یافتن پست: #روشون

پست ها کاربران گروه ها
LeilA
LeilA
چقدر خوبه بعضیا بدونن که اگه چیزی رو به روشون نمیاری ،

از سادگی نیست ...

داری جون می کـَـنی حرمت یه روزایی رو نگه داری

که اونا یادشون رفته !
... ادامه
3 دیدگاه · 1392/06/30 - 00:09 ·
9
amir hossein
amir hossein
بعضیا رو خدا روشون کلی وقت گذاشته با فتوشاپ درست کرده
یه عده هم مثل من رو عجله ای با Paint ویندوز درست کرده
اینه عدل خدا؟
دیدگاه · 1392/05/24 - 00:37 ·
5
hadis
hadis
بعضی زخم ها هست که هر روز باید روشونو باز کنی و نمک بپاشی تا یادت نره که سراغ بعضی آدما نباید رفت !وااااااااالللللللا
3 دیدگاه · 1392/05/17 - 19:15 ·
5
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
بچه ۲ مگس روهم دید. از مامانش پرسید :مگسا نر و ماده دارن؟
مامانه از سوال بعدی ترسید گفت نه.
یهو بچه با مگس کش زد روشون گفت :بی ادبا همجنس بازن....
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/15 - 23:02 ·
3
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
بعضی زخم ها هست که هر روز باید روشونو باز کنی
و نمک بپاشی تا یادت نره که سراغ بعضی آدما نباید رفت، ” نباید ”!{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}{-11-}
2 دیدگاه · 1392/05/14 - 22:40 ·
2
رضا
رضا
امروز مسئول خرید شرکت می گفت کره حیوانی گرون شده تو بازار کمه پرسیدم چرا گفت کره هم وارداتی هست . فکر کنم گاوهای ایرانی ژن تولید کره ندارن باید پلاگین روشون نصب بشه {-7-}
دیدگاه · 1392/05/10 - 23:03 ·
9
♥هـــُدا♥
جــدایی (548).jpg ♥هـــُدا♥
دلمون ســــــــوخت اومدیم بعضیــــــــارو آدم کنیم زیادی روشون کار کردیم خـــــــــدا شدن
دیدگاه · 1392/05/1 - 21:18 ·
5
Mostafa
Mostafa
بچه ۲ مگس روهم دید. از مامانش پرسید :مگسا نر و ماده دارن؟
مامانه از سوال بعدی ترسید گفت نه.
یهو بچه با مگس کش زد روشون گفت :بی ادبا همجنس بازن....
{-15-}
دیدگاه · 1392/04/21 - 12:58 ·
4
saeid
saeid
ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﻞ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ

ﺍﻣﺎ ﻧﻪ …

ﺻﺒﺮ ﻛﻨﻴﺪ !

ﭘﺮﭼﻢ ﻛﻤﻚ ﺩﺍﻭﺭ ﺑﺎﻻﺳﺖ …

ﺑﻌﻠﻪ ﺍﻓﺴﺎﻳﺪﻩ{-7-}
35 دیدگاه · 1392/04/7 - 12:13 ·
7
LeilA
LeilA
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.

ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩند.

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ دختر ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.
...
ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.

ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟

ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/29 - 15:12 در شعر و داستان ·
8
رضا
رضا
دیدگاه · 1392/02/21 - 17:36 در اخبار نمیدونم ·
8
LeilA
LeilA
شـمــا يـادتــون نـمــيــــــــاد...

یه زمانی پدرها اینقدر خرید میکردن که باید با پا در رو میبستن ..!
.
.
الان با دستای خالی روشون نمیشه در رو باز کنن :|
دیدگاه · 1392/02/12 - 13:45 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
عروس متولد 75 داماد متولد 73

كدام گزينه صحيح است ؟
١- ما ترشيديم رفت
٢- اينا خاله بازي راه انداختن
٣- دارندگي و برازندگي
٤- پسره چيزي تو خودش ديده حتما
٥- تف تو روشون كه اينطوري احساسات مارو جريحه دار ميكنن :|
1 دیدگاه · 1392/02/6 - 21:39 ·
4
♥هـــُدا♥
pc675a1d791beb2cd5b8d4b0590cc7e4f0_0d51h5rp0848wu7e3g7k.jpg ♥هـــُدا♥
فرض کنید شما رو تو یه خونه حبس کردن و بیرون این خونه هم روی زمین پره سوسکه بعد میان و بهتون میگن شما 3تا راه دارید و باید یکیو انتخاب کنید:

1)اول اینکه میتونید از اینجا بیرون برید با این شرط که بدون کفش از روی این سوسکا رد شید

یعنی یه طوری برید ک سوسکا زیره پاتون له شن

2)راه دوم اینه که این سوسک ناناز و ملوسو بخورید و خیلی راحت ازاد شید

3)راه سومم اینه که تا اخر عمرتون همونجا زندونی باشین
... ادامه
10 دیدگاه · 1392/02/2 - 20:50 در نظرشماچیه... ·
10
Majid
Majid
بعد اين خودم ميدونم سقف زندگيت خرابه
اخه عادت كرده بودي چرا چشمام خيس ابه
سرتو بذار روشونم اگه ميگي خوبه خوبي چرا خيسه شونه ي من
تو اصلا بگو ببينم چرا ساكتي نميري؟
اومدي قول موندنو بگيري
يكاري كنم كه ديگه حرف رفتنو نياري؟
هي ازم بخا بمونم حس خوبيه
عزيزم
برووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
تو خوش باشي منم خوبم
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/8 - 02:17 ·
4
Mostafa
Mostafa
چه کسی در را برویم باز میکند
2 دیدگاه · 1392/01/6 - 17:54 در داستانک ·
6
Mohammad
ovL0gazaQ7.jpg Mohammad
.
2 دیدگاه · 1391/12/4 - 23:19 ·
Mostafa
Mostafa
امروز تو تاکسی یه پیرزن کنارم نشسته بود
میگفت 3 سال پیش واسه حج ثبت نام کرده و امسال نوبتش شده، اما باید یک میلیون و پونصد تومن دیگع بده
میگفت ندارم، بچه هامم تو خرج زن و بچه شون موندن
مث ابر بهار داشت اشک میریخت، میگفت تو عمرم به هیچ آرزویی نرسیدم اینم روشون
خیییییلی دلم گرفت
کاشکی پول داشتم تا کمکش میکردم
خدا ؟ تو که میبینی ! د آخه صبرتو شکر چطور دلت میاد ؟
بنظر من حج بیشتر از یه بارش درست نیست، اگه با یه بار رفتن آدم نشده با صدبار رفتنم آدم نمیشه
چرا فرصتشو به آدمای دیگه ندین؟ کسایی که حتی شاید تا عید امسال زنده نباشن
واسه فرج آقا دعا میکنن در صورتی که هرکدوم میتونن آقای مستمندی باشن
بد میگم؟؟؟؟؟؟؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/1 - 15:42 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری
“از سادگی نیست”
شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی !!!
دیدگاه · 1391/11/6 - 17:05 ·
2
صفحات: 1 2 3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ