Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #ریست

...
...
گریه کردم
خندیدی!
خندیدم
گریه کردی!
گریه من
بهانه ای بود
برای خنده تو
خنده تو
بهانه ای
برای گریه من
باردیگر
بی اختیار
ازته دل
خندیدم
بازهم خندیدم
آنقدرخندیدم
تاکه اشک
ازچشم من
جاری گشت
خنده ام بهانه ای شدبرای
گریستنم
گریه ای ای که
اشک شوق
گریه من بود
وآندم
من ماندم و
اشک شوق
وتویی که
بی بهانه
میگریستی
بامن ....
شعراز:نیماراد{-29-}{-33-}{-38-}{-31-}
MahnaZ
MahnaZ
... ادامه
دیدگاه · 1392/06/18 - 13:45 ·
8
...
...
عمریست که شوریده سرعشق بتانم
یکدم حذرازعشق بتان من نتوانم
اندرره تقدیربه سرمنزل عشاق
رسواوخرابات سرکوی مغانم{-35-}
شعراز:نیماراد
...
...
ماباده ننوشیده به عالم همه مستیم
عمریست دراین دیرفناباده پرستیم
گرنیست شودهستی وعالم به سرآید
ماباده پرستان به جهانی دگرهستیم
شعراز:نیماراد{-35-}
رضا
رضا
بخش تولید رو به مبلغ 5.5 میلیارد یورو میخرد .
... ادامه
amir hossein
amir hossein
ازوقتی اومدم فیس بوک متوجه شدم۹۹%مردهای ایرانی بدنی۶تیکه دارن و همچنین تمام خانومهاچشمهایی رنگی... ایناییم که بیرون میبینیم ایرانی نیستن، توریستن!!
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
آخرین کلمات برخی افراد به نقل از عزرائیل

آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…

آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار : نخیر حق تقدم با منه!

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده‌ام!

آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها کوسه وجود نداره…

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند…

آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…

آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…

آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم…

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…

آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟
... ادامه
NILOOFAR
NILOOFAR
تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست،
با من از تو می گوید…
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد!
دیدگاه · 1392/06/8 - 18:20 ·
7
Noosha
BacheWwW.Kamyab.IR_.jpg Noosha
هنگ کرده
الان ریستِش می کنم {-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه · 1392/06/8 - 13:30 ·
8
Mostafa
Mostafa
بال هایت راکجاگذاشتی ؟؟؟
پرنده بر شانه ی انسان نشست . انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :اما من درخت نیستم.

تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی .

پرنده گفت : من فرق آدم ها و در خت ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم .

انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .
پرنده گفت : راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟

انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندیدید.

پرنده گفت : نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است . انسان دیگر نخندید . انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست

چیست .شاید یک آبی دور . اوج دوست داشتنی .

پرنده گفت : غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت

است ، اما اگر تمرین نکندفراموشش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای

سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان ، هر دو برای تو

بود ولی تو آسمان را ندیدی .

راستس عزیزم ، بال هایت را کجا گذاشتی ؟

انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست ........
... ادامه
iman
iman
ﺟﺴﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﭼﮑﺎﺭ ؟ ﻭﻗﺘﯽ ﺫﻫﻨﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺠﺴﻢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﯾﺴﺖ !
دیدگاه · 1392/06/7 - 00:49 ·
6
...
...
مردم زغم آنکه زعشق دگری مرد
بردم دل آنکه دل اورادگری برد
خوردم غم هجران برفته زبرم یار
هیهات!که اوغصه هردگری خورد
شعراز:نیماراد{-6-}
MahnaZ
ikawyW.jpg MahnaZ
دیشب دیدم...

گوشه ای ...

هم کنارش رفتم و ...

یک داشتیم ...

" ها...."

از ، که ‌هایت را می‌بینند و می‌کند ...
و از که را میبینی و میکنی
دیدگاه · 1392/06/1 - 19:49 ·
8
...
...
ای تک ستاره قلبم
چقدردلم میگیرد
وقتی آسمان ابریست{-12-}
Morteza
Morteza
وحشت از عشق که نه ، ترس من از فاصله هاست!

وحشت از غصه که نه ، ترس من از خاطمه هاست!

ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست!

صحبت از کشتن ناخاسته ی عاطفه هاست!

کوله باریست پر از هیچ که بر شانه ی ماست !

گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست
... ادامه
MahnaZ
m737_618950_9HnIwzx6.jpg MahnaZ
امشب
از تمام
شاید
همین یک " " باشد
که از بی نهایتم
... تا آن ها که هستی


به سویت
به دارم
...
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/29 - 01:32 ·
6
MahnaZ
two-day-detention-for-hugging-ronaldo-300x162.jpg MahnaZ
حبس دو روزه برای

بغل کردن کریستیانو رونالدو در بازی دوستانه با چلسی تاوان سختی برای یکی از هوادران رئال داشت.
“رونی” هوادار جوانی که برای بازی رئال و چلسی در استادیوم سان لایف در میامی
ستاره پرتغالی را در آغوش گرفته بود به خاطر این کارش و ورود به میادین دو روز حبس شد.
“رونالدو” در این بازی زننده دو گل برای رئال بود که وقتی این هوادار به سمتش آمد
او را با محبت بغل کرد و از مسئولان امنیتی خواست که بدون درگیری فیزیکی او را بیرون ببرند.

رونی که حالا آزاد شده است در این باره گفت: یک فرصت در تمام زندگی‌ام بود که با قهرمانم دیدار کنم.
در حالی که وی رونالدو را در آغوش گرفته بود، ستاره پرتغالی مادرید به او قول داد
که از وی مراقبت کند و وعده داد که پیراهنش را بعد از بازی به او بدهد.
دیدگاه · 1392/05/27 - 04:41 ·
3
iman
iman
.
آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے
حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟
MONA
MONA
رمز ورودمو یادم رفته بوووووووووووود {-118-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
به مـــــــــن که میـــــرسی چشـــــــاتو غـــلاف کن!!!!!

آخه چشــــــات یه پا تروریستــــــــــند!!!!
دیدگاه · 1392/05/26 - 13:44 ·
5
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
زندگی بسیار مسحور کننده است

فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست
دیدگاه · 1392/05/25 - 14:35 ·
3
Morteza
Morteza
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟ هیچ!!!
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/24 - 12:05 ·
6
alireza
kristen-stewart-1-.jpg alireza
کریستین
دیدگاه · 1392/05/24 - 00:46 ·
4
alireza
07_rome_kristen.jpg alireza
کریستین
دیدگاه · 1392/05/24 - 00:45 ·
4
♥هـــُدا♥
جــدایی (927).jpg ♥هـــُدا♥
تمام زن ها شاعر میشدند


اگر مردها گریستن بلد بودند


و. . . .



می‌توانستند


با رقصِِ چشم هایشان


طوفان به راه بیاندازند


هیچ مردی شاعر نمی شد


اگر زنی. . .


هیچ مردی شاعر نمی شد


اگر زنی در کار نبود!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/23 - 11:45 ·
6
صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ