3 دیدگاه · 1393/01/11 - 12:31 توسط Mobile ·
7
bamdad
bamdad
متین (میراثدار مجنون)
انسانهای خوب همانند گل های قالی اند
نه انتظار باران را دارند
و نه دلهره ی چیده شدن

دائمی اند

تقدیم به دوست خوبم...

{-35-}{-35-}
soheil
soheil
ای صبا با توچه گفتند که خاموش شدی

چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی

تو که آتشکده عشق و محبت بودی

چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی

به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را

که خود از رقت آن بیخود و بی هوش شدی

تو به صد نغمه زبان بودی و دلها همه گوش

چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی

خلق را گر چه وفا نیست و لیکن گل من

نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی

تا ابد خاطر ما خونی و رنگین از تست

تو هم آمیخته با خون سیاوش شدی

ناز می کرد به پیراهن نازک تن تو

نازنینا چه خبر شد که کفن پوش شدی

چنگی معبد گردون شوی ای رشگ ملک

که به ناهید فلک همسر و همدوش شدی

شمع شبهای سیه بودی و لبخند زنان

با نسیم دم اسحار هم آغوش شدی

شب مگر حور بهشتیت به بالین آمد

که تواش شیفته زلف و بناگوش شدی

باز در خواب شب دوش ترا می دیدم

وای بر من که توام خواب شب دوش شدی

ای مزاری که صبا خفته به زیر سنگت

به چه گنجینه اسرار که سرپوش شدی

ای سرشگ اینهمه لبریز شدن آن تو نیت

آتشی بود در این سینه که در جوش شدی

شهریارا به جگر نیش زند تشنگیم

که چرا دور از آن چشمه پرنوش شدی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:40 ·
3
soheil
soheil
من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی می خواهد
وارد خانه پر عشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ی ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟

فریدون مشیری
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:38 ·
4
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
شهرزاد
1p82batuzsvbwvrj52x.gif شهرزاد
سالی گذشت بر دلهایمان
سوختند و شکستند و بازیچه شدند
شاید
کسی چه می داند
بر هر دلی ، در هر دلی چه گذشت
و باز هم طپیدند
این کوبش های و و همه بر هایمان رفت کمابیش
این صندوقچه های پاندورای اسرار آمیز
به قول دوستی باید بگویی مشان
نه خسته دل ... نه خسته دل ...

بتول مبشری
دیدگاه · 1392/12/29 - 11:15 ·
9
صوفياجون
Shakila - Delhoreh.jpg صوفياجون
حمید
123123.jpg حمید
زنها بدنبال مرد کاملند و مردها بدنبال زن کامل خداوند در قران میفرماید:

ما از جنس و نوع خود شما برایتان جفت آفریدیم تا

با او انس گرفته و در کنار هم با آرامش خاطر زندگى کنید

و مودت و محبت در دلهاى شما نسبت به همدیگر قرار دادیم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 22:10 ·
5
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
soheil سلام قار داش مرسی به یادم هستی خوب نیسم
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ