یافتن پست: #ربانی

bamdad
bamdad
دلتنگی چه حس بدی است....

تنهایی چه حس بدی است

کاش...

پاره ای ابر میشدم

دلم مهربانی می بارید

کاش نگاهم شرار نور میشد

اشتی میدادش

و

که دوست داشتن چه کلام کاملی است

و

من...

چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/13 - 19:25 ·
5
bamdad
bamdad
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست ، زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد ، ای کاش ما هم مثل او به خدایمان ایمان داشتیم..........
دیدگاه · 1393/03/5 - 23:19 ·
10
bamdad
bamdad
ابــــ ـرها به آسمــــ ـان تکیه می کنند...
درختـــ ـان به زمین...

و انسانهـــ ـا به مهـــ ـربانی هـــ ـم...
دیدگاه · 1393/03/5 - 19:12 ·
4
bamdad
bamdad
تو تنها نیستی...

دوستانی در نزدیکی ات قدم می زنند،

که شاید هرگز نبینی...

مهربانی هایی که،

شاید بعد ها نصیبت شود...

گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟

چشم هایت را شُستی؟؟؟

جورِ دیگر دیدی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/4 - 22:29 ·
7
bamdad
mirror.jpg bamdad
پس مرا چون آینه ها بشکن وتکثیرم کن

هنوز دلم برای تکه تکه شدن جا دارد

حال این منو واین دل زنگار گرفته ام

واین تو و کرم تو وآینه کاری حرم تو و مهربانیت

(هر چه شکسته تر شوی زیباتر خواهی شد)
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 22:33 ·
5
محمدطاها
محمدطاها
بارالها


برای همسایه ای که نان مرا ربودنان


برای دوستی که قلب مرا شکست مهربانی


برای آنکه روح مرا آزرد بخشایش


و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق


از درگاهت آرزو دارم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 13:11 ·
9
همیشه قربانی هستی . . مثِ سربازِ شطرنج . /!
bamdad
bamdad
چه پیوستگی غمگینی
جهان هرگز بیدار نبود
برای مهربانی دست‌های ما
و در انزوای خاموشِ باور‌های بیهوده
هرگز چشم‌ها را نگشودیم
برای دیدنِ دوباره ی دنیا..
ما پیش از آفتاب
غروب کرده بودیم
چه ویرانی نفس گیری......
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:36 ·
6
bamdad
bamdad
تو تنها نیستی...

دوستانی در نزدیکی ات قدم می زنند،

که شاید هرگز نبینی...

مهربانی هایی که،

شاید بعد ها نصیبت شود...

گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟

چشم هایت را شُستی؟؟؟

جورِ دیگر دیدی؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/16 - 22:31 ·
5
bamdad
bamdad
وقتی‌ ردّ پای مهربانیت را

در قلب کسی‌ باقی‌ بگذاری ..

همیشه بیشتر از حاضرین

حاضر خواهی‌ بود ..

حتی اگر غایب باشی‌ ..!

که ماندگار‌ترین نوا

آهنگ مهربانی است ..!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 22:37 ·
6
Majid
akserver.ir_13905160171.jpeg Majid
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود .


یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در

حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است ، از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات

دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند .


مافوق به سرباز گفت :


اگر بخواهی می توانی بروی ،

اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟


دوستت احتمالا دیگه مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی !


حرف های مافوق ، اثری نداشت ،

سرباز اینطور تشخیص داد که باید به نجات دوستش برود .


اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد ، او را روی شانه هایش

کشید و به پادگان رساند .


افسر مافوق به سراغ آن ها رفت ، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با

مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :


من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه ، خوب ببین این دوستت مرده !


خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی !


سرباز در جواب گفت : قربان البته که ارزشش را داشت .


افسر گفت : منظورت چیه که ارزشش را داشت !؟ می شه بگی ؟


سرباز جواب داد : بله قربان ، ارزشش را داشت ، چون زمانی که به او رسیدم ، هنوز

زنده بود ، نفس می کشید ، اون حتی با من حرف زد !


من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم .


اون گفت : جیم ... من می دونستم که تو هر طور شده به کمک من می آیی !!!


ازت متشکرم دوست همیشگی من !!!

دوست خوبم ! فرصت سلام تنگ است ! که ناگزیر و خیلی زودتر از آنچه در خیالت است

باید خداحافظی را نجوا کنی . فرصت برای با هم بودن ، ممکن است بقدر پلک بر هم

زدنی دیر شده باشد . اما همین لحظه را اگر غنیمت نشماری ، افسوس و دریغ ابدی را

باید به دوش بکشی ! تنها راه رسیدن به دهکده شادی ها ،

گذر از پل دوستی هاست . اگر پای ورقه دوستی ها

، مهر صداقت نخورده باشد ، مشروط و رفوزه شدن در امتحانات زندگی حتمی است .

صداقت ، ضامن بقای دوستی های پاک و معصومانه است . برای ماندن در یاد و خاطر و

دل دیگران ، باید یکدلی و دوست داشتن رو با عشق پیوند زد که راز جاودانگی عشق در

همین است و بس !قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:21 ·
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بدون گــــــــــذرنامه از خیالم عبور خواهــــی کرد

مهربانیت را مــــرزی نیست...
دیدگاه · 1393/02/14 - 21:10 ·
6
zoolal
zoolal
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت دلگیر مباش
که نه تو گناهکاری نه او!
آنگاه که مهر می ‌ورزی ؛ مهربانیت تو را زیباترین معصوم دنیا می کند
پس خود را گناهکار مبین !
من عیسی نامی را می شناسم که ده بیمار را در یک روز شفا داد
و تنها یکی سپاسش گفت !
من خدایی می شناسم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده
یکی سپاسش می گوید و هزاران نفر کفر !
پس مپندار بهتر از آنچه عیسی و خدایش را سپاس گفتند از تو
برای مهربانیت قدردانی می کنند !
پس از ناسپاسی هایشان مرنج و در شاد کردن دلهایشان بکوش
که این روح توست که با مهربانی آرام می گیرد !
خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد ؛
پس به راهت ادامه بده
{-35-}{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/02/7 - 20:19 ·
3
مائده
مائده
شعله ی اشتیاق درون را گداخت
و فریاد در لبها ی خاموش آرام گرفت
آتشی که در جان اوفتاد نقش مهربانی را تا اعماقِ دل کشید
حقِ اشتباه ، بخش کوچکی از یک جمله !
چه کسی این حق را به تو خوهد داد جز خودت؟
اندیشه ای که دور از ذهن نیست...
حقیقتی انکار ناپذیر
سرزنش مدامِ عقل و هراسِ دل ...
آن هنگام بود که
کشتمش!!!
با تمام دوست داشتنهایم
در تاوانی سنگین درتاریکی دیاری رفته بر باد
عشق بازی را می گویم
گذرِ روزهایی بی مهر وشبهایی تار
سراسر دلواپسی و یاس
شبانه روزیِ تکرارِ مرگ
آنگاه که در هنگام امیدِ اجابت
دستهایی در مسیر انتظار
پیش رفت
و شکسته از دعا بازگشت
... ادامه
zahra
zahra
این روزها در من خدایی می کند...

چیزی شبیه تو...

تو که هستی انگار آرامترم...

در زندگی چیزی هست که می خواهمش...

چیزی هست که مرا به این زمین پیوند می دهد... وقتی نیستی انگار در این دنیا جایی ندارم...

روز و شب هایم به کندی می آیند و میروند...

لحظه ها انگار جان می کنند که تمام شوند... و مرا به روزهای آمدنت برسانند...

روزها هی عقب می روند تا...

تا شعله ور تر کنند آتش انتظارم را... این روزها چقدر دلم عجیب...

دلم هوای مهربانیت را کرده...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:52 ·
3
zoolal
zoolal
نیما یوشیج در جشن تولد یک سالگی فرزندش نوشت :
تو هم اکنون یک بهار و یک تابستان
و یک پاییز و یک زمستان رادیده ای
! از این پس همه چیز در زندگی تو تکراریست
به جز مهربانی …
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/31 - 16:40 ·
8
zahra
zahra
یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود هزاران شمع دیگررا روشن کند مثل مهربانی که هیچ وقت با تقسیم شدن کم نمی شود زیباست که ببینی کسی میخندد وزیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/30 - 15:53 ·
5
Mohammad
21933129499531532743.jpg Mohammad
آن هنگام که مادرت پیرتر میشود؛
و چشمهای گرانبها و با ایمان او،
زندگی را آنگونه که [زمانی میدید ] نمیبینند؛
زمانیکه پاهایش فرسوده میگردند،
و برای گام برداشتن نمیتوانند او را یاری دهند؛

در آن هنگام بازوانت را برای یاری او به کار گیر،
با خوشی و سرمستی از او نگاهبانی کن،
زمانی که اندوهگین است،
بر توست که تا آخرین گام او را همراهی کنی،

اگر از تو چیزی میپرسد،
او را پاسخگو باش،
و اگر دوباره پرسید،
باز هم پاسخگو باش،
و اگر دگربار پرسید، دگربار پاسخش گو،
نه از روی ناشکیبایی، بلکه با آرامشی مهربانانه،

واگر تو را به درستی درنمی یابد،
شادمانه همه چیز را برای او بازگو،
ساعتی فرا میرسد، ساعتی تلخ،
که دهان او دیگر هیچ درخواستی را بیان نمیکند .


---------------------------------------------------------------------------
خواهر آدولف هیتلر، در 5 جولای 1946، در مورد رفتار هیتلر با مادرش چنین میگوید :
در آن دوران مادرم بسیار بیمار بود، بسیار اندوهگین بودیم. با یاری من، برادرم آدولف با مهربانی و دلسوزی تمام ، در این دوران زندگی مادرم، از او پرستاری میکرد و در این کار خستگی ناپذیر بود. او میخواست تمامی آرزوهایی را که احتمالاً مادرم داشت، بر آورده سازد و تمامی اینها را برای نمایاندن عشق سرشار خود به او میکرد .
دیدگاه · 1393/01/30 - 11:46 ·
6
zoolal
zoolal
یاد من باشد از فردا صبح



جور دیگر باشم

بد نگویم به هوا، آب ، زمین

مهربان باشم، با مردم شهر

و فراموش کنم، هر چه گذشت

خانه ی دل، بتکانم ازغم

و به دستمالیاز جنس گذشت ،

بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل

مشت را باز کنم، تا که دستی گردد

و به لبخندی خوش

دست در دست زمان بگذارم


یاد من باشد فردا دم صبح

به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست

تا فراموش، نگردد فردا

زندگی شیرین است، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی

کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید

به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم، در دل

لحظه را در یابم

من به بازار محبت بروم فردا صبح

مهربانی خودم، عرضه کنم

یک بغل عشق از آنجا بخرم


یاد من باشد فردا حتما

به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم

بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در

چشم بر کوچه بدوزم با شوق

تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود

و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست


یاد من باشد فردا حتما

باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست

و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا

و بدانم که شبی خواهم رفت

و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی


یاد من باشد

باز اگر فردا، غفلت کردم

آخرین لحظه ی از فردا شب ،

من به خود باز بگویم
این را

مهربان باشم با مردم شهر

و فراموش کنم هر چه گذشت......
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:19 ·
5
Morteza
10153229_753720024661235_2693436998832982561_n.jpg Morteza
مامان خوب هستی؟
رو براهی ؟
جات خوبه؟
مامان بهت گفتم من کشتی رو باختم؟
من همه چی رو باختم مامان ...
قبلا بودی ، یه دستی سر من میکشیدی ....
یه مهربانی با من میکردی الان که ...
مامان جان یه دعا کن یه فرجی بشه ، شبه عیدی من و زن و بچه من ، من شرمنده نشم مادر جان ....
مادر اگر زحمتی نبود یه شب یه تک پا هم بیا به خواب بابا یه صحبتی باهاش بکنین عشق تو دیوانش کرده ...
مادر جان من پیش پیش عید تو هم تبریک میگم ، من معذرت میخوام من دیر به دیر میام مادر جان ..
... ادامه
zoolal
zoolal
بدون گــــــــــذرنامه از خیالم عبور خواهــــی کرد

مهربانیت را مــــرزی نیست...
حمید
حمید
ز اسلام ناب آمریکایی بیزارم!

از ادعای برتری هویج بر بسیج! از اسلام بی خطر بیزارم...

از اسلام آسه برو آسه بیا...اسلام پاستوریزه..

.اسلام عبدالملک مروان...اسلام بنی امیه و بنی العباس...اسلام شیوخ منطقه!!...بیزارم

اسلام پر عافیت و بی عاقبت....اسلام پر از تزویر....بیزارم

از کسایی که میگن ولایت فقیه، ولی در عمل ولایت ندارند بیزارم، بیزار


باید گذشتن از دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
با چهره خونین سوی حسین(ع) رفتن
این سان بود زیبا معراج انسانی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 13:53 ·
9
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ