یافتن پست: #روشن

bamdad
bamdad
وقتی نفهمی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
کی سیگارت را روشن کردی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
و کی کشیدی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
و کی خاموشش کردی
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
یعنی یک جای کار می لنگد بدجــــور . . .
(▓▓▓(̅(_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅_̅()ڪے
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 13:47 ·
4
کــــــــــــــــــــــــآشـ یِکـیـو داشتـی کـِ پـاتـ میسـوخـ! ( ;
دیدگاه · 1393/02/4 - 11:06 ·
7
zahra
zahra
دوست داشتن، عشق و اردات و ایمان دو روح آشنای خویشاوند است.
دو انسانی که جز آن خمیره‌ی صمیمی و ناب و منزهی که منِ انسانی خالص هر کسی را می‌سازد،
هیچ مصلحتی و ضرورتی آنان را به یکدیگر نمی‌پیوندد.
پیوندی که نه طبیعت، نه خلقت، بلکه تنهایی میان دو تنهای خویشاوند، بسته است.

دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی؛
اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت، روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می‌خورد و هرچه از غریزه سرزند بی‌ارزش است
و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارد دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد.

عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد؛
اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه‌ی بلندش روز و روزگار را دستی نیست.

عشق در هر رنگی و سطحی، با زیبایی محسوس، در نهان یا آشکار رابطه دارد؛
اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیبایی‌های روح که زیبایی‌های محسوس را به گونه‌ای دیگر می‌بیند.

عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را می‌گیرد و دوست داشتن می‌دهد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی، بی‌انتها و مطلق.
عشق همواره با شک‌آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر.

از عشق هرچه بیشتر می‌نوشیم، سیراب تر می‌شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
عشق هرچه دیرتر می‌پاید کهنه تر می‌شود و دوست داشتن نوتر.

دکتر علی شریعتی
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:32 ·
3
zahra
zahra
وای از روزی که شریک خاطراتت ، یک شماره خاموش باشد و یک سیگار روشن
دیدگاه · 1393/02/4 - 10:14 ·
4
Noosha
بامداد.jpg Noosha
@bamy
{-27-}
رضا
رضا
در نیمه های شب هر جای چراغی روشن است فردی در حال زدن است .
... ادامه
bamdad
bamdad
ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﺰﻩ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﯿﻦ ...؟

ﺍﻟﮑﯽ ﻧﺨﻮﻧﯿﻨﺎﺍﺍﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯾﻦ ...؟؟

ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ : ﺗﺮﺵ

ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ : ﺷﻮﻭﻭﻭﺭ

ﺧﺮﺩﺍﺩ : ﺗﺮﺵ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺷﯿﺮﯾﯿﻦ

ﺗﯿﺮ : ﻣﺰﻩ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ

ﻣﺮﺩﺍﺩ : ﺷﯿﺮﯾﯿﯿﯿﻦ

ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ : ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ

ﻣﻬﺮ : ﻭﺍﻧﯿﻠﯽ

ﺁﺑﺎﻥ : ﺗﻠﺦ

ﺁﺫﺭ : ﺗﺮﺵ ﻭ ﺷﻮﺭ

ﺩﯼ : ﺑﺎﻧﻨﻨﻤﮏ ﺗﺮﯾﻦ

ﺑﻬﻤﻦ : ﮐﺎﮐﺎئوﻭﻭﻭیی

ﺍﺳﻔﻨﺪ : ﻃﻌﻤﯽ ﺧﻨﮏ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﻭ

{-39-}
zahra
zahra
یک شمع می تواند بدون آنکه خاموش شود هزاران شمع دیگررا روشن کند مثل مهربانی که هیچ وقت با تقسیم شدن کم نمی شود زیباست که ببینی کسی میخندد وزیباتر اینکه بدانی خودت باعث خنده اش شده ای
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/30 - 15:53 ·
5
رضا
رضا
دیدن نشانه هایی برای تعویض اصلا خوب نیست {-7-}
صوفياجون
صوفياجون

از سنتهای ملی ایرانی است که در استان گیلان و مناطق مختلف آن نیز اجرا می شود . دندان در آوردن در همه کودکان در زمان یکسانی رخ نمی دهد؛ در نتیجه، زمان مراسم مصادف است با درآوردن اولین دندان.

مردم گیلان معتقدند که اجرا و برگزاری این مراسم باعث می شود تا دندانهای بچه راحت و سبک رشدکند... در این مهمانی دانه هایی مانند برنج، گندم، نخود، لوبیا، عدس بو داده شده و به شادباش، والدین و دیگر بستگان به نوبت هرکدام مشتی بر سرکودک می پاشند و عکس یادگاری می گیرند و در پایان، حاضرین که دندانهای آنها خوب رشد کرده، از دانه های خوراکی نوش جان می کنند.
یک رسم جالب در گیلان که آن را از نقاط دیگر متمایز می کند و از عناصر دیگر این مراسم، سفره ای است که در پیرامون کودک پهن کرده و در آن اشیاهای مختلف که هر کدام نماد یک شغل خاص در جامعه است را با مهارت خاص می چینند از جمله اشیای موجود در سفره ی زندگیِ شغلیِ کودک : قیچی، سوزن، خودکار، دفتر، آینه و غیره است؛ که در پایان مراسم، کودک هدایت و ترغیب می شود که یکی از اشیاء چیده شده در سفره را بردارد و با این عملِ کودک، شغل او در آینده رقم زده شده و والدین کودک با چنین مراسم نمادینی، به نگرانیشان در مورد آینده ی شغلی فرزند خود، جامه ی عمل می پوشانند. در مراسم نیز مدعوین برای نوزاد هدیه ای ضمن آرزوی سلامتی و رشد راحت دندان بچه به عنوان چشم روشنی و شرکت در شادی در بسته بندی های رنگارنگ می آوردند و دعوت کننده از مدعوین به صرف شربت، شیرینی، برنج و دانه های سرخ شده پذیرایی می نماید و در پایانِ مراسم، بسته های کوچک از برنج و غیره تهیه می کند و به عنوان شیرینی دندان در آوردن کودکش بین اقوام، آشنایان و همسایگان تقسیم می کند. {-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}{-41-}{-57-}
الان 3تا دندون داره 8 عیدم رفتیم واسش دندونی گرفتیم طلا برداشت ما هم گفتیم این میشه {-7-}{-203-}
Noosha
Noosha
سلااااااااااااااااام به همه.شب جمعتون بخیر.من اومدم م م م{-41-}{-35-}
zahra
zahra
دیدگاه · 1393/01/28 - 14:48 ·
3
عسل
عسل
میدانی؟در اور است من ازاد نباشم تا تو به گناه تیوفتی

قوس های بدنم به چشم هایت بیشتر از تفکرم می ایند

دردم می اید لباسم را باید با میزان ایمان تو تنظیم کنم

دردم می اید ژست روشنفکریت تنها برای دختران غریبه است

به خواهر و مادرت که میرسی قیصر میشوی

دردم می اید در رختخواب با تمام عقیده هایم موافقی

و صبح از دنده دیگری بلند می شوی

تمام حرف هایت عوض می شود

دردم می اید نمیفهمی

تفکر فروشی بدتر از تن فروشی است

حیف که ناموس برای تو وسط پا است نه تفکر

حیف که فاحشه ی مغزی بودن بی اهمیت تر از فاحشه ی تنی بودن است

من محتاج درک شدن نیستم/دردم می اید خر فرض می شوم

دردم می اید انقدر خوب سر وجدانت کلاه می گذاری

و هر بار که ازادیم را محدود میکنی

میگویی من به تو اطمینان دارم اما جامعه خراب است

نسل توام که اصلا مسئول خرابی هایش نبود

میدانی؟

دلم برای مادرهایمان می سوزد

بدبخت های بودند که حتی می ترسیدند باور کنند حقشان پایمال شده

خیانت نمی کردند...نه بخاطر اینکه از زندگیشان راضی بودند

نه...خیانت هم شهامت می خواهد...نسل تو از مادرهایمان همه چیز را گرفت

جایش الگو داد...

مادرم از خدا میترسد...از لقمه های حرام میترسد...از همه چیز میترسد

تو هم که خوب می دانی ترساندن بهترین ابزار برای کنترل است

دردم می اید...این را هم بخوانی می گویی اغراق است

ببینم فردا که دختر مردم زیر پاهای گشت ارشاد به جرم موهای بازش کتک می خورد همین را می گویی
ببینم انجا هم اندازه ی درون خانه غیرت داری؟

دردم می اید که به قول شما تمام زن های اطرافتان خرابند...

انهایی هم که نیستند فامیل های خودتانند...
دردم می اید

از این همه بی کسی دردم می اید

اینجا ست که حرمت نان از قلب بیشترست

ان را می بوسند این را می شکنند
... ادامه
حمید
2حج.jpeg حمید
میدانید درد کجاست...؟درد اینجاست که :

برهنگی مد شده و "نجابت و حیا خز"..!!

داستان هم از آنجا شروع شد که شما دوست عزیز لایک را بر برهنه ها زدید نه به نجیب ها!!

خودتان قضاوت کنید کدام یک لایق لایک و تایید هستند...؟؟

درد اینجاست که برهنگی شده "روشن فکری"..و نجابت و حیا شده "امل بازی"..

درد اینجاست که به برهنگی میگویند "آزادی"...!!

و به کدام عقل و منطق "فحشا" را آزادی معنی میکنید؟؟

و وای بر آن دختری که "پاکی" و "معصومیت" خود را حرام کوبیدن لایک های پر "هوس" میکند..!!~~!!
... ادامه
bamdad
bamdad
با هم قرارِ ملاقات داشتیم!
روزهاست نیامده،
شاید بیمار شده یا زیر قطار رفته؟
شاید کسی نظرش را عوض کرده است
شاید ساعـت مچی‌اش را فرامـوش کرده،
و یا ساعت مچی‌اش، فراموش کرده وقت درست را به او بگوید!
شاید ماشین‌اش روشن نشده
و یا وسط راه خراب شده،
شاید درست وقتی که می‌خواسته بیاید کسی به او زنگ زده

با پیغامی که او به مراسم تدفینی باید برود.
یا مادرش مُرده است!
شاید آشنای قدیمی را سر راه دیده،
شاید سر کارش دعوا کرده،
اخراج شده و سرش را زیر بالش پنهان کرده.
شاید در ترافیک مانده.
شاید چراغ راهنمایی روی قرمز مانده است!
شاید عابر بانک، کارتش را خورده،
یا در راه فهمیده که کیف پولش را فراموش کرده.
شاید عینکش را گم کرده
شاید نتوانسته از خواندن دست بکشد،
و یا تلویزیون برنامه‌ای داشته که می‌خواسته تا آخرش را ببیند!
شاید حیوان خانگی‌اش را نتوانسته پیدا کند
و یا دسته کلیدش را هیچ جا پیدا نکرده،
شاید تلفن در دسترس‌اش نبوده و رستوران را نتوانسته پیدا کند،
و یا اشتباهی جایی دیگر منتظر است!

- آخرین امکانِ غیر قابلِ درک و پیش بینی نشده -
شاید
او،
دیگر مرا دوست ندارد...!

{-60-}
دیدگاه · 1393/01/27 - 20:26 ·
5
ıllı YAŁĐA ıllı
44696246444046824809.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
دلتنگم و پرواز گلستان هوسم نیست
گلزار به آسایش کنج قفسم نیست

می گریم و چون شمع امیدی ز کسم نیست
می نالم و مانند جرس دادرسم نیست

در هجر تو بایست که یک عمر بنالم
افسوس که از ضعف بجز یک نفسم نیست

گرمست ز بس صحبت دستم به گریبان
مخمورم و بر ساغر می دسترسم نیست

بر هم زدم از ذوق اسیری پر و بالی
ورنه سر پرواز ز کنج قفسم نیست

چیند همه کس دامن گل زین چمن و من
چون غنچه بجز چیدن دامان هوسم نیست

از قطره شبنم ز گلستان چه درآید
از بهر تماشای تو این دیده بسم نیست

دل بسکه طبیب از غم عشقش شده روشن
برخاطر آیینه غبار از نفسم نیست
-

{-35-}{-35-}{-35-}
zoolal
zoolal
ﺍﻣﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ

ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ

ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ

ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت ، ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ

ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ ، ﻻﯾﺴﻮﺩ ، لامرض

هیچى دیگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ

که یهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪیم فرار کردیم{-15-}{-15-}{-18-}{-18-}{-7-}{-7-}
zoolal
zoolal
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ، ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺸﻖ
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺎﻡﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﺮﺩﯾﺪ، ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺰﻡ
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺧﻢﻫﺎ، ﻣﺮﻫﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎ، ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﮔﺸﺘﮕﯽ، ﺍﯾﻤﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﯿﮕﺎﻧﮕﯽ، ﺍﻟﻔﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﮕﯽ، ﺁﻏﺎﺯ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺴﺘﮕﯽ، ﺁﻏﻮﺵ
ﺑﺮﺍﯼ ﻇﻠﻤﺖ ﺟﺎﻥ، ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽﻫﺎﯼ ﭘﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ
ﺑﺮﺍﯼ ﺣﯿﺮﺕ ﺩﻝ، ﺁﺷﻨﺎﯾﯽﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﻣﻌﻨﺎ
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻖﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ، ﻗﺪﺭﯼ ﺭﻭﺡ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﻡﻫﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﻗﺪﺭﯼ ﺭﺍﻩ عطا فرما
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/25 - 08:27 ·
5
mostafa AZ
mostafa AZ
مراسم وداع با یارانه
زمان : امشب ساعت 12 شب
مکان : کنار عابر بانکها همراه با روشن کردن شمع
مداح : حاج حسن کلید ساز
مائده
عکس-های-هنری-و-مفهومی-سیاه-و-سفید-8.jpg مائده
شب میآید
و پس از شب، تاریکی
و پس از تاریکی
چشم ها
دست ها
و نفس ها و نفس ها و نفس ها ...
و صدای آب
که فرو میریزد قطره قطره قطره از شیر
بعد دو نقطهٔ سرخ

* *
از دو سیگار روشن
تیک تاک ساعت
و دو قلب
و دو تنهائی ..

"فروغ فرخزاد"
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 16:38 ·
3
bamdad
bamdad
ماهیان کوچک یک رود می خواندند

ما مسافر های دریاییم

سویت ای دریا

با قطار ابی این رود می اییم

ماهیان کوچک یک رود می خواندند ومی رفتند

گاه چنگ تیز قلابی

اسمان چشمشان را رنگ غم زد

گاه دندانهای سخت وسربی دامی

فکر های روشن ونیلوفر یشان را به هم می زد

باز اما شوق

بال وا می کرد وغم را زود پس می زد

باز هم امید

در نگاه شاد ماهیها

مثل یک نیلو فر ابی

نفس می زد
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/22 - 00:06 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
ببخشید اگه جواب سلام کسی رو ندادم چون اصن نیستم فقط میام یه سر مینم ببینم کی چی گفت سرم خیلی شلوغه چون کار دارم نخوابیدم کامپیوترم روشن در حین کارکردن آهنگم گوش میدم لطفا ناراحن نشین {-17-}{-17-}{-17-}{-21-}{-21-}{-21-}{-40-}{-40-}{-8-}
ariya
ariya
همیشه ابرها میبارند ،اما انسانها ستاره ها را دوست دارند. چه موجودات عجیبی این همه گریه را به چشمکی میفروشند ......
دیدگاه · 1393/01/19 - 22:56 ·
7
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ