یافتن پست: #سینه

...
...
مدتهابودکه میخواستم رازی راکه درسینه دارم رابتوبگویم...ولی نتوانستم؛
داشتم هنگامی که ازکنارم میگذشتی
این رازرادرچشمان عاشقم بخوانی
ولی
تو
بابی اعتنایی میگذشتی
تااینکه امروزقلم برداشتم
تا
از
بی مهریت بنویسم
وقتی که
قلم را
ازروی کاغذبرداشتم
دیدم
نوشته ام:
""دوستت دارم""
{-41-}
دیدگاه · 1392/10/17 - 17:55 ·
2
رضا
رضا
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت/آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت/جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع/دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است/چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد/خانه عقل مرا آتش میخانه بسوخت

چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست/همچو لاله جگرم بی می و خمخانه بسوخت

ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم/خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت

ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی/که نخفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت





غزل شماره ۱۷
bamdad
attach_2556.jpg bamdad
با کدام زبان به شما بگويم...

فرشتگان خدا همه در آسمان نیستند،

بسیاری از آنان با لباسهای ژولیده و قامتی کودکانه

زیر پاهای شما سینه خیز میروند.
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
9d4f2143955732af6d6b27193031222f.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Morteza
امامم رضا.jpg Morteza
بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور

هر شب دو زانو می زنم با احترام از دور

دستی به روی سینه و دستی به سوی تو

روی لبم گُل می کند : آقا سلام از دور
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/12 - 10:12 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
آن شب خواهد آمد
یک شب سردو بارانی
شبی که دیگر قلبی درسینه ام نیست تا با تپشهایش دیوانه ام کند
شبی که چون غریبه ای ازکنارت گذرمیکنم
وتو مرورمی کنی تمام خاطرات شیرنی که تلخ ِتلخ شده اند
آن شب خواهد آمد
درچشمانت خیره می شوم و می گویم ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
... ادامه
Reza Babaei
Reza Babaei
عاقا با دوستم رفتم سوپر مارکت دوستم به فروشنده گفت
عاقا ببخشید شامپو با طعم سیر دارید؟
منو میگی سینه خیز از سوپری اومدم بیرون {-33-}
Majid
Majid
درد دارد کسی دست رد به سینه ات بزند که روزی سنگش را به سینه میزدی
دیدگاه · 1392/10/6 - 01:18 ·
6
Majid
213.jpg Majid
وقتی پیکـر بابامو،روش دستاشون اونو بـردن
وقتی گل های شقایق، پشت به پشت هم می مردن
وقتی جـای یه گلولـه رو به روی قلب پاکش
وقتی سجاده خونی، پـره از تیره و ترکش
وقتی یه پلاک خونی، جـای بابامو میگیره
از ندیدن چشای یه کودک، یه پدر داره میمیره
وقتی سجاده ی خونی، واسه ی بابام آوردن
روزگار ما سیاه شـد، زود بابامو بردن
بابا جون ،خواستم بدونی، نمی دونی چی کشیدم
اومــدم کنار بابام ،امـا انگار دیـر رسیـدم
روی سینه ی باباییـم، هنـوزم، جای گلوله است
دلت از جنس خدا بود ،موندن و رفتن بهونه است
نا نجیبا چی آوردن به ســر بابای پیرم
با همین دستای خالیم، انتقـامتو می گیرم
بابا جون قربونت برم، قربون اون دل پاکت
باشه قرار بعـدی ،منو ماهو، سـر خاکت
بابا جون دورت بگردم، قربون اون دل پاکت
بابا جون قرار بعدی، شب جمعه سر خاکت
شعر پدر.اجرا شده در چالوس در تاریخ ‏28‏ شهریور ‏91‎
سلطان احساس این شعر به زلزله زدگان استان آذربایجان شرقی تقدیم کرد
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
قبلنا می گفتن مرد باید ایستاده بمیره یا با سربی در سینه،مردای امروز زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی جون ندن خیلیه والا!{-7-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1366453202766755_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتــــــــــی.... سره مَــــــــــــــــــــــردی را بغـــل گرفتی و او بجای بــــــــــــــــوسیدن سینه ات ضـــــــــــــــربان قَلبت را گوش داد.. بدان که.. او یه عاشــــــــــــق واقعی است!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/28 - 21:28 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
عشقت باید تو بغلت باشه محکم تو سینه خودت فشارش بدی تا نفسش بند بیاد جیغ بکشه دور خودت بچرخی و بچرخونیش این قدر بچرخی ... این قدر بچرخونی ... بچرخی ... بچرخونی ... بچرخی ... بچرخونی ... تا سر هر دوتانو گیج بره پهن شید رو زمین بعد چشماتونو ببندید دنیا دور سرتون بچرخه ... بچرخه ... بچرخه ... بعد خوشحال باشی که چقدر زورت زیاده که تونستی دنیا به این بزرگی رو بچرخونین دو نفری♥..
... ادامه
...
...
روزمرگم هرکه شیون کندازدوروبرم دورکنید
همه رامست وخراب ازمی انگورکنید
مزدغسال مراسیرشرابش بدهید
مست مست ازهمه جاحال خرابش بدهید
برمزارم مگذاریدبیایدواعظ
پیرمیخانه بخواندغزلی ازحافظ
جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص کندجمله شماکف بزنید
روزمرگم وسط سینه من چاک زنید
اندرون دل من یک قلمه تاک زنید
روی قبرم بنویسیدوفاداربرفت
آن جگرسوخته خسته ازاین داربرفت
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/26 - 14:00 ·
6
...
...
برای باوربودن
کسی باید
باشه باید..
برای لمس تن عشق
کسی باید
باشه باید..
که سرخستگیاتو
به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات
واسه سادگیت
بمیره...
... ادامه
mostafa AZ
mostafa AZ
درد یعنی‌ سرت به همون سنگی‌ بخوره که به سینه میزدی …
دیدگاه · 1392/09/24 - 02:01 ·
4
bamdad
bamdad
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/23 - 20:51 ·
8
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ