یافتن پست: #سوختن

hamid
hamid
چه زيباست بخاطر تو زيستن

وبراي تو ماندن بپاي تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگيز است، دور از توبودن، براي تو گريستن؛

و به عشق و دنياي تو نرسيدن؛ ايكاش مي دانستي بدون تو،

مرگ گواراترين زندگيست؛ بدون تو وبه دور ازدستهاي مهربانت،

زندگي چه تلخ وناشكيباست. ايكاش مي دانستي مرز خواستن كجاست،

وايكاش ميديدي قلبي راكه فقط؛

براي تو مي تپد

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ي جانم تو را عاشق كنم

زندگي من در زلالي چشمان تو خلاصه شده

زندگي من در نفس هاي بازدم تو جاري شده

زندگي من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوري زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردي تو را ميبينم برايم كافي است و قانع

كننده است كه زندگي زيباست

اگر روزي از ديار من سفر كني با چشماني نابينا شده از گريستن در نبودت جاي

قدمهايت را بر روي سنگفرش خيابان گل باران ميكنم
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/3 - 20:05 ·
3
mamadlsd
mamadlsd
کاش جنس دلها از کاغذ بود نه ازشیشه! آری ، سوختن بهتراز شکستن است.
دیدگاه · 1391/10/2 - 00:09 ·
7
Mostafa
Mostafa
اخه تو این وضع بد اقتصادی موقع هارد سوختن بود{-31-}
بدبختی 200 گیگ فیلمم هم پرید فقط 70 گیگ برگشت
justin
60969_379155188840798_809510997_n.jpg justin
صدای در زدن آمد
زن در را باز کرد و مردی با چهره خسته اما خندان وارد شد
مرد: سلام ، سحر برگشته؟
زن : نه هنوز مدرسه ست.چی شده؟

مرد: براش از شهر اون لباسی رو که قول داده بودم خریدم
زن لبخندی از سر رضایت زد و مرد را در آغوش گرفت : حتما خیلی خوشحال میشه
مرد که بیقرار دیدن دخترش در لباس نو بود آهسته گفت: خدا هیچ مردی رو شرمنده زن و بچه نکنه، بهش خیلی وقت بود قول داده بودم
زن : ایشالا، که همیشه سرت بلند...باشه، هوا سرده بریم تو بشینیم تا برات چایی بریزم
مرد: ببین سحر چی دوست داره امشب همونو درست تا دیگه خیلی خوشحال بشه...
زن که مشغول شستن استکان بود پرسید: امروز خبری بود؟
مرد: نه، اما تو راه همش داشتم فکر میکردم آخه بعضی آدمها ماشین هایی سوار میشن که لاستیکاش تمام سرمایه ی من می ارزه
زن استکان چایی را به دست مرد داد و گفت : سرمایه ی تو سحره...
مرد لبخندی زد که در همین لحظه صدای در بلند شد و کسی مکرر فریاد کرد:
سیداحمد بدو... سید احمد بدو مدرسه آتیش گرفته ... بچه ها سوختن...{-31-}{-31-}
دیدگاه · 1391/09/27 - 14:46 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
هرکس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید چرا مشکند .
گل همیشه نازم . نبودی چاره سازم.نکردی مهربونی به قلب پر نیازم. آخه این اسمش وفا نیست راه و رسم عاشقا نیست. وقتی که دلم گرفته دلشکستن که روا نیست . دل شکستن که روا نیست.
تویی که بر سر من عشقتو منت می ذاری رنجی که به من می دی پای محبت می ذاری تویی که با همه مهری که که می گی به من داری. پس چرا سوختنمو به پای عادت می ذاری. محتاج محبتم خدایا مددی کن شاید که خدا بگیره دست پر نیازم شاید که خدا بتونه باشه چاره سازم .
{-35-}{-35-}{-23-}{-31-}{-31-}
شهرزاد
شهرزاد
صبوری کن ی پا در گريزِ پسين،

برای بازآمدن است که می رود.
نگران نباش
به زودی باردارترين ابرهای شمالی
شامگاهِ گندم و آهو را
سيراب خواهند کرد،
و ما به راهِ روشنِ خواهيم رسيد.
فقط کافی ست به قدرِ سوختنِ کبريتی
تاريکی بی پايانِ پيش رو را تحمل کنيم،
حتما سپيده دم سرخواهد زد
خورشيد باز خواهد گشت
و واژه های ممنوع نيز وزيدن خواهند گرفت.

سید علی صالحی
مهسا
51808254066047423247.jpg مهسا
چه زیباست بخاطر تو زیستن

وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛

وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛

و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو،

مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت،

زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست،

وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛

برای تو می تپد

دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم

زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده

زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده

زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته

نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است

همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع

كننده است كه زندگی زيباست

اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای

قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنی ات را سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
مردی را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

مجذوب علیشاه
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/8 - 23:39 ·
10
Noosha
5jeeofx6pxku4xq8wyy8.jpg Noosha
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد

عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد

گر چه خاکسترم و هم سفر باد ولی

جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد......................@
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/17 - 23:26 ·
7
Mostafa
Mostafa
چقدرحرف هست ومن فقط سکوت ميکنم, داشتنت راسکوت کردم,آمدنت راسکوت کردم,رفتنت راسکوت کردم,انتظاربازگشتت راهم... حالانوبت توست,بايددرسکوت به تماشابنشيني سوختنم را..
... ادامه
دیدگاه · 1391/07/2 - 12:28 ·
4
نگار
نگار
دوست من

اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ،

نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...
melodi
melodi
پروانه به شمع بوسه زد و بال و پرش سوخت،بیچاره از این عشق فقط سوختن آموخت
melodi
melodi
سوختن با تو به پروانه شدن می ارزد / عشق این بار به دیوانه شدن می ارزد / گرچه خاکسترم و همسفر باد ولی / جستجوی تو به بی خانه شدن می ارزد .
melodi
melodi
عشق به پروانه بیاموخت که اندر ره شمع / شیوه اش پر زدن و سوختن و ساختن است .
melodi
melodi
عشق یعنی شاعری دلسوخته عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله برخرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم، یک نماز عشق یعنی عالمی رازو نیاز عشق یعنی با پرستو پر زدن عشق یعنی آب بر آذر زدن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه عشق یعنی بیستون کندن به دست عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنــی دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی قطعه شعر ناتمام عشق یعنی بهترین حسن ختام
... ادامه
melodi
melodi
گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است / یا به دنبال محبت سر خود باختن است / من به میدان رفاقت گذرم از سر خویش / تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است .
محمد
محمد
سوختن قصه ی شمع است ولی قسمت ماست / شاید این قصه ی تنهایی ما کار خداست آنقدر سوخته ام با همه بی تقصیری / که جهنم نگزارد به تنم تاثیری . . .
سوگند
سوگند
دوست من اگه یه روز چشاتو باز کردی و خودت رو وسط یه کوره دیدی ، نترس و سعی کن پخته بیرون بیای ، وگرنه سوختن رو همه بلدن ...
دیدگاه · 1390/07/14 - 19:37 ·
6
محمد
محمد
عشق یعنی با غم الفت داشتن .... سوختن با درد نسبت داشتن .... عشق در یک جمله یعنی انتظار ..... انتظار روز رجعت داشتن
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ