یافتن پست: #رمان

bamdad
perspolis_1-0_malavan_-termi_goal.jpg bamdad
پرسپولیس دیروز فوق العاده بازی کرد
به قول برانکو نشون داد که یه تیم قهرمان چجوری باید بازی کنه
این اس تق لا ل خوزستان که میگفتن قهرمان میشه این بود؟!!!!!!!!!!
اگه مشکلات داوری از اول فصل نبود الان پرسپولیس با اختلاف 4-5 امتیاز صدر جدول بود...
{-227-}
شهرزاد
Screenshot_۲۰۱۵-۱۲-۱۴-۲۳-۴۳-۰۲-1.png شهرزاد
باغ شاهزاده ماهان(#کرمان ) در فصل پاییز{-41-}
مرجان بانو :)
500x503_1449555421417644.JPG مرجان بانو :)
اول خودم میگم شروع کنیم
با اسم
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خدا بخیر بگذرونه
دیشب پام پیچ خورد
امروز صبح هم تو برف و یخ خوردم زمین
سومی رو بخیر بگذره{-7-}
رضا
CVj18JKVEAA3n7Y.jpg رضا
مقابله با آنفولانزای نوع A یا H1N1
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
تخلف دردناک کادر درمان یک بیمارستان در خمینی شهر؛
شکافتن بخیه‌های بیمار خردسال به خاطر 150 هزار تومان!
کافی است به این پرونده که تاسف وزیر و مسئولان این عرصه را هم به دنبال داشته دقت کنیم تا پی ببریم که هزینه بخیه زدن زخم چانه یک کودک خردسال که می‌تواند ماحصل بازیگوشی روزمره یک کودک باشد، 150 هزار تومان شده است؛ آن هم در بیمارستانی دولتی! آیا با این حساب جا ندارد که از هزینه های درمانی دردهای بزرگ تر هراسان شویم؟
... ادامه
[لینک]
Mohammad
nTP6yWCKUD.jpg Mohammad
{-29-}
bamdad
bamdad
در راهرو بیمارستان چند کشور جهان جملات زیبایی به چشم
میخورد

۱.آمریکا؛ بهتر از گذشته باز خواهی گشت

۲.هلند؛ با نیروی علم
به جنگ درد آمدیم٬ پس نگران نباش هموطن

۳.انگلیس؛ شغل ما آبروی ماست و هدف ما درمان توست

۴.ایران؛ هر گونه توهین به کادر بیمارستان٬ هشتاد ضربه شلاق و سه سال زندان مجازات دارد به همراه جریمه نقدی!!!

{-11-}
bamdad
photo_2015-11-24_17-38-17.jpg bamdad
بهنام صفوی خواننده پاپ که در حال شیمی درمانی بیماری تومور مغزی است دقایقی قبل دچار تشنج شد و به کما رفت.
:(
2 دیدگاه · 1394/09/3 - 17:38 در Art ·
3
Mohammad
13e7c75a03b28da8c6aef6b8c9ee4b09.jpg Mohammad
کلودیو براوو

«هنگام ترک زمین، احساس خوشایندی داشتیم؛ چون کارمان را به درستی انجام داده بودیم. با اینکه موقعیت های فراوانی را از دست دادیم، اما 90 دقیقه برتری مطلق از آن ما بود. لحظاتی از بازی احساس کردیم دچار ضعف شده ایم؛ اما در ادامه آنها را شناسایی و ترمیم کردیم».
... ادامه
دیدگاه · 1394/09/1 - 16:52 در ورزش ·
2
ندا
ندا
[لینک]
دیدگاه · 1394/08/29 - 23:01 ·
ندا
ندا
[لینک]
دیدگاه · 1394/08/29 - 22:59 ·
رضا
رضا
رضا
رضا
انواع


طبقه‌بندي ديابت

1- ديابت نوع 1

2- ديابت نوع 2

3- ديابت حاملگي

4- ديابت همراه با بيماري‌هاي ديگر

1- ديابت نوع 1

يك فرد زماني مبتلا به اين نوع ديابت مي‌شود كه سلول‌هاي لوزاالمعده ديگر هيچ انسوليني ترشح نكنند. اكثر مبتلايان به ديابت نوع 1 را كودكان و نوجوانان و افراد زير 30 سال تشكيل مي‌دهند.

تاكنون علت دقيق بروز اين نوع ديابت مشخص نگرديده است ولي متخصصان معتقدند كه عوامل زير مي‌تواند به بروز ديابت نوع 1 منجر شود:

1- داشتن زمينه ابتلا به ديابت

2- ويروس‌هايي كه مي‌توانند به پانكراس صدمه برسانند.

3- وجود اختلال در سيستم دفاعي بدن كه سبب از بين رفتن سلول‌هاي توليد كننده انسولين در لوزالمعده مي‌شود.

علائم ديابت نوع 1 عبارتند از:

- تشنگي فراوان - خستگي - گرسنگي شديد - تكرر ادرار

- كاهش وزن بدن - بي‌حوصلگي

اگر به ديابت نوع 1 مبتلا هستيد درمان شما عبارتند از: ((شركت مستمر در كلاس‌هاي آموزشي، تزريق انسولين، برخورداري از برنامه غذايي صحيح، فعاليت و ورزش و علاوه بر تمامي اين موارد،‌كنترل روزانه متابوليسم يعني اندازه‌گيري قند خون و قند ادرار توسط نوارهاي موجود در بازار.))
bamdad
photo_2015-11-15_19-04-32.jpg bamdad
باغ زیبای شاهزاده در شهر ماهان کرمان
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دوست داشتن ، ساده ترین و زیباترین احساس است.... دوست داشتن یعنی ..... بعد از ظهر یک روز تعطیل سه ساعت روی مبل ، درآغوش هم و جاذبه ، وِلــو، هر دو در سکوت فکر می کنیم ... گاهی بلند بلند فکرمان را با هم شریک می شویم بلند بلند از ته دل می خندیم .... ساعت چند است ؟ سه ساعت ؟؟؟ به ساعت روی دیوار شک می کنیم و سیگاری از پاکتش در می آوریم و به دنبال فندک که زیر یکی از ما گم شده، می گردیم و سیگاری شریکی روشن می کنیم و ناگهان در معجزه ای عجیب ، هر دو هوس چای می کنیم ..... فقط من و تو می دانیم که در این لحظه سخت ترین کار دنیا ، بلند شدن و رفتن به آشپزخانه است خود را به مردن می زنم و هرچه کلک بلدم رو می کنم که تو بروی واینقدر مهربانی که گول می خوری در راه آشپرخانه می خندی و زیر لب می گویی : * بدجنس * من بر می گردم و نگاهت می کنم باورم نمی شود ولی از اینکه اینجا نیستی ، دلم برایت تنگ می شود دوست داشتن یعنی جای خالیت احساس شود حتی اگر در آشپزخانه ای ..... ( من ِ بد ِ دوستداشتنی )
... ادامه
4 دیدگاه · 1394/08/11 - 20:19 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
همسر يکي از فرمانده‌هانِ پاسگاه،
که به تازگي ازدواج کرده،
و چندين ماه از زندگي‌شان،
دور از شهر و بستگان،
در منطقه‌ی خدمتِ همسرش مي‌گذشت،
بدجوري دلتنگِ خانواده‌ی پدري‌اش شده بود..

او چندين بار از شوهرش درخواست مي‌کند
که براي ديدنِ پدر و مادرش،
به شهرشان، به اتفاقِ هم،
يا به تنهايي مسافرت کند،
ولي شوهرش،
هربار، به بهانه‌اي از زير بارِ موضوع شانه خالي مي‌کرد..

زن که در اين مدت،
با چگونه‌گيِ برخوردِ مامورانِ زير دستِ شوهرش،
و مکاتبه‌ی آن‌ها برايِ گرفتنِ مرخصي و سایر امورِ اداری،
کم و بيش آشنا شده بود،
به فکر مي‌افتد که
حالا که همسرش به خواسته‌ی وي اهميت نمي‌دهد،
او هم به‌صورتِ مکتوب،
و همانندِ سایرِماموران،
براي رفتن و ديدار با خانواده‌اش،
درخواست مرخصي بکند.

پس
دست به کار شده و
در کاغذي،
درخواستِ کتبي‌ای، به اين شرح،
خطاب به همسرش مي‌نويسد:

از :سمیرا
به :جناب آقای حسن . . . فرمانده‌ی محترم پاسگاه . . .

موضوع : درخواستِ مرخصی

احتراما به استحضار می رساند که
اين‌جانب سمیرا
همسرِ حضرت‌عالي،
که مدت چندين ماه است،
پس از ازدواج با شما،
دور از خانواده و بستگانِ خود هستم،
حال که شما به‌دليلِ مشغله‌ی بيش از حد،
فرصتِ سفر و ديدار با بستگان را نداريد،
بدين‌وسيله از شما تقاضا دارم که با مرخصيِ اين‌جانب،
به مدتِ 15 روز،
براي مسافرت و ديدنِ پدر و مادر واقوام، موافقت فرمایيد....

با احترام
همسر دلبند شما سمیرا

و نامه را در پوشه‌ی مکاتباتِ همسرش مي‌گذارد...
چند وقت بعد،
جوابِ نامه، به اين مضمون،
به دست‌اش رسید:

سرکار خانم سمیرا همسر عزیز من

عطف به درخواستِ مرخصيِ سرکارِ عالي،
جهت سفر، برايِ ديدار با اقوام،
بدین‌وسیله اعلام می‌دارد،
با درخواستِ شما،

به‌ شرطِ تعیينِ جانشين،
موافقت مي‌شود....

فرمانده‌ی پاسگاه

{-7-}
bamdad
bamdad
هدف ها یکی ست
مسیرمان متفاوت است...
{-15-}
دیدگاه · 1394/07/29 - 19:20 ·
2
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
کاش راه حلی برای واریس پیدا شه:(
Mohammad
mundodeportivo.7502.jpg Mohammad
گل هایی برای صعود به فرانسه!
قهرمانان پیش به سوی یورو 2016
پیکه دوباره "هو" شد
مسی خوشحال و پرانرژی!
ایلکای گوندوغان: مشتاق برای آمدن به بارسلونا
بوروسیا دورتمند اطلاع داده که در آینده او در آینده به باشگاه باز می گردد!
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/19 - 13:26 در ورزش ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
@Yilmaz67
چرا هیچ پستی نمیذاری ؟
یه کم فعالتر باش،
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
جناب دکتر ظریف، وزیر مقتدر کشورم سلام شنیدم در سالن فرعی اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، هنگام خروج با رییس جمهور امریکا روبرو شده ای و بی هیچ ترس و لرزی با وی دست داده ای. دستی که حامل صدها پیام بوده، کاری ندارم به اظهار نظر برخی دلسوز نماهای دلواپس اما از زاویه ای دیگر و به عنوان یک شهروند خواستم بگویم: جناب ظریف عزیز دست دادنت با اوباما نشان داد که ما همیشه به دنبال صلح هستیم و برای رسیدن به این مهم حتی حاضریم دست دشمن را هم بفشاریم. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی ملت ایران به دسته ای از اصول انسانی معتقد است که مهمترین آن می گوید: تمام گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروتبا دشمنان مدارا. جناب ظریف عزیز دست دادی تا سرت را پایین نیندازی و حقیرانه عبور نکنی، تا مبادا دشمن با خود بیندیشد وقتی اینان از حضور یک گروه سیاسی اینقدر می رمند در برابر مقابل قوای نظامی مان حتما خواهند رمید. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی نماینده 7000سال تمدن و فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی هستی و اصول حرفه ای حاکم بر محافل دیپلماسی جهانی را خوب می شناسی. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی مردم بزرگ ایران بزرگتر از آنند که بخواهند دست رد بر سینه ای بزنند حتی اگر ان سینه مملو از کینه علیه خودش باشد. جناب ظریف عزیز دست دادی تا بگویی دست های بسته امروز مردم ایران در مناسبات سیاسی، اقتصادی جهان نتیجه 8سال دست ندادن دولتمردان بی تدبیرمان به نفع منافع ملت بوده است. جناب ظریف عزیز دست دوستی ات همیشه دراز باد و هرگز فکر نکن که جمعی کاسبان سیاسی و کینه توزان تو را تخریب یا رد می کنند به این بیندیش که با هر دست دادنت گره از کار فرو بسته ملت بگشایی. جناب ظریف عزیز درخت دوستی بنشان که کام دل برآرد/ درخت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
... ادامه
دیدگاه · 1394/07/9 - 21:00 توسط Mobile ·
4
Mohammad
Mohammad
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

بابا طاهر عریان
... ادامه
دیدگاه · 1394/06/22 - 12:05 ·
4
Mohammad
blY6BWuQlC.jpg Mohammad
خرس
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد ... اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد ....! مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب .. آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد ...! روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت .. ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد ....! چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست .. تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد ....! با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من .. تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد ...! آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همه .. قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد ...! جگرم خون شده، ای کاش که می فهمیدی ... در خودش گم شده بود آنکه غزل خوان تو شد .. ‏
... ادامه
دیدگاه · 1394/06/20 - 07:21 توسط Mobile ·
5
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ