یافتن پست: #سوخته

صوفياجون
صوفياجون

یکی بود ، دو تا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگل بی پدر مادر زندگی می کرد. اسم این دختر خوشگله سیندرلا بود که بلا نسبت دخترای امروزی، روم به دیوار روم به دیوار ، گلاب به روتون خیلی خوشگل بود .سیندرلا با نامادریش که اسمش صغرا خانم بود و 2 تا خواهر ناتنیاش که اسمشون زری و پری بود زندگی می کرد . بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا می شد باید کار می کرد تا آخر شب . آخه صغرا خانم خیلی ظالم بود . همش می گفت سیندرلا پارکت ها رو طی کشیدی؟ سیندرلا لوور دراپه ها رو گرد گیری کردی؟ سیندرلا میلک شیک توت فرنگیه منو آماده کردی ؟ سیندرلا هم تو دلش می گفت : ای بترکی ، ذلیل مرده ی گامبو ، کارد بخوره به اون شکمت که 2 متر تو آفسایده ، و بلند می گفت : بعله مامی صغی ( همون صغرا خانم خودمون ) . خلاصه الهی بمیرم برای این دختر خوشگله که بدبختیهاش یکی دو تا نبود . .... القصه ، یه روز پسر پادشاه که خاک بر سرش شده بود و خوشی زیر دلش زده بود ، خر شد و تصمیم گرفت که ازدواج کنه . رفت پیش مامانش و گفت مامان جونم ..... مامانش : بعله پسر دلبندم ....
... ادامه
♥هـــُدا♥
جــدایی (1240).jpg ♥هـــُدا♥
منــــو آدم و حـــــوا آفریدند!!

من دختـــری هســتـــم به مانند پــــدرم "آدم"... تا لبیک گوی درد باشم و اندوه و آه...

تا خون زندگی کنم و اشک و رنج...

... تا دارایی ام غربت باشد و خستگی و تنهایی...

تا حاصلم گناه شود و حسرت و بی حاصلی...

ایـــن منــــم ...

دخـــتر پنهــــان شـــده آدم!!!

معشوقه ی پروردگارم و حاصل نفرین دل سوخته ی شیطان...

آهش دامــــان دختــــر من را هم خواهد گرفت...

دختـــــر آدمی دیگر...
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/17 - 11:46 ·
7
صوفياجون
صوفياجون

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود
تا ابد زیر فلک ناله مستانه نبود
نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت
سر هر کوی و گذر این همه میخانه نبود
من و جام می و دل نقش تو در باده ناب
خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود
کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
بفدای تو مگه این دل دیوانه نبود
تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من
آن زمانی که تو را سایه پروانه نبود
من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر
... ادامه
LeilA
jk.jpg LeilA
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
♥هـــُدا♥
جــدایی (1523).jpg ♥هـــُدا♥
منــــو آدم و حـــــوا آفریدند!!

من دختـــری هســتـــم به مانند پــــدرم "آدم"... تا لبیک گوی درد باشم و اندوه و آه...

تا خون زندگی کنم و اشک و رنج...

... تا دارایی ام غربت باشد و خستگی و تنهایی...

تا حاصلم گناه شود و حسرت و بی حاصلی...

ایـــن منــــم ...

دخـــتر پنهــــان شـــده آدم!!!

معشوقه ی پروردگارم و حاصل نفرین دل سوخته ی شیطان...

آهش دامــــان دختــــر من را هم خواهد گرفت...

دختـــــر آدمی دیگر...
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/6 - 23:12 ·
9
عسل
عسل
عشق یعنی ٬مستی و دیوانگی/عشق یعنی با جهان بیگانگی/عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده ها با چشم تر/عشق یعنی سر به دار آویختن/عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی سوختن و ساختن/عشق یعنی زندگی را باختن/عشق یعنی دیده بر در دوختن/

عشق یعنی در فراقش سوختن/ عشق یعنی انتظار و انتظار/عشق یعنی هر چه دیدن عکس یار

عشق یعنی شاعری دل سوخته/عشق یعنی آتشی افروخته/عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن/عشق یعنی یک شقایق.........
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/4 - 11:43 ·
6
Majid
Majid
گل خشکی لای دفتر
اشکی گوشه ی چشامه
عکس تو گوشه ی طاقچه
این همه خاطره هامه
یه دلم پر از گلایه
با یه شمع نیمه سوخته
دو تا چشم پر حسرت
دیده به گوشه ای دوخته
یه اتاق سرد و تاریک
یه گل خشک و یه نامه
تو دلم آوار اندوه
اشکه هنوز توی چشامه
... ادامه
Mostafa
Mostafa
مرغ دل در قفس سینه من می نالد

بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان

پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز

می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز

بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک

به گدائی تو ای شاهد طناز امشب
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/30 - 23:58 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1368960454187586_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ای جــــــــــ {-216-} ـــــــــــــونـم
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ي جان من
هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث

اي جان من تو . جانان من تو
در مذهب عشق ايمان من تو
هيهات که کوتاه شود با رفتن جانم
اين دست تمنا که به سوي تو دراز است

هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث

هر که در عشق تو گم شد از تو پيدا مي شود
قطره ي نا قابل دل از تو دريا مي شود
دستي که به درگاه خدا بسته پل عشق
کوتاه نبينيد که اين قصه دراز است

خاصييت عشق مي جوشد از تو
دل رنگ اتش مي پويد از تو
هر گوشه ي اين خاک که دل سوخته اي هست
از دولت عشق تو در ميکده باز اسث

هر کس به تمناي کسي غرق نياز است
هر کس به سوي قبله ي خود رو به نماز است
هر کس به زبان دل خود زمزمه ساز است
با عشق در اميخته در راز و نياز اسث

اي جان من . ايمان من
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
{-35-}

یارب اندر کنف سایه ی ان سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
آخر ای خاتم جمشید همایون آثار
گرفتد عکس تو بر لعل نگینم چه شود.....
دیدگاه · 1392/02/22 - 13:40 ·
2
نگار
نگار
«اگر دوزخ مرا بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم. از بهر آنکه عشق او را صدبار سوخته است. سائلی گفت اگر آن عاشق را جرم بسیار بود او را نسوزی؟ گفت نی، که آن جرم به اختیار نبوده باشد که کار عاشقان اضطراری بود نه اختیاری.»

یحیی‌بن معاذ رازی
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/18 - 19:51 ·
5
Mostafa
Mostafa
بیخودی یه عمر واسه داشتن تو جنگیدم
کاشکی زودتر معنی سکوت رو میفهمیدم

واسه تو هرکاری کردم اما نشناختمت
باید اقرار کنم به خودت باختمت

امروز که میگی عشقت بازی بود
هرچی که بوده صحنه سازی بود

بیخودی چشم به چشم تو دوختم
توی این خونه مهره ی سوخته ام

فکر نکردی به من و احساسم
تو میدونستی من چه حساسم

بدون حرکت بازی رو بردی
نمیدونی چی سرم آوردی

تو سکوت کردی و این واسه باختن بس بود
انگاری بازنده از قبل مشخص بود

به خودت باختمت از خودم جا موندم
آرزو ها داشتم اما تنها موندم
... ادامه
شهرزاد
25463900254758150236.jpg شهرزاد
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود. پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد..
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود..
... ادامه
m-p
m-p
برای خانه سوخته، باز، شاید بشود خانه یی بنا کرد.
دل سوخته را بگو چه کنیم؟



آتش بدون دود - نادر ابراهیمی
دیدگاه · 1392/02/11 - 23:40 ·
3
رضا
رضا
نصف مهره های سوخته فردا هدیه میخرن نصف بقیه هم هدیه میگیرن {-7-}
دیدگاه · 1392/02/11 - 01:35 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
امشب در خلوت تنهايي ام آهسته بي تو گريستم

کاش صداي هق هق گريه ام را باد به تو مي رساند

تا بداني که بي تو چه مي کشم...!

کاش قاصدک به تو ميگفت که در غياب تو رودي از اشک به راه انداخته ام

کاش پرنده ي سوخته بال عاشق از جانب من به تو اين پيغام را مي رساند

که:

اميد و ارزوهايم بي تو آهسته آهسته در حال فرو ريختن است...

آهسته آهسته بي تو ميميرم...
... ادامه
[لینک]
دیدگاه · 1392/01/29 - 03:07 ·
4
Mohammad
1365703129308213_thumb.jpg Mohammad
امشب خاک قبرستان بقیه به سوگ مینشیند چون کودکان علی یتیم میشوند چون علی وجودش را در ان به امانت می گذارد چون امام حسن با دستان کوچکش مادرش را به ان هدیه میکند چون از این پس زینب مادر دل سوخته حسین میشود
شهادت بانوی دو عالم را به دوستارن اهل بیتش تسلیت عرض میکنم
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
بر روي ما نگاه خدا خنده مي زند،
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ايم

زيرا چو زاهدان سيه كار خرقه پوش،
پنهان ز ديدگان خدا مي نخورده ايم

پيشاني ار ز داغ گناهي سيه شود،
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ريا

نام خدا نبردن از آن به كه زير لب،
بهر فريب خلق بگوئي خدا خدا

ما را چه غم كه شيخ شبي در ميان جمع،
بر رويمان ببست به شادي در بهشت

او مي گشايد … او كه به لطف و صفاي خويش،
گوئي كه خاك طينت ما را ز غم سرشت

توفان طعنه، خنده ي ما را ز لب نشست،
كوهيم و در ميانه ي دريا نشسته ايم

چون سينه جاي گوهر يكتاي راستيست،
زين رو بموج حادثه تنها نشسته ايم

مائيم … ما كه طعنه زاهد شنيده ايم،
مائيم … ما كه جامه تقوي دريده ايم؛

زيرا درون جامه بجز پيكر فريب،
زين هاديان
راه حقيقت، نديده ايم

آن آتشي كه در دل ما شعله مي كشيد،
گر در ميان دامن شيخ اوفتاده بود؛

ديگر بما كه سوخته ايم از شرار عشق،
نام گناهكاره رسوا! نداده بود

بگذار تا به طعنه بگويند مردمان،
در گوش هم حكايت عشق مدام! ما

“هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما”


فروغ فروخزاد
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/12 - 03:02 ·
9
Mohammad
cswi8470h05yp20rcjt0.jpg Mohammad
ای كاش فدك این همه اسرار نداشت

ای كاش مدینه در و دیوار نداشت

فریاد دل محسن زهرا این بود

ای كاش در سوخته مسمار نداشت

كاش قلبم به قبرش راه داشت

كاش زهرا هم زیارتگاه داشت
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/4 - 23:11 در حسینیه ·
6
m-p
m-p
اين روزها برد با کسي ست که بي رحم باشد.از دلت که مايه بگذاري،سوخته اي.
دیدگاه · 1392/01/4 - 02:09 ·
1
رضا
رضا
نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت/نی حال دل سوخته دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست/یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

رباعی شماره ۱۰
♥هـــُدا♥
e25d50310e28.jpg ♥هـــُدا♥
ساکت نیستم
لبهایم هم نسوخته است
تنها
تمام من
تاول زده
از آشی که نخورده ام…
دیدگاه · 1391/12/4 - 21:55 ·
Mostafa
Mostafa
تسبیحی بافته ام... نه از سنگ... نه از چوب... نه از مروارید...!!بلور اشک هایم را به نخ کشیده ام تا برایت دعا کنم هر انچه ارزو داری.....
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ