یافتن پست: #رودخونه

iman
iman
سلامتی اون مردایی که از پل نامردی رد نمی شن ولی تو دریای مردی غرق می شن .

سلامتی زنجیر که صد سال زیر برف و بارون می مونه ، زنگ می زنه ، می پوسه ولی از هم جدا نمیشه ...

سلامتی دریا که هزاری طوفانی میشه ولی ماهیاشو دور نمی ریزه ...

سلامتی سنگای بزرگ رودخونه که هوای سنگریزه ها رو دارن ...

سلامتی بچه های جنوب شهر ... چرا که بچه های جنوب شهر چشم سفید ندارن ، موسفیدا رو دارن ... موسفیدا رو ، بزرگا رو دارن ، ستون دارن ، قوت قلب دارن ، همه چی دارن ...

سلامتی اون باغبونی که زمستونشو بیشتر از بهارش دوس داره

سلامتی اونایی که میرن تو باغ ، گلا رو بو می کنن لگد نمی کنن

سلامتی و نجات همه ی زندونیا ، زندونیای بی ملاقاتی ، اونایی که به جرم دیوونگی تو امین آبادن ...

سلامتی اون کسانی که زر ندارن ، زور ندارن ، پول ندارن ، پارتی ندارن ، کس و کار ندارن ، بی کس و کارن ، یقه چرکی اند ، پا برهنه اند ، مقوا خوابند ، پارک خوابند ، شب پیرهنو می شورن و صبح تنشون می کنن ...

میگن عشقست مستی و مستی و راستی

هرگز نمیر مادر ...

امان از بی مادری ...

رفیق بی کلک مادر ... دوست بهتر از دوست ، مادر ....

اول و آخر ، مادر ...

کوه رنج ..... پدر
... ادامه
صوفياجون
a3oizs7942xg8pmvblz.jpg صوفياجون
(شهسوار سابق) {-41-}{-41-}

رودخونه معروف سه هزار که سرشار از ماهی غزل آلا می باشد و این رودخانه آب آن از یخچالهای طبیعی و چشمه هایی که در قله ها هست تامین می شود.
مائده
126822_643.jpg مائده
مائده
126835_264.jpg مائده
دیدگاه · 1392/06/17 - 16:59 ·
9
مائده
126834_338.jpg مائده
مائده
126837_562.jpg مائده
مائده
126838_584.jpg مائده
دیدگاه · 1392/06/17 - 16:57 ·
9
مائده
126842_669.jpg مائده
iman
iman
به بابام میگم خوب ماهی ۴۰هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااا
برگشته میگه حاضرم ماهی ۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!
فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن
... ادامه
Morteza
Morteza
قصه باغ و قاصدک


من میخوام قصه بگم،قصه باغ وقاصدک

قصه از یه سرگذشت،قصه از چرخ فلک

قاصدک داشت از رو جاش بلند می شد

داشت میرفت از توی باغ،داشت پا می شد

سایه ی قاصدک افتاد رو زمین

گل میخک گفت تو هم رفتی ،همین!

رفتی، اما دیگه یادت با منه

عشق مهربون و شادت با منه

قاصدک گریه میکرد، دست خودم نیست به خدا

خودمم دلم تو باغه، بهم نگو تو بی وفا

فاصله گرفته بود، قاصدک از گل و باغ

پُرٍ آتیش شده بود اون دلش،آتیش داغ

گل به قاصدک میگفت،برو،برو

برو آزادی،برو، شادی برو

من اسیرم توی این خاک غریب

تو برو به باغ خوبٍ گل سیب

بدرقه پشتٍ سرت اشک چشام

نیگا کن<خدا به همراه>رو لبام

برو آزادی برو، شادی برو

عشق تو نمیشه، فرهادی برو

کم کمک داشت نم بارون می یومد

واسه باغ، نخونده مهمون می یومد

پرٍناز قاصدک داشت تر می شد

قصه سرخٍ سفر داشت سر می شد

آره، قاصدک باز افتاد توی باغ

پیش اون عاشق ناپخته داغ

نم نم بارون کجا،سیل کجا

سیل، گل و قاصدکو برد به یه جا

برد،به رود و بعدشم،به رودخونه

آخرٍ دنیا،یه خوبی می مونه

اگه بودیم، اگه مردیم با همیم

این جوری تو دنیا خیلی بی غمیم
... ادامه
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
به بابام میگم خوب ماهی ۴۰هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااا
برگشته میگه حاضرم ماهی ۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!
فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/14 - 11:13 ·
3
MahnaZ
MahnaZ
دختر کوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتن.
پدره یه جورایی می ترسید، واسه همین به دخترش گفت:
«عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.»
دختر کوچیک گفت:
«نه بابا، تو دستِ منو بگیر..»
پدر که گیج شده بود با تعجب پرسید:چه فرقی میکنه؟!!!!!؟؟؟؟
دخترک جواب داد: «اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی واسه م بیوفته، امکانش هست که من دستت را ول کنم.
اما اگه تو دست منو بگیری، من، با اطمینان، میدونم هر اتفاقی هم که بیفوته، هیچ وقت دست منو ول نمی کنی.»
به عشق همه ی پدرا ... اونایی که هستن رو خدا نگه داره ... اونایی هم که رفتن رو خدا بیامرزه ....
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/24 - 00:31 ·
8
Mostafa
Mostafa
سیاوش

ستاره

مثل یه نور کوچولو اومدی ستاره شدی
مثل یه قطره بارون اومدی و سیل شدی
مثل ستاره بی تو شبام تیره و تاره
حتی ستاره برق نگاهتو نداره
مثل یه تپه کوچولو بودی و کوه شدی
مثل یه جوی باریکی بودی که رودخونه شدی
مثل ستاره بی تو شبام تیره و تاره
حتی ستاره برق نگاهتو نداره
... ادامه
parsa
57944_455120657890742_1964217519_n.jpg parsa
یاد سیزده بدرهای دسته جمعی بخیر
از کوچیک تا بزرگ همه بودن
اون موقع که از صبح زود با زیرانداز و بالش ، قابلمه بزرگ غذا ، جانماز و تخته نرد ، حتی منچ و ورق ، گاز پیک نیکی و کتری رویی ، یه دست لباس اضافی ، آفتابه ، بادبزن ، دمپایی پلاستیکی یا ابری و آهنگ بهار بازم بیا عشقو بیارش مارتیک و بلای اندی و ... می رفتیم اطراف تهران
مامانها غذا درست می کردن برنجشون رو دم می انداختن سالاد درست می کردن
باباهامون مسئول چایی ذغالی می شدن
تاب می بستیم
ما هم اون وسط ، وسطی بازی م یکردیم یا لب رودخونه می پلکیدیم
جک و جونور جمع می کردیم تو آتیش می ریختیم و فرار می کردیم
قایم موشک
بالا بلندی
...
عصر که می شد همه لباسمون بوی چوب و دود می گرفت
شکایت های بچه گونه
قهر و آشتی های 5 دقیقه ای
اصرار واسه اینکه نیم ساعت بیشتر بمونیم
و فردا که مدرسه باز می شد
تمام این سیزده روز رو با خاطرات و عیدی ها و لباس های تازمون واسه دوستامون تعریف می کردیم
توقعمون از زندگی پائین بود و شاد بودیم
ولی حالا یه جورایی این کارها رو بی کلاسی می دونیم
زشت می دونیم
با شلوار راحتی و دمپایی لاستیکی مشکل داریم
رومون نمیشه با قابلمه و گاز
... ادامه
MONA
shahsavar..n.jpg MONA
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چه احساس قشنگیه .. وقتی وجود عزیزی رو کنارت حس کنی

دستاشو تو دستت بگیری

باهاش قدم بزنی

صداش رو بشنوی

بودن اش رو در کنارت لمس کنی

......

چه احساس نازنین و شیرینیه ..... روبه رو با کسی که دوسش داری بشینی

چشاش رو نگاه کنی ..

تا عمق وجودت از یه گرمای عجیب آب بشه !!

قلبت پر تپش بشه ... انگار داره از سینه کنده می شه !!

چه احساس عجیبیه ..

وقتی بخوای با انگشتات صورتشو حس کنی

با موهاش بازی کنی

خدای من .. باور کردنی نیست ...

اونی که می خوای .. دوسش داری .... عاشقی ...

کنارت باشه ... باهات باشه .. هم راهت ... هم پات باشه ....

باور کردنی نیست ...

وجودتو حس می کنم ...

ولی پیشم نیست...!!!
خدایا این حسو ازم نگیر
... ادامه
نگار
نگار
کنار رودخونه نشسته بود، که ناگهان یک پری دریایی می‌بینه، بهش میگه: وااااای، زن من میشی؟

پری میگه: آخه من که آدم نیستم!

کمی سرش رو میخارونه و میگه: فکر کردی من هستم؟!
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/1 - 02:07 ·
8
MONA
kxyk61ivb666arp2x7ze[1].jpg MONA
گل گلدونه من شکسته در باد

تو بیا تا دلم نکرده فریاد

گل شب بو دیگه

شب بو نمیده

کی گل شب بو رو از شاخه چیده

گوشه ی آسمون

پر رنگین کمون

من مثل تاریکی

تو مثل مهتاب

اگه باد از سر

زلف تو نگذره

من میرم گمش میشم

تو جنگل خواب

گل گلدون من

ماه ایوون من

از تو تنها شدم

چو ماهی از آب

گل هر آرزو

رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونه

دلم یه مرداب

آسمون ابری میشه

اما گل خورشید

رو شاخه های بید

دلش مگییره

دره مهتابی میشه

اما گل مهتاب

از برکه های آب

بالا نمیره

تو که دست تکون میدی

به ستاره جون میدی

میشکفه گل از گل باغ

وقتی چشمات هم میاد

دو ستاره کم میاد

میسوزه شقایق از داغ

گل گلدون من

ماه ایوون من

از تو تنها شدم

چو ماهی از آب

گل هر آرزو

رفته از رنگ و بو

من شدم رودخونه

دلم یه مرداب

"این آهنگو دوسداررررررررررررم"
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/5 - 14:26 ·
7
Mostafa
Mostafa
دختر کوچولو و پدرش از رو پلي ميگذشتن. پدره يه جورايي مي ترسيد، واسه همين به
دخترش گفت: «عزيزم، لطفا دست منو بگير تا نيوفتي تو رودخونه.» دختر کوچيک گفت:
> «نه بابا، تو دستِ منو بگير..» پدر که گيج شده بود با تعجب پرسيد:چه فرقیمیکنه؟!!!!!؟؟؟
دخترک جواب داد: «اگه من دستت را بگيرم و اتفاقي واسه م بيوفته، امکانش هست که
من دستت را ول کنم. اما اگه تو دست منو بگيري، من، با اطمينان، ميدونم هر
اتفاقي هم که بيفوته، هيچ وقت دست منو ول نمي کني.»
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/4 - 14:00 ·
3
محمد
محمد
غضنفر با لباس تو رودخونه شنا می کرده، ازش می پرسن چه کار می کنی؟ می گه: لباسامو می شورم… بهش می گن: ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟ می گه: داریم، ولی وقتی می رم اون تو سرم گیج می ره!
... ادامه
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ