یافتن پست: #رقص

شهرزاد
شهرزاد
خوب در یادم هست
آسمان آبی بود
باد سردی به تماشا می شد
برگ زردی رقصیدن گرفت
او از ان کوچه گذشت
دل من باز گرفت...
Mostafa
Mostafa
یه روز عدد 5 همه اعداد رو دعوت میکنه واسه پارتی به جز عدد 8
0 1 2 3 4 5 6 7 ... 9
آخه اصلاً خوشش نمیومده ازش
وسط پارتی میبینه عدد 8 داره قر میده و میرقصه
جلو میره و یکی میخوابونه بیخ گوشش
میگه حیوون اینجا چی میکنی ... من که تو رو دعوت نکردم
عدد 8 میزنه زیر گریه و میگه
من عدد 0 هستم ...
دستمال بستم کمرم واستون "حبیبی النور العینی" برقصم !!! :|
...
...
””حضورباران””
دربزم شاعرانه من
درختان میرقصیدند
بی اختیار...
وکوچه ها
درسکوتی مبهم
مینگریستند
رقص زیبای درختان را...
وبادابرهارا
به میهمانی آسمان میبرد...
همه درمحفل زیبای
شبی پاییزی
دورهم جمع بودند
که باران آمد...
وچترهای سبزدرختان
نم نمک خیس شد
وکوچه هارقصیدند
به سازباران
وه!
چه زیبابود
بزم شاعرانه من
باحضورباران
شعراز:نیماراد
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/8 - 14:30 ·
3
...
...
””لحظه های خلوت بی پنجره””
کوپنجره ای
که ازپشت شیشه های مه گرفته اش
به خلوت کوچه بنگرم
به رقص ایستاده درخت
به حجم سنگین شب
وبه ارتفاع مهتاب.
دوروبرمن
همه جا
مهتاب است
وتنهایی ام را
دیریست
قاب کرده ام
به دیوار
درکنارساعت شماته دار؛
ساعتی که لحظه هارا
میشمارد
موبمو
لحظه هایی که گذشتند
بی تو...
لحظه های تبدار
لحظه های تشویش
لحظه های انتظار
””لحظه های خلوت بی پنجره””
شعراز:نیماراد
... ادامه
دیدگاه · 1392/07/8 - 13:48 ·
3
Noosha
73107870949968125285.gif Noosha
به افتخار همه ی دوستای با معرفت
.
.
.
.
لایک{-41-}{-41-}{-41-}
iman
iman
ذتی که تو رقصیدن و قر دادن تو اتوبوس زمان مدرسه در حال رفتن به اردو بود . خــــــــدایــــــش تو هیچ دیسکویی تو دنیــــــــــــا نیست
دیدگاه · 1392/07/6 - 00:18 ·
6
صوفياجون
d825bd3dab7184cd7e6a3dc214f9a284_500.gif صوفياجون
اون زمانها که من رو میدیدم این لحظه بودم که سیندرلا با شاهزاده خیلی دوست داشتم نمیدونم شماها هم عین من بودین یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ {-41-}{-41-}{-41-}{-23-}{-23-}{-23-}
شهرزاد
4726a2kxlvt6vduws7i.jpg شهرزاد
این روز‌ها دلم آنقدر ابری است
که حتّی پاییز هم برای امدن استخاره می‌کند
آنقدر رسیده ام
که هوس زرد شدن دارم
هوس ریختن
با یکی‌ شدن
دلم پاییز می‌‌خواهد.
باغچه ی پاییز من
سبز تر از بهار و
گرم تر از تابستان و
سرد تر از زمستان است
پاییز من آهنگ خش خش برگ دارد
سرود نسیم
رقص شاخه ها
پاییز چه كردی با من كه اینچنین بی قرارانه
در انتظارت این روزهای آخر
تابستان را سپری می كنم.
زیبایم ! برایت دلتنگم.
iman
iman
میدونستم آدم بدشانسی ام ولی نه تا این حد
که بیان دستمو بگیرن ببرنم وسط تا برقصم برق بره !
دیدگاه · 1392/06/29 - 23:35 ·
6
iman
iman
یه بار تو عروسی‌ زدم به بغلیم گفتم
حاجی اون پسره که داره وسط میرقصه قیافش خیلی بی ریخته :|
یارو گفت اونیکه تو میگی‌ پسر نیست دخترمه !
منم که از خجالت آب شده بودم گفتم ببخشید من نمیدونستم شما پدرشی‌ !!!
یارو گفت: مرتیکه من پدرش نیستم مادر شم :|
نگو رفتم تو زنونه نشستم خخخ
iman
iman
پــسر : عزیزم ، ما الان دوساله باهمیم !

دختر : خب ؟

پــسر : چقدر به من اطمینان داری ؟

دختر : خیـــــــــــــ ــــــــلی !

پسر : یعنی اگه بخوام بغلم میکنی ؟

دختر : معلومه ، بیا

پــسر : بوس بخوام چی ؟

دختر : بله ، بله بیا

پــسر : اگه بگم بیا دل بدیم قلوه بگیریم چی ؟

دخــتر : آره بابا بیا

پــسر : اصلا بخوام لخت شی برام سالسا برقصی، چی ؟

دختر : صد در صد ! بیا- بیا

پــسر : قربونت بشم...من ! موبایلتو میدی ببینم؟؟

دختـر : نه دیگه ! پررو نشو !!!
... ادامه
iman
iman
در راستاي اينکه پست هام تموم شده ميخوام براتون برقصم

جوني جونم يار جونم بيا دردت به جونم ،

دم مهتاب لب دريا سي تو آواز مي خونم ،

جوني جونم يار جونم آآآآآآآ بيا وسط :))))

('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/

چون بچه هاي خوبي بودين يک هليکوپتري هم واستون ميزنم :|

_/\
_|
_/\
(.-.)
سفارش مجالس پذيرفته مي شود :|
دیدگاه · 1392/06/27 - 16:30 ·
7
LeilA
LeilA
کاش می شد
منم امشب می گریستم
تا در خلوت تنهایی خودم
بهانه ای برای رقص احساسم

داشته باشم..
MahnaZ
MahnaZ
یکی از بدترین لحظه های زندگی وقتیه که فیلم رقصیدنت رو توی جمع نگاه می کنی{-15-}
NEGAR
NEGAR
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی چون خودشون جا ندارن بشینن ، برمیگردی هم جا نداری هم میوه ، تازه شیرینیاتم خوردن …
... ادامه
Noosha
13210-3ad145b90736cce25b1c6c5d52dc9d7e-l.jpg Noosha
{-41-}
parastou
parastou
گل در اومد از حموم سنبل در اومد از حموم

آواز پدرم بعد از در اومدن از حموم{-2-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
امشب در آغوش آسمان خوابم برد

فردا در دستان شب رقصانم

کسی چه میداند کی بار دیگر به خواب خواهم رفت

شاید بی تو ..هرگز!
دیدگاه · 1392/06/23 - 15:13 ·
5
Mohammad
manoochehr-vosoogh.jpg Mohammad
منوچهر وثوق و رضا بیک ایمانوردی

منوچهر وثوق: بیک به تنهایی کارهای خطرناک را در فیلم ها انجام می داد
علی رجبی: منوچهر وثوق گفت: من در حدود پنج فیلم در اوج جوانی ام با زنده یاد رضا بیک ایمانوردی کار کردم. فیلم ها به نام های «پابرهنه ها»، «تکخال»، «الکی خوش»، «زیبای پرور» و «آخرین لحظه» نام داشت. او یکی از دوستان صمیمی من بود. بیک به تنهایی کارهای خطرناک و سخت را در فیلم ها انجام می داد. سعی بسیاری در کمک و راهنمایی به من می کرد.
آن زمان در فیلم ها مد بود که هنرپیشه جوان فیلم باید آواز بخواند یا برقصد که برای من بسیار سخت و مشکل بود، یادم هست در فیلم «تکخال» او من را در این سکانس ها کمک می کرد و با اینکه سنش بیشتر از من بود، به من میدان می داد و کمک می کرد.
اوایل انقلاب هنگامی که سینما ها تعطیل شد، در تئاترهای لاله زار کار می کردم، ایشان با زنده یاد عبدالله بوتیمار جمعه ها به دیدن من می آمدند و با هم ناهار می خوردیم. یک روز جمعه وقتی با من خداحافظی می کرد، دیدم خیلی محکم و جوری دیگر من را بوسید و خداحافظی کرد که بعد از چند روز فهمیدم از ایران خارج و به ترکیه رفت، و بعد به آلمان و در نهایت بعد از چند سال به آمریکا سفر کرد. با بیک تماس تلفنی داشتم و قرار شد هم دیگر را در لندن ببینیم که متاسفانه اجل مهلت نداد.
زنده یاد بیک تمامی نقش ها را از قبیل کمدی و جدی بازی کرد و در هر دو از نظر من عالی بود. در فیلم هایی که منوچهر اسماعیلی جای او صحبت می کرد، بسیار شیرین و دیدنی ظاهر می شد که موفق هم بود. در نهایت حدود 140 فیلم بازی کرد. روزی که بیک فوت کردند بسیار متاثر شدم، آن روز قسمت هایی از فیلم هایش که در مورد زندگی شخصی او بود را دیدم که با آن سن هنوز ورزش می کرد و متاسفانه خیلی زود از بین ما رفت روحش شاد...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون

ترانه سرا: شهيار قنبري
آهنگساز: فريد زلاند
تنظيم: واهان اسکندريان
ميکس: واهان اسکندريان

من و تو هم يه شهر جادو داريم، آخ چه داريم
رو بيرقش هم داغِ سرخ بوسه جا مي ذاريم
ميدونچه از اشک قناري خيسه
با اشکاش اسم تو رو مي ‌نويسه
ناودوناشم پر از لَعاب چيني
رو کاغذاش خطمونو مي ‌نويسه
رقصِ تَرِ فواره ها زيبا شبيه ما دوتا
سياهي سايه ي ما ادامه ي آيينه ها مثل جام جهان نما
به ياد تو پرستو از هزار تو بر مي گرده
مياد زيارت، آخه توبه کرده
پنجره ها رو به تو بازِ بازن
پرده ها هم به سايمون مي نازن
معجزه ي دست تو رو مي سازن
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
رو صورت ستاره ها جاي پاي عاشق ما
راه شيري، فرش طلا، منو تو هم خودِ خدا
منو تو هم خودِ خدا
زيباترين گلبانوي جادويي کتابي
با تاجي از غزل، خنده مي خوابي
کاخ بزرگ اين همه ترانه
تو پاسخ پرسش بي جوابي
تو پاسخ پرسش بي جوابي
من و تو هم يه شهر جادو داريم، آخ چه داريم
رو بيرقش هم داغِ سرخ بوسه جا مي ذاريم
ميدونچه از اشک قناري خيسه
با اشکاش اسم تو رو مي ‌نويسه
ناودوناشم پر از لَعاب چيني
رو کاغذاش خطمونو مي ‌نويسه
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
هستي من نفس نفس مال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
تمامِ من عيدي هر سال تو
{-35-}{-35-}{-41-}
صوفياجون
صوفياجون

خوشم خوشم چنان خوشم،که غصه هامو مي کشم
خوشم که از تو پر شدم جايي که دستام خاليه
وقتي که رويا مي بافم،اسمو تو نقش قاليه
خوشم که تا تو مي رسم ،صاحب اين ضيافتم
خوشم خوشم چنان خوشم، که غصه هامو مي کشم
همه ته ته سفر، فقط منم که چاوشم
خوشم که آزادي تو ، به دست خنده ي منه بوقت تلخ بيخودي،عشقه که دل دل ميزنه
خوشم که سايه هاي ما ، دليل رقص آ تشه پاکي تو پاکي من ، حکايت سياوشه خوشم
خوشم چنان خوشم، که غصه هامو مي کشم همه ته ته سفر، فقط منم که چاوشم
خوشم که همسايه شدم ، با شب آفتابي تو خوشم که روياي توام ، دليل بي خوابي تو
تو هم بوقت ناخوشي،بايد به رويا بزني
در شب بي حرفي ما ، بايد سکوتو بشکني
خوشم خوشم چنان خوشم،که غصه هامو مي کشم
همه ته ته سفر فقط منم که چاوشم
{-35-}{-35-}
صوفياجون
صوفياجون
- البوم سیمرغ

رقص در رويا
حس دلچسبي دارم خواب هستم انگار
مهموني براي تو شاد باش بسيار
مثل فيلم کوتاه حيرت انگيز خواب
نمي خوام بيدار بشم خورشيد امروزو نتاب
سايه اي از يک رقص مي لرزه رو ديوار
بانوي قصه ي من تعارفو کنار بزار
با تو من مي رقصم رقص رقص در رويا
هرچي که تو دوست داري رقص رقص تا فردا
تو در آغوش من منو تو بي اما
تويه چشم به هم زدن رقص رقص تا فردا
زير سايه نور عشق چه رمانتيک شدي
تو به ريتم نفسام باز نزديک شدي
رنگ چشماتو ميگم آسمون احساس
يعني باور بکنم امشب عشقم اينجاست؟
موقعه نوازشت بوسه اي که سد مي شه
دلهره از جلوي صورت تو رد مي شه
امشبو تموم نکن بانوي قصه من
حس دل چسبي دارم واقعا يا فرضا
مرد تو تموم شب پاک فرهاد شده
دست من نيست عزيزم ريتم هم شاد شده
من نوشتم قصه رو فيلم آخر نداره
توي اين قصه ي خواب نقش تو بيداره
موقع نوازشت بوسه اي که سد مي شه
دلهره از جلوي صورت تو رد مي شه
امشبو تموم نکن بانوي قصه من
حس دل چسبي دارم واقعا يا فرضا
حس دلچسبي دارم خواب هستم انگار
مهموني براي تو شاد باش بسيار
مثل فيلم کوتاه حيرت انگيز خواب
نمي خوام بيدار بشم خورشيد امروزو نتاب
سايه اي از يک رقص مي لرزه رو ديوار
بانوي قصه ي من تعارفو کنار بزار
با تو من مي رقصم رقص رقص در رويا
هرچي که تو دوست داري رقص رقص تا فردا
به دلم برات شده من تو بي اما
توي يک چشم به هم زدن رقص رقص تا فردا
{-35-}{-35-}
...
...
„„جای تودردل تنگم خالیست„„
مینوازدباران
سازتنهایی من راآرام
میزندنبض درخت
می طپد قلب زمین.
دررگ سبزطبیعت
خون گرمی جاریست...
درعلفزار
گویی
دختری سبزه قبا
میرقصد
به اشارت نسیم
ردبرقی غران
می دردابرهارا
می پردخواب زمین...
وه!
چه زیباست
سبزه زاران دربهار...
بردرختان
نغمه زیبای سار..
وه!
چه زیباست
رقص موزون علف
دست دردست نسیم...
دربهاری
اینچنین
روح افزا٫
پشت این پنجره های بسته
بتومی اندیشم
بتو
ای
سبزترین رویای زیبای بهار!
بتومی اندیشم
وبه اینکه
بی تو
چقدرتنهایم
وچسان خم گشته
قامت شبهایم...
مینوازدباران
سازتنهایی من راآرام
میزندنبض درخت
می تپدقلب زمین
دررگ سبزطبیعت
خون گرمی جاریست
ای حضورت
سبزترازاین نوبهار
„جای تودردل تنگم خالیست„
شعراز:نیماراد
تقدیم به بانمک ترین دخترلاهیجان..
... ادامه
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ