یافتن پست: #سنگ

bamdad
ashk.jpg bamdad
Noosha
پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می‌کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی‌دانم عزیزم، نمی‌دانم!
پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه می‌کند؟ او چه می‌خواهد؟
پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همه‌ی زن‌ها گریه می‌کنند بی هیچ دلیلی!

پسرک از اینکه زن‌ها خیلی راحت به گریه می‌افتند، متعجب بود.
یک بار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می‌کند؛ از خدا پرسید: خدایا چرا زن‌ها این همه گریه می‌کنند؟
خدا جواب داد: من زن را به شکل ویژه‌ای آفریده‌ام؛ به شانه‌های او قدرتی دادم تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند.
به بدنش قدرتی داده‌ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند، به دستانش قدرتی داده‌ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند، او به کار ادامه دهد.
به او احساسی داده‌ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد؛ حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند.
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد و از خطا های او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده‌ام تا هر هنگام که خواست فرو بریزد.
این اشک را منحصراً برای او خلق کرده‌ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند.
bamdad
bamdad
من ترا می جویم از پس خاطره ها

یادم آمد روزی گفته بودی همه ی احساست

از پس واژه ی دل پیدا نیست

جان شیرین داری

در وجود پاکت می زند موج شعف

مهر بی اندازه

بار سنگین یکی عشق بزرگ

گفتن ساده ی من هم دارم عالمی عشق به تو

با همین خاطره ها شاد می ماند دل

من ترا می جویم

هر کجا می گذری

یاد من همره توست

{-41-}
دیدگاه · 1393/03/12 - 19:17 ·
3
bamdad
bamdad
نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان !
لِی .. لِی .. لِی ..
پای میکوبی و میروی !
بد جور با دلم “بــــــــــازی” میکنی

:(
دیدگاه · 1393/03/12 - 17:15 ·
3
zoolal
zoolal
خدايا دلم راكساني مي شكنند
كه هرگز راضي به شكستن دلشان نبودم
از آدمهايت نميگذرم
از دل سنگشان ازجنبه نداشتنشان
از همه خوبي هايي كه دلشان را زد
خدايا ازخودم هم نميگذرم
حق من اين همه مهربان بودن
و احساس داشتن نبود
حق من اين همه تنهايي نبود
خدايا من با آدمهايت بد نبودم
اما بد كردن آنها را به تو واگذار ميكنم..
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/10 - 22:09 ·
7
رضا
رضا
هیچ کسی نمیگه بیا نهار بخور دنیا چرا اینجور شده آقا {-7-}
...
...
پنجره ها.....
پنجره هاکلافه اندازسنگینی نگاه منتظرم!
اگرنمی آیی
اینقدرپنجره هارازجرندهم
چشمهایم به جهنم....!{-60-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 21:20 ·
6
bamdad
bamdad
وقتی نیست نباید اشک بریزی


باید بگذاری بغض ها روی هم جمع شوند و جمع شوند



تا کوه شوند ، تا سخت شوند ،



همین ها تو را میسازد



سنگت می کند درست مثل خودش !



باید یادت باشد حالا که نیست



اشکهایت را ندهی هرکسی پاک کند …میدانی؟



آخر هرکسی لیاقت تو و اشکهایت را ندارد

{-15-}
دیدگاه · 1393/03/9 - 19:37 ·
5
bamdad
bamdad
تا سنگ نباشی واسه کسی بت نمیشی
دیدگاه · 1393/03/9 - 19:20 ·
5
...
...
یه باریه دختره روAddکردم
خیلی ازش خوشم اومد!
یکی ازعکساشودیدم260تالایک خورده بود!!!
هیچی دیگه
دیدم رقابت سنگینه انصراف دادم...!
خخخخخخخخ
... ادامه
zoolal
zoolal
در میان دل ها شیشه هایست عجیب
عده ای دل شیشه ای، نازک و دل مهربان
عده ای همچون غبار شیشه دلشان غمین
عده ای دل سنگ و عده ای دل رحم اند
گر تو خواهی که دل ببندی به دل
خود برو بنگر ، ببین
کم دلی شایسته ی دل بستن است
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/8 - 20:23 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سلام به همه
بخصوص با جنبه ها
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
روزهـــــــــا...

رفت ولی یاد تو کمرنگ نگشت

شبهــــــــــــا.....

رفت و دل ♥ ساده من سنگ نگشت

ذهن من ....

بستر صد خاطره با یاد تو بود

یادت
از صفحه این خاطره کمرنگ نگشت
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:37 در دوستها ·
7
zoolal
zoolal
خیلی زیباست حتما بخوانید
سر تا پایم را که‌ خلاصه‌ ‌کنند، می‌شوم‌ مشتی‌‌ خاک...!
که‌ ممکن‌ بود خشتی باشد در دیوار یک‌ خانه
یا سنگی در دامان یک‌ کوه
یا قدری سنگریزه در انتهای یک اقیانوس...
ویا شاید خاکی از گلدان...!
یا حتی غباری بر پنجره...!
اما مرا از این میان برگزیدند برای نهایت
شرافت
برای انسانیت...
و پروردگارم که بزرگوارانه اجازه ام داد به نفس کشیدن
دیدن...شنیدن...فهمیدن
و ارزنده ام کرد به واسطه ی نفسی که در من دمید...
من منتخب گشته ام برای قرب... برای سعادت...
من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده به انتخاب و تغییر...
به شوریدن...به عشق...
وای بر من اگر که قدر ندانم...
وای بر من اگر که باز هبوط کنم به خاک...!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/6 - 23:34 ·
6
رضا
رضا
سایت سنگین شده به سرور فشار میاره :(
bamdad
bamdad
لشگر انگشتانم پیاده نظام گوش به فرمان تو هستند
کافیست در سنگر"بی قراری ات" احضارشان کنی
جان میدهند یکی یکی
تا تنها غنیمتشان
در نبرد با آشفتگی هایت
فنجانی چای باشد و حبه های کوچک نوازش .... .
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/3 - 23:22 ·
5
bamdad
bamdad
دووووور شد

و رفتنش را

جاده

یکطرفه قضاوت کرد



مانده بودم

میان چرخ های سنگینِِ ِ جدایی،رفتن ،بی بروبرگرد ، سکوت!
... ادامه
bamdad
bamdad
صورت ارزوهایم کبود است

عجب دست سنگینی داشت

سرنوشت ؟؟!!
دیدگاه · 1393/02/30 - 19:51 ·
8
bamdad
bamdad
عاشق نشدي زاهد،ديوانه چه مي داني؟ در شعله نرقصيدي، پروانه چه مي داني؟

لبريز مي غمها ، شد ساغر جان من خنديدي و بگذشتي، پيمانه چه مي داني؟

يك سلسله ديوانه ، افسون نگاه او اي غافل از آن جادو،افسانه چه مي داني؟

من مست مي عشقم،بس توبه كه بشكستم راهم مزن اي عابد، ميخانه چه مي داني؟

عاشق شو و مستي كن،ترك همه هستي كن اي بت نپرستيده، بتخانه چه مي داني؟

تو سنگ سيه بوسي، من چشم سياهي را مقصود يكي باشد، بيگانه چه مي داني؟

دستار گروگان ده ، در پاي بتي جان ده اما تو ز جان غافل، جانانه چه مي داني؟

ضايع چه كني شب را، لب ذاكر و دل غافل تو ره به خدا بردن، مستانه چه مي داني؟

... هما میر افشار ...
... ادامه
zoolal
zoolal
چقدر سخته به جای صورت و دستای گرم پدر و مادر
یه سنگه سرد رو ببوسی
و بوی خاک مزارشون اشکتو در بیاره
قدر پدر و مادرتون رو بدونین
که تکرار نمیشن
مثل هیچکس نمیشن
{-6-}
دیدگاه · 1393/02/30 - 11:43 ·
5
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
وقتی در آفریقا هر 5 ثانیه یک کودک از گرسنگی میمیرد

شکست عشقی تو، بسیار مسخره و مضحک به نظر می آید {-60-}{-60-}{-60-}
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
درست سر شب توی اوج اسمس بازیو اوج گرفتن بحث و دعـــــــــــوا دیگه جوابتونمیده یه اسمس دیگه دوتا اسمس دیگه سه تا....نه فایده نداره...جوابتو نمیده...حوصلتو نداره...چه فکرایی که درموردش نمیکنی...ناامید میشی گوشیو میذاری کنار...روی تختت کنار پنجرا دراز میکشی...پنجره بازه باد بهاریه شب که به گونه هات میخوره دوباره یادش میفتی....کم کم کم ارو اروم گریت میگیره...فقط اروم کسی نفهمه....اخه اگه بفهمن باید چی بگی؟چراگریه میکنی؟پس هــــــــــــــــــــــــــــیس اروم فقط اشک بریزو به بیرون و اسمون نگاه کن فقط وفقط...ازش گله کن..توی دلت بهش بگو چرا بام اینجوری رفتار میکنی؟چرا نمیگی حرفای اخرت شوخی بود؟چرا جواب نمیدی لعنتی؟...حرف کم میاری درموردش...میری سراغ خدا...خدایا چرا چرا چرا؟بعد کلی درد دل کردن باخدا اروم میشی دیگه اشکات از روی درد نیس..ازروی ارومیه....بلندمیشی نمازتو که از روی تنبلی قضا شده میخونی دیره ساعت از12 گذشته ولی بخون....یه ساعت با خداحرف بزن ازش بخواه که بجای عاشق بنده شدن بنده ای که همش دلتو میشکنه وهرکاری ازش برمیاد عاشق خودش خودش که خالق این بندس بشی....دیگه ارومی....فقط ازخدامیخای که کمکت کنه...دیگه ازونی که ازسرشب منتظرشی خبری نیس..ناامید شدی...چادر نمازتو درمیاریو با لبخند میری روتختو به اسمون دوباره نگاه میکنی خیلی ارومی ...تااشکاتو پاک میکنی که یهو صدای ویبره ی گوشی غافلگیرت میکنه...ساعت 1وشیش دقیقه اسمس از طرف اونی که بخاطرش اشک ریختی...نمیدونی بخندی یاگریه کنی...ولی گریرو ترجیح میدی همزمان میخندی...نمیدونی چیکارکنی...نوشته(دیرجواب دادم که خواب باشی صب بخونی..من عاشقتم وتواینو نمیفهمی چرا؟نمیدونم.تاحالا خیلی ناراحتم کردی ولی من چون دوست داشتم بروت نیاوردم حرفای امروزت سنگین بود بوی ضعف میداد بوی تحقیر....من بدون تو میمیرم...شب بخیر)
حالا بااین گریه ی دوباره چیکار کنی خدامیدونه ولی هـــــــــــــــــــــــــیس حالااروم اروم اروم بخواب ا
... ادامه
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد ...

بعله...اینجوریاس...دله نه سنگ....میشکنه....هواشو داری؟؟؟یانه... بازم....

دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند ...

دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد ...

دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد ...

دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد ...

دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست ...

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده ...

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده ...

دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است ...

دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است ...

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است ...

دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است ...

دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است ...

دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست ...

دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند ...

دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/29 - 11:37 ·
9
zahra
zahra
من، برکه‌ای آرام بودم
تو، کودکی بازیگوش.
یک سنگ پراندی، رفتی

یک عمر
آشفته شد خواب‌اَم
دیدگاه · 1393/02/29 - 09:22 ·
3
zoolal
zoolal
ﻫﻮﺍﯾﺖ, ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ...!
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ, ﺯﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ... ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ...........!
دیدگاه · 1393/02/27 - 17:29 ·
5
غزل
غزل
مشهد ینی...

ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺗﻬﺮﻭﻥ ,ﺑﻠﻮﺍﺭ ﻣﻠﮏ ﺁﺑﺎﺩ...
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﮐﻮﺭﺱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺍﺧﺮ
ﻭﮐﯿﻞ ﺁﺑﺎﺩ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﭘﯿﺮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺩﻩ ﺩﯼ
مشهد ینی عطر کلبه
مشهد ینی یک خیابون راهنمایی و یک ذرت مکزیکی دولپی
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﺳﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭ ﺳﯿﻨﻪ ﻭ ﺧﻢ
ﺷﺪﻥ ﻭﺳﻂ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺣﺮﻡ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﺻﻔﺮ،ﻣﺸﻬﺪ
ﯾﻨﯽ ﺳﻄﻞ ﻫﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺻﻒ ﺷﻠﻪ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﮐﻮﻫﺴﻨﮕﯽ ﯾﻨﯽ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﻫﻔﺖ ﺗﯿﺮ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺍﺯ ﺣﺮﻡ ﺗﺎ ﻃﺮﻗﺒﻪ ﻭ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﺧﺘــﺮ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ﺧﻮﺵ ﭘﻮﺵ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺯﯾﺮ ﭘﻞ ﻫﺎﺷﻤﯿﻪ،ﭘﻞ ﺻﯿﺎﺩ،ﭘﻞ ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ،ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺭﯾﺲ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺭﯾﺲ ﻫﺎﺷﻤﯿﻪ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺗﮏ ﭼﺮﺡ ﺯﺩﻥ ﺑﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﻩ،ﺩﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺗﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺒﺢ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ،ﻓﺴﺖ ﻓﻮﺩ،ﻟﻤﮑﺪﻩ ﻭ ﻗﻠﯿﻮﻥ ﭘﻨﺞ ﺷﻨﺒﻪ ﺷﺒﺎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﻮ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﻭ ﺷﺎﻧﺪﯾﺰ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺳﺎﻗﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﺻﻔﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻭﺭﺯﺵ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﻣﻠﺖ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺑﺮﺝ ﻫﺎﯼ ﭘﻨﺞ ﺳﺘﺎﺭﻩ،ﯾﻨﯽ ﮐﻮﭼﻪ
ﺩﺍﻟﻮﻥ ﻫﺎﯼ ﻃﺒﺮﺳﯽ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﻬﺮ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺷﺠﺮﯾﺎﻥ،ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ
ﺷﻬﺮ ﺑﯽ ﮐﻨﺴﺮﺕ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﺷﻠﻮﻏﯽ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ
ﻣﺸﻬﺪ ﯾﻨﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎﺍﺍﺍﺍ
... ادامه
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ