یافتن پست: #دنیای

bamdad
bamdad
در دنیایی که یکدیگر را نمی بینیم



ابراز احساسات معنایی ندارد
دیدگاه · 1393/03/17 - 19:51 ·
6
zoolal
zoolal
تا تو رفتی همه گفتند:
" از دل برود هر آنکه از دیده برفت "
و به ناباوری و غصه ی من خندیدند . . .
آه ای رفته سفر که دگر باز نخواهی برگشت
کاش می آمدی و می دیدی
که در این عرصه دنیای بزرگ
چه غم آلوده جدایی هایی ست
و بدانی که . . .
از دل نرود هر آنکه از دیده برفت . . .
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/16 - 08:21 ·
2
حمید
10101010101.jpg حمید
هرگز به آدم ها نخند !!

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند...
به پلیسی که سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند...
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند...
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد...
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
به زنی که با کیفی بر دوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی...
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته...
به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای را پر کنی...
به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی...
نخند
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جار می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند

به حجت هایی که تمام زندگی شان یک موتور است تا کوهی از بار را برای یک لقمه نان در کوچه پس کوچه های تنگ این شهر جا به جا کنند... نخند

به حجت هایی نخند که پشت شهرداری می ایستند تا هر کس و ناکسی را پشت موتورشان سوار کنند فقط به خاطره احتیاج !

به دستان حجت نخند

خیلی ساده ... نخند دوست من!!!
هرگز به آدم ها نخند
خدا به این جسارت تو نمی خندد؛ اخم میکند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/15 - 08:24 ·
6
bamdad
bamdad
من از چشمات دل کندم
با اینکه زندگیم بودی
میدونستم یه روز میری
ولی نه به همین زودی
من از رویات خط خوردم
من از چشم تو افتادم
چقد اسون دلو کندی
چه راحت بردی از یادم
به دنیای تو وابستم
ولی رد میشیم از حسم

باید باور کنم رفتی؟
میدونم اخره قصه ست...

:(
...
...
@bamy
بامدادرفیق...
خیلی وقته دارم پست میذارم!
نذاشتم پرچم پایین بیاد...
هیشکی نیس..!
مارفتیم پرچم باشما..
{-35-}{-41-}{-31-}
bamdad
bamdad
حالا كه نيستي

تا آمدنت زندگی می کنم..

من و

این ماه پشت پنجره

که هرشب

امتداد آرزوهایم می شود

برای ساختن دنیایی دیگر!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 20:12 ·
4
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
دختر یعنی چی؟!؟!؟!؟

میگن دختر یعنی ظرافت

یعنی زیبایی در عین سادگی

یعنی درست حرف بزن صاف وایسا درست راه برو

دختر یعنی نجابت یعنی سرت پایین باشه

یعنی تو خیابون به هرکسی نگاه نکنی

یعنی انقدر برا خودت ارزش قائل باشی که نزاری طرف مقابلت که

حتما عشقته یه بار گوشی رو روت قطع کنه

دختر یعنی بابا بابا گفتناش

شبا تنها تو اتاق بودنو ترسیدناش

دختر یعنی خانوم بودن یه دختر مثه خواهرزاده یلدا

دختر یعنی بزرگ بودن تو بچه گیاش

دختر یعنی تجربه تو بازیای بچه گونه

دختر یعنی یه فرشته یه دنیا مهربونی و صداقت

یه دنیا اشکایی که شبا رو بالشتش میریخت

یه دنیای خنده های ملیح و زیبا ولی روی گریه های سختو دردناک

دختر یعنی بغضی که ترکید ولی اشک نشد

یعنی وقتای اضافه سرکلاس هر معلم ،ته کلاس نشستنو سر رو

شونه ی دوستت گزاشتنو گفتنو گریه کردن

یعنی فکر پری ی قصه ها و شاهزاده ی رویاها رو کردن

یعنی بعضی از دقدقه های بچه گونه ی ما مثه لباس خریدن برا عروسیه دختر خاله

یا ارزوی پوشیدن کفش های به قول خودمون تق تقی

یعنی تو بچه گی هاش یک ساعت جلوی ایینه بشینه و ارایش کنه

اخرش پشیمون شه و همشونو پاک کنه

دختر یعنی بعضی مواقع پرواز با وجود سقوط

دختر یعنی اینا...

دخترا یادتون نره دختر یعنی چی فکر کردن به این موضوع

و نوشتن دربارش پنج دقیقه طول کشید ولی اینجوری شدنو

خانوم موندن کار یه عمره مواظب خوبی های خودتون باشین دخترای گل

یا بهتر بگم فرشته خانوم ها
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 19:43 ·
14
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
افتخار میکنم
من دخترم!انقدرخاصومهربان که ندیده ای

من دخترم!با چشمای زیباو براق!

من دخترم!اشک هایی دارم به اندازه دریا

و حرفهایی دارم گاهی بزرگتر از اسمان.

من دخترم!به شکل ماه و گاهی زیباتر از ماه

من دخترم!با قدی بلندو خترانه

من دخترم!همانی که تو بهش میگی ضعیفه

من دخترم!مخلوقی عزیز در نگاه پیامبر(ص)

من دخترم!همانی که از ترس پسر هایی مثل تو باید راه مدرسه تا خانه رابدود

من دخترم!گاهی شماره هایی از تو و گاهی چشمک هایی از تو ارامشم راگرفت

من دخترم!فقط به جرم دختر بودن

حوای کسی نمیشم

که به هوای دیگری برود.

اره من دخترم!

م دخترم!گاهی میان این همه انسان نرمال کم میاورم(خسته میشوم)

میبرم...(من یک دخترم)

صافم سادم و این دختر بودن را دوست دارم.

ی دخترلوس و تیتیش مامانی و نانازی

اره افتخار میکنم که دخترم و برام مهم نیست

که این جنس مذکر که بهش میگن(مرد)

درباره من چی فکر میکنه

این خودمم و وجودم و اخلاقم...

افتخار میکنم که از سوسکو موش میترسم

افتخار میکنم که خانوادم برام مهمن

افتخار میکنم که ظرافت دخترونمو

حفظ میکنم

افتخار میکنم که خودمو دنیای خودمو خدای خودم هستیم

افتخار میکنم فرزند حوا هستم.

و این باعث افتخارمه که نمیذارم کسی به دختر بودنم لطمه بزنه
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 19:03 ·
11
...
761864_fhxqyTE3.jpg ...
{-35-}الهی که بگردد چون عزایم{-35-}
{-35-}عروسیت به شام جانفزایم{-35-}
{-35-}بگردددستم ازدنیاچوکوته{-35-}
{-35-} کنی دست مراگرچون رهایم{-35-}
{-35-}اگربینم تورابایاردیگر {-35-}
{-35-}دمی دیگربدین دنیانپایم{-35-}
{-35-} چودنیایم روددنیاچه خواهم{-35-}
{-35-} به گوراندربودبی توچوجایم{-35-}
{-35-}بودمرگ بهترازاین سرنوشتم{-35-}
{-35-}اگرتقدیراین باشدبرایم{-35-}
{-35-} شعرازنیماراد{-35-} نیمه شب تهران
{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 01:25 ·
Ali
Ali
دنیامو خیلی دوست دارم چون دنیایه من یه نفر هس ک با اون زندگیمو میسازم (الکی{-33-})
دیدگاه · 1393/03/1 - 11:22 ·
5
zoolal
zoolal
*اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند*

*دیگر گوسفند نمی درند*

*به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*
دیدگاه · 1393/02/31 - 21:14 ·
4
zahra
zahra
خیال کردی وقتی به همراه دیگری از کنارم می گذری دنیا به آخر می رسد

دنیایت من بودم که به آخر رسیدم و تو اکنون هـــــیــــــچ نیستی !
دیدگاه · 1393/02/31 - 14:31 ·
9
bamdad
bamdad
اگر با گرگ ها زندگی میکنی

زوزه کشیدن را بیاموز

من در دنیایی زندگی میکنم

که

تنها خدایش از پشت خنجر نمیزند.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 19:47 ·
6
رضا
01-3(141).jpg رضا
zoolal
zoolal
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
مرا تنها تو نگذاری
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
خدا گوید :
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
تو ای انســــان !
بدان همواره آغوش من باز است
شروع كن ...
یك قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/24 - 10:55 ·
6
zoolal
zoolal
مقصد ؛

مال شهر قصه بچگی هاست !

دنیای آدم بزرگ ها ...

فقط " جاده " دارد !!!
دیدگاه · 1393/02/20 - 20:37 ·
5
bamdad
C2946037-139711947327908large.jpg bamdad
حوصله ات به هیچ کجای مدرنیته قد نمی دهد
خسته از شبانه روزی که شبیه آدم تحویل نمی گیری
بیزار می شوی از
کوک شدن روی قرارهای بی دغدغه ای که
به دل هیچ ساعتی نمی نشینند..
دنیایی که راه نمی آید
خدایی که حرفت را بد می فهمد
ساعتی که همیشه دست خواب را می خواند و
آرامشی که به حساب زندگی واریز نمی شود..
سرت را دو دستی بچسب
که وقتی ساعت
بویی از آرامش نبَرَد
میگرن در تمام سرت، زنگ می خورد..

{-133-}
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:45 ·
6
bamdad
bamdad
چه دنیای قشنگی می شداگر...

انسان ها " قلبی "

مانند " سگ ها "داشتند؛با هرکه دل می بستن وفادارش می ماندند..
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:09 ·
5
sam
sam
ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻯ ﻳﮏ ﭘﺰﺷﮏ
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﮐﻠﯿﻨﯿﮏ ﺑﻮﺩﻡ ﭘﺴﺮﯼ
ﺍﻭﻣﺪ ﯾﻪ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﭘﺎﮐﺶ ﮐﻨﻢ ...ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺳﻢ ﮐﯿﻪ ﮔﻔﺖ ﺍﺳﻢ ﻋﺸﻘﻢ...
ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﭘﺎﮐﺶ ﮐﻨﻢ ﯾﻪ ﺍﺳﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ '''' ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ
ﻋﺸﻘﯽ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯼ ''' ﮔﻔﺖ
ﺩﺍﺩﺍ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺟﻠﻮ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺩﺍﺭﻩ
ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺩﯾﺪﻡ ﻋﺸﻘﻢ ﺍﺳﻤﺸﻮ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻗﺒﻼ ''' ﻭ ﺣﺎﻻ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺍﺳﻢ ﻭﺍﻗﻌﯿﺸﻮ
ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ''' ﺍﻭﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﭘﯿﺸﻢ
ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﭘﺴﺖ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻭ
ﺑﺰﻧﻢ ﻫﻤﺸﻮ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺴﺮﻩ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 12:23 ·
6
bamdad
bamdad
در دنیای تنهایی خود؛
نقاش خوبی شدم!!
سختـــی کشیـــدم؛
آه کشیــــدم؛
درد را هـــم کشــــیدم...
امـــــــــــا؛
نتـــوانستم از یک نفــــر دست بکشـــــم...!!!

{-60-}
دیدگاه · 1393/02/19 - 10:54 ·
4
zoolal
zoolal
در دنیای تنهایی های خود

نقاش خوبی شدم..

درد کشیدم..

آه کشیدم...

سختــی کشیدم..

امــا نتوانستم از تو دسـت بکـشـم...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/17 - 18:27 ·
7
hamnafas
hamnafas
ای چشم هایت زندگی را زیر وُ رو کرده

بغضی که عاشق بود پنهان در گلو کرده



تقویمِ تلخِ زندگی یعنی : نبود تو

شیرینی هر لحظه ات را آرزو کرده ـ



این زن که سی سال از تب تنهاییش آویخت

دنیایِ اطرافِ خودش را جستجو کرده



تا اینکه تو، این شمشِ زیبایِ غزل مجنون

لیلای خود را با خودش او روبرو کرده



من با خودش آیینه خواهد شد کنار عشق

در خلوتش هر روز با دل گفتگو کرده


...
او می رود ...
یا نه ...
امان از تلخی روزی ....
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/17 - 14:27 ·
7
Majid
52653592776121899386.jpeg Majid
بار اول که دیدمش تو کوچه بود...

یه لباس گل گلی تنش بود...با موهای بلند و خرمایی...

اومد طرفم و گفت داداشی؟میای باهام بازی کنی؟از چشمای نازش التماس

می بارید...خیلی کوچیک بودم اما دلم لرزید...

تو همون نگاه اول عاشقش شدم...

سه سال ازش بزرگتر بودم...قبول کردم و کلی بازی کردیم!اخرش گفت:

تو بهترین داداش دنیایی...سالها گذشت هر روز خودم تا مدرسه می بردمش...

هر روز به عشق دیدنش بیدار میشدم...

اما اون همیشه میگفت:تو بهترین داداش دنیایی...

داغون شدم که عشقم منو داداش صدا میزنه...

گذشت و گذشت...تا اینکه عروسی کرد و ماشین خودم شد ماشین عروسش...

منم رانندش بودم...هی گریه میکردم و اشکامو پاک میکردم...

سالها گذشت که تصادف کرد و واسه همیشه رفت...خودم زیر تابوتشو گرفتم...

اگه بود بازم می گفت:تو بهترین داداش دنیایی...

رفت...واسه همیشه رفت و حتی یکبار هم نتونستم بگم اخه دیوونه...

من عاشقتم...من میمیرم واست...چشمهات همه دنیامه...

یه شب شوهرش رفت دفترچه خاطراتشو اورد...

دیدم چشاش پر اشک بود...دفترو داد و رفت...

وقتی خوندمش مردم...نابود شدم...نابود...نوشته بود داداشی...

دوست داشتم...عاشقت بودم...اما میترسیدم بهت بگم!میترسم داداشی..

.امید وارم زود تر از تو بمیرم که اینو بخونی...داداشی ببخش که عاشقت

شدم...داداشی تمام ارزوهام تو بودی...داااااااادااااااااشی.... نگرانگریه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:04 ·
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ