رشت #کلانشهر شده اما متاسفانه برای توسعه شهر کاری نکردن .

یعنی منظورت اینه هیشکی نیاد داداش ؟

نه من همچین چیزی ننوشتم .

مسی عشقم

اوه پس هنوز افتتاح نشده؟
خب پس بگو من تا حالا ندیدمش
اتفاقأ امروز اونوری رفتم ولی ندیدمش یعنی توجه نکردم ، ماشینم رو بردم گذاشتم تعمیرگاه تا 3-4 روز بدون ماشینم
اصلأ انقده ناراحت بودم که متوجه ی هیچی نبودم...

اما همین چند شب دیدم دارن اونجا کار میکنن .

بامداد کووویی و لبو

من ندیدم رضا

اوهوم صوفیا لبو یادم رفته بود...

طلا پس انتقال دارن میدن ؟ چون با نظر میاد شعبه جدید باشه هر چند اینجا واسشون خیلی بهتره چون نزدیک پارکه .

نه رضا ، اتفاقا او نپارک یعنی بوستان ملت زیاد شلوغ نیست ، یعنی فقط عید و تابستون که مسافرا از شهرای دیگه میان اونجا و چادر میزنن شلوغ میشه
کلأ اونور زیاد تو مسیر رفت و آمد نیست...

بامداد صبر کن پروژه توپی دارم واسه همین مسائل انشالله به وقتش راه میندازم یه تحولی نو گردشگری ایجاد میشه .
طلا

خب باشه داداش
منتظریم خیلی شدید...

من شیطونم؟!!!!
من به این نازی
بچه ی ساکت و بی قل و غش
چرا میگی شیطونم؟!
زود جواب بده دختر بد

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست/تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

#حافظ

تا لفظ من به گاه فصاحت بود روان

بازار من به نزد بزرگان بود روا

#عبدالواسع_جبلی

از آمدن بهار و از رفتن دی / اوراق وجود ما همی گردد طی

#خیام

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا

از فروغ عشق ، خورشید قیامت کن مرا

#صائب_تبریزی

اي سر و پاي بسته به آزادي مناز آزاده منم كه از همه عالم بريده ام

رهي معيري

مشو محبوس ارکان و طبایع

برون آی و نظر کن در صنایع

#شیخ_محمود_شبستری

عشق رخ یار بر من زار مگیر / بر خسته دلان رند خمار مگیر
صوفی چو تو رسم رهروان می‌دانی/بر مردم رند نکته بسیار مگیر

#حافظ

روی دیدار توام نیست، وضو از چه کنم؟
دیگر از جامه ی صد وصله رفو از چه کنم؟

#معین_کرمانشاهی

مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت

#خیام

#کلک_رشتی زد

ولی خدایی کیف داره این بش میگن اصل غافل گیری

یا همو سورپراز خارجیا

سلام علیکم برادر بامداد
ممنون خوبم تو خوبی؟
افلین

منم بد نیستم...

ایشالا که از منم بد نیستم زودی میشی خوب خوبم
بامداد از ندا خبر داری؟

نه اصلأ خبرشو ندارم
چند وقت پیش چند بار بهش زنگ زدم جواب نداد
از اون طرفم داییش که فوت کرده بود مراسمش رشت بود دیگه ، میدونستی که؟
صوفیا زنگ زده بود بهش جواب نداده بود ، بعدش یکی که خودشو دختر عموش معرفی کرده بود بهش اس داده بود ، صوفیا گفته بود که آدرس بدین تا ما هم بیایم ، یجوری محترمانه پیچونده بودش
منم تصمیم گرفتم دیگه بهش زنگ نزنم...

اره خبرشو دارم
اره قرار بود بگه برا مراسم هفتم...همون شبم به صوفیا گفتم پیچونده
منم دیگه زنگ نزدم چون اگر میخواست میتونست لااقل جواب یکی از ما رو بده خبر حالشو بده وقتی دوست نداره دیگه چ اصراریه

منم همینو میگم دیگه
خب میگفت موقعیتش نیست که شما بیاین
اینجوری بهتر بودش که...

والا
اره این حرکتش خیلی بد بود

تازه یه چند بار که بهش زنگ زدم رد تماس داد
من خیلی از این کار بدم میاد
حداقلش میتونست بعدش یه اس بده بگه نمیتونستم جواب بدم
درسته که داغ داره و ناراحت ولی نمیشه که همش ما ازش خبر بگیریم که
حداقل با یه اس میتونست جوابمونو بده که

والا ادم نگرانش میشه لااقل جواب یکیمونو بده اون بیاد از حالش ب بقیه بگه که از دلواپسی در بیایم

آره همینو بدین من برم

قصد فروش ندارم

مال خودمه بامداد هم شاهده

بله راست میگه
من شاهدم
خودم دیدم...

الکی میگه

بامداد حرف راست رو میگه

من هیچ وقت دروغ نمیگم

مشخصه

تی گازِ موش نوخوره کُر


بازم قابل توجه ی ıllı YAŁĐA ıllı
این یه درس دیگه استا
جزو امتحان پایان ترمم هست

این سوال چندین ساله که تو کنکور زبان گیلیکی میاد هرسالم تکرار میشه...

4 من گفتم

وای بامداد امشب ترکیدم از خنده واسه خودم یهو منفجر میشم مامان و بابام کج کج نگام میکنن

هنوزم میخوای بگی حرفای من خنده داره؟!!!!

هی وای من

بازم که تی نیش بازه که کُر!!!
دِ تمانو کون تمانو کون ، اَمره دست بازی بیگیفتی تو؟!!!!

ıllı YAŁĐA ıllı زود بنویس اینو


دست بازی گرفتن: مسخره کردن

یه شاگرد خوب همیشه کاغذ قلم دم دستش هست و از گفته های استادش نت برداری میکنه
آ باریکلا دختر خوب...

دارم مینویسم استاد

7

دفترم کو

بیا بگیرش
خوب و قشنگ و خوش خط بنویس...

یلدا اون یک کیلو #پاستیل که قولش رو دادی واسم بفرست

اه رضا تابلو نکن دیگه گفتم میدم دیگه ضایع

باعشه بامداد ندید

الان اومدم دیدم که
خیال کردین ماه پشت ابر میمونه؟
ای متقلبا
رشوه؟ رشوه؟

حالا وقتی درسای بعدی رو انقده سخت گرفتم که نتونی جواب بدی بعدش متوجه میشی
میگن در طول ترم دانشجو ها میخندن و آخر ترم استادا

به قول یکی از اساتید دوران دانشگاهمون من مثل روزه خونی هستم که در طول سال هرچه بچه ها روزه میخونن من گریه میکنم ولی پایان ترم یه روزه ای میخونم که همگی با هم گریه کنین

حالا از ما گفتن بود...

روضه اینجوری مینویسن نه اونجوری میگم خدایا روزه رو میخورن نمیخونن

فهمیدم صوفیا
ولی دیگه حوصله نداشتم پاکش کنم از نو بنویسم
شما به بزرگواری خودتون ببخشید...

یلدا چرا الان گریه میکنی؟! گفتم که الان وقت گریه ی منه تو آخر ترم باید گریه کنی
فعلأ بخند...

خوبه بخند...

اینجوری: