از تو بگذشتمو بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران
میروم تا که به صاحب نظری بازرسم
محرم ما نبوَد دیده ی کوته نظران
دل چون آینه ی اهل صفا میشکنند
که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران
دل من دار که در زلف شکن در شکنت
یادگاریست ز سر حلقه ی شوریده سران
گل این باغ به جز حسرت باغم نفزود
لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران
ره بیدادگران بخت من آموخت تُرا
ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبتِ کارِ جهانِ گذران
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
“شهریار”
محمد باشه تو خوبی
1393/12/13 - 15:26ایگنور همین کاریه که بامداد داره انجام میده؟
1393/12/14 - 07:29 توسط Mobileمیشه از ماهیتاوه هم استفاده کرد میگن اثرش بهتره
1393/12/14 - 18:24اینجوری میگه ها:
1393/12/14 - 19:01بامداد
1393/12/14 - 23:03یکی از اسمایلی مورد علاقه منه .
1393/12/14 - 23:16من اینارو خیلی دوست دارم
1393/12/14 - 23:32به ترتیب: