یافتن پست: #روزنامه

نگار
نگار
آنجا که اعتبار مردانگی را نامردها تمدید می کنند،

و صلاحیت انسانیت را حیوان صفتان می سنجند،

آنجا که تاس می اندازند و قرعه به نام خروس جنگی می افتد،

یا که خر بیچاره زیر بار،دروغ می زاید....،

جایی که چشم بند های آهنی بر نگاه پاک می زنند،

و بر دهان هر چه راستگو قفل،

با هیچ روزنامه ای حتی نمی توان گردی از شیشه زدود...!

پول هایت را نگه دار برای پیرمرد عطار که هنوز جوشاند های برای تسکین درد هایمان دارد.
... ادامه
Majid
Majid
ببینین دنیا چی میشد اگه...؟!

پدر روزنامه مي خواند .اما پسر كوچكش مدام مزاحمش مي شد.حوصله ي پدر سر رفت و صفحه اي از روزنامه

را كه نقشه ي جهان را نمايش مي داد- جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد.

بيا ! كاري برايت دارم . يك نقشه ي دنيا به تو مي دهم .ببينم مي تواني آن را دقيقا همان طور كه هست

بچيني ؟

و دوباره سراغ روزنامه اش رفت.مي دانست پسرش تمام روز گرفتار اين كار است.اما يك ربع ساعت بعد پسرك

با نقشه ي كامل برگشت.

پدر با تعجب پرسيد:"مادرت به تو جغرافي ياد داده؟"

پسرجواب داد:"جغرافي ديگر چيست؟"

پدر پرسيد:"پس چگونه توانستي اين نقشه ي دنيا را بچيني؟"

پسر گفت:" اتفاقا پشت همين صفحه تصويري از يك آدم بود .وقتي توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنيا را هم

دوباره ساختم."
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/17 - 21:39 ·
4
Noosha
Noosha
فقط ایرانی ها هستند که :

تو دستشویی فکر میکنند،
تو حمام اواز میخوانند،
سر کلاس میخوابند،
تو رختخواب تلفن حرف میزنند،
موقع درس خوندن بازی میکنند،
موقع تی وی دیدن فیسبوک چک میکنند،
موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورند،
سر کار روزنامه میخوانند،
و روزهای تعطیل کار میکنند…!
{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}
شهريار
شهريار
فقط ایرانی ها هستند که :

تو دستشویی فکر میکنند،
تو حمام اواز میخوانند،
سر کلاس میخوابند،
تو رختخواب تلفن حرف میزنند،
موقع درس خوندن بازی میکنند،
موقع تی وی دیدن فیسبوک چک میکنند،
موقع فیسبوک چک کردن غذا میخورند،
سر کار روزنامه میخوانند،
و روزهای تعطیل کار میکنند…!
... ادامه
رضا
229554_831.jpg رضا
ظاهرشدن روح در ورزشگاه پورتو! + عکس
برخی از روزنامه‌های پرتغالی، این شبح را یکی از طرفداران جیمز رودریگس، ستاره کلمبیایی پورتو خوانده‌اند.
به گزارش خبرآنلاين، یکی از عکس‌های خبرگزاری «AP» که در جریان بازی دو تیم پورتو و پاری‌سن‌ژرمن گرفته شد، حالا و بعد از گذشت چندین روز، مبدل به سوژه داغ روز شده است‌؛ البته نه از بابت فوتبالی.

در این عکس که مربوط به شادی جیمز رودریگس، شماره 10 پورتو و زننده تک‌گل بازی است، در میان تماشاگران، یک روح دیده می‌شود. گویا این روح بازی دو تیم پورتو و پاری‌سن‌ژرمن که با برد صفر-یک پورتو در ورزشگاه «دراگائو» همراه بود، را از نزدیک تماشا کرده و حالا این روزها یکی از بحث‌برانگیز‌ترین سوژه‌های روز فوتبال اروپا، آن هم در بحبوحه دور جدید لیگ قهرمانان اروپاست.

برخی از روزنامه‌های پرتغالی، این شبح را یکی از طرفداران جیمز رودریگس، ستاره کلمبیایی پورتو خوانده‌اند و به این نکته اشاره کرده‌اند که هر زمان این مهاجم کلمبیایی گل می‌زند، این روح هم در ورزشگاه ظاهر می‌شود و شادی می‌کند.

با دقت بیشتر در چهره این روح فوتبال‌دوست، می‌توان دریافت که او متعلق به زمان دیگری ا
... ادامه
[لینک]
رضا
رضا
اولین برف پاییزی تو ارتفاعات رودسر بارید . زمستون امسال خیلی زود داره میاد .
شهريار
شهريار
به جاي دسته گلي که فردا بر سر قبرم مي گذاري امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن

به جاي سيل اشکي که فردا بر مزارم نثار ميکني امروز با تبسمي شادم کن

به جاي متنهاي تسليت گونه که فردا در روزنامه ها مينويسي امروز با پيامي کوچک خوشحالم کن

من امروز به تو احتياج دارم نه فردا !
... ادامه
Mostafa
Mostafa
قصاب‌ها آزادانه‌تر از روزنامه‌نگارها قلم می‌زنند.
دیدگاه · 1391/07/2 - 23:26 ·
3
Noosha
n8kzg3575vib9ywmwz.jpg Noosha
از اینکه امروز مورد توجه هستی خوشحال نباش تیتر اول روزنامه امروز،کاغذ باطله فرداست…
دیدگاه · 1391/06/26 - 12:36 ·
6
Mostafa
kevincartervulture_thumb.jpg Mostafa
عکسی که باعث عکاسش شد!
لبخند زدن در هنگام عکس گرفتن یکی از مشترک ترین عکس العمل های انسان ها در سرتاسر دنیاست، اما عکس های خبری و هنری گاه اشک را در چشمان آدمی می زایند. به این عکس خوب نگاه کنید!
کوین کارتر عکاس ۳۳ ساله استرالیایی برای عکسبرداری و تهیه خبر از شورش در سودان قحطی زده راهی آن کشور شد. هر ساعت ۲۰ نفر از گرسنگی می مُردند. کارتر، خسته از مشاهده جماعتی که از بی غذایی تلف می شدند به بوته زاری پناه برد. در آنجا دخترک نحیفی را دید که تلاش می کرد خود را به یکی از مراکز توزیع غذا برساند. در حالی که سعی داشت از او عکس بگیرد، لاشخوری در نزدیکی او به زمین نشست. کارتر ضمن اینکه نمی خواست پرنده فرار کند کادر بندی را شروع کرد. به گفته خودش ۲۰ دقیقه انتظار کشید شاید کرکس بالهایش را باز کند. اما این اتفاق روی نداد. کارتر پس از اینکه از صحنه عکس گرفت پرنده را فراری داد. عکاس پس از این واقعه دچار آشفتگی عصبی و روحی شدیدی شد. روزنامه نیویورک تایمز عکس کارتر را خرید و آن را در شماره ۳۶ مارس ۱۹۹۳ چاپ کرد. او به خاطر این عکس برنده ( جایزه عکاسی دنیا) شد
Mostafa
Mostafa
دقت کردین همیشه تو اون روزنامه هایی که توش سبزی میپیچن داستان های جنایی جالبی نوشته که همیشه هم نصفه اس ؟؟
دیدگاه · 1391/06/23 - 15:29 ·
4
abbasali
abbasali
روزي مردي داخل چاله اي افتاد و بسيار دردش آمد ...
يک روحاني او را ديد و گفت :حتما گناهي انجام داده اي!
يک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
يک روزنامه نگار در مورد دردهايش با او مصاحبه کرد!
يک يوگيست به او گفت : اين چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
يک پزشک براي او دو قرص آسپرين پايين انداخت!
يک پرستار کنار چاله ايستاد و با او گريه کرد!
يک روانشناس او را تحريک کرد تا دلايلي را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
يک تقويت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
يک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود يکي از پاهات رو بشکني!!!
سپس فرد بيسوادي گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!
... ادامه
abbasali
abbasali
دوستم روزنامه دستشه میگم صفحه جدولشو بده من میگه میخوای حلش کنی؟ پـَـ نـَـ پـَـ میخوام از رو چیدمان جدولش محوطه باغ طراحی کنم
abbasali
abbasali
<strong>عاقبت کارتون های دوران کودکی مون!</strong>» آقای سکسکه عمل کرده, میره سر کار و میاد و زندگیشو می کنه! » لفی دیگه از هیچی نمی ترسه! » آلیس, شوهر کرده, دو تا بچه ام داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان 50 متری ساده, » آن شرلی! ارایشگر معروفی شده تو جردن و چند تا محله بالا شهر شعبه زده حسابی جیب مردم و خالی میکنه به اسم گریم و رنگ موهای عالی.... » ای کیو سان کراکی شده و مخش تعطیل تعطیله! » بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن!... شلمان هنوزم خوابه! » پت پستچی بازنشسته شده و الانم تو خونه سالمندان منتظر مرگشه! » بنر رو یادته؟ پوستشو تو خیابون منوچهری 30 تومن می فروختن! » بالتازار و زبل خان آلزایمر گرفتن. » دامبو ، پلنگ صورتی, پسر شجاع, خانوم کوچولو, شیپورچی, یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگن! » تام سایر حسابی با کلاس شده و موهاشو مدل جوجه تیغی درس میکنه! » تام و جری دوتا دوست صمیمی شدن! » تن تن تو یه روزنامه خبرنگار بود, الان تو زندانه!(لابد به جرم آزادی اندیشه!!) » ....
... ادامه
abbasali
abbasali
ماشینو تو روزنامه تبلیغ کردم. میگه میخوای بفروشیش؟ پَــ نَــ پَــ معدلش بیست شده ازش قدردانی کردم {-129-}
محمد
محمد
روی نیمکت توی پارک، روزنامه دستمه… اومده میگه… روزنامه میخونی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزی خریدم نمیدونم لای کدوم صفحه گذاشتم{-14-}{-14-}
محمد
محمد
3 تا پیرزن تصمیم می گیرن شوهر کنن. یه آگهی می دن تو روزنامه: با یکی ازدواج کن… ۲ تا جایزه بگیر!{-117-}
abbasali
L129226674392.jpg abbasali
چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد ! که نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های امریکا در برداشت ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است : مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید : تو یک قهرمانی فردا در روزنامه ها می نویسند : یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد اما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم پس روزنامه های صبح می نویسند: امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد . ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی ؟ <من ایرانی هستم > فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند : یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت
... ادامه
محمد
محمد
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش! مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟ زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جنى (یه دختر) نوشته شده بود… مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود. زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه. مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟ زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود! {-126-}
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
غضنفر میره دکه روزنامه فروشی.... میگه آقا روزنامه کثیرالانتشار دارید
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ