یافتن پست: #شدید

رضا
رضا
بارون شدید داره میباره فردا صبح باز هم خیابونهای رو آب میگیره .
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …
.
... ادامه
bamdad
bamdad
به عشق در1نگاه اعتقاد ندارم اما...........!
به این که در 1لحظه 1نفر از چشمم بیفتد
شدیدا معتقدم!!!!!!!!!!!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
8f8008656cc7cb193809b69276d7a877-425.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-14-}
sara
sara
سلام sara به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
رضا
رضا
امروز صبح تو مدت 3 ساعت 40 میلیمتر بارون تو رشت بارید .
ıllı YAŁĐA ıllı
1375783075651.png ıllı YAŁĐA ıllı
رضا
رضا
بارون شدید تا صبح بارید اما بعدش آسمون آفتابی شد. رونوشت به طلا و صوفیا
صوفياجون
صوفياجون
رشت الان داره بارون شدید شدید شدید میاد از اون بارونایی که عرض سه سوت خیس میشی {-103-}{-103-}
{-17-}{-17-} خدایا شکرت {-17-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}
رضا
رضا
بارش بارون کار هیاتها رو تو رشت خراب کرد .
MahnaZ
93840112795539286398.jpg MahnaZ
ببخش که گهگاه های کوچک می کند را شدید
و فراموش میکنیم را
برای تمامی داشته هایمان که را نمیدانیم…

---- ----
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
1005585_4816566578982_1980842903_n.jpg ıllı YAŁĐA ıllı


ماهیچه ها را در کمی روغن و زردچوبه با حرارت بالا تفت بدید تا اطراف ماهیچه طلایی بشه.
بعد در ظرفی که گنجایش داشته باشه ماهیچه ها را در یک ردیف بچینید و روی ماهیچه ها را با پیاز خلال شده بپوشونید و کمی روغن زیتون و پیاز و زعفران آب کرده و فلفل روی ماهیچه ها بریزید. حرارت را خیلی ملایم کنید و اجازه بدید ماهیچه با آبی که از پیازها خارج میشه بپزه. دقت کنید نباید ماهیچه ها تا زمان پخت جبه جا بشه چون اگه پیازها بره زیر ماهیچه دیگه اونقدر آب نمیندازه و میسوزه.
وقتی از پخت ماهیچه مطمین شدید نمک رو اضافه کنید و ماهیچه ها رو جا به جا کنید و حرارت رو بالا ببرید تا پیازها به سرخ شدن برسه. اگه حس کردید ماهیچه ها داره له میشه اونها رو از ظرف خارج کنید و بذارید پیازها سرخ بشه.
در نهایت این غذا بدون آبه و ماهیچه همراه با پیاز سرخ شده کنارش ( به شیوه رستوران پسران کریم و با همون طعم و مزه ) سرو میشه.
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
دلم شدید ضعف گرفت... ما برویم شبتون و لحظه هاتون قشنگ...
زیاد پست نزارین به فکر منم باشین که باید همشونو بخونم..
{-82-}{-56-}
رضا
رضا
بازون خیلی شدید داره میباره جای همگی خالی .
ıllı YAŁĐA ıllı
دانلود-بازی-تاکسی-دیوانه-Crazy-Taxi.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
Crazy Taxi
حتما بازی تاکسی دیوانه Crazy Taxi را به یاد دارید ،
بازی ای که در آن راننده تاکسی تمام تلاش خود را
به کار می گیرد تا مسافران را به موقع به مکان مورد نظر برساند.
... ادامه
Morteza
Morteza
روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد.از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد.روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10 سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد.تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد.دختر جوان و زیبائی در را باز کرد.پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بجای غذا ، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت : «چقدر باید به شما بپردازم؟ » .دختر پاسخ داد: « چیزی نباید بپردازی.مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازائی ندارد.» پسرک گفت: « پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»سالها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد.پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.دکتر هوارد کلی ، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد.هنگامیکه متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.بلافاصله بلند شد و بسرعت بطرف اطاق بیمار حرکت کرد.لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد.در اولین نگاه اورا شناخت.سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند.از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری ، پیروزی ازآن دکتر کلی گردید
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود.به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد.گوشه صورتحساب چیزی نوشت.آنرا درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت.مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد.چیزی توجه اش را جلب کرد.چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود.آهسته انرا خواند


«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است»
... ادامه
صوفياجون
Notepic_2009-11-8_8-57-13.jpg صوفياجون

صنایع دستى به ویژه صنایع دستى روستایى نوعى فعالیت اقتصادى است که آمیختگى شدید آن با سنت ها عادات و بینش سازندگان و همچنین تاثیر محسوس محیط جغرافیایى در این صنعت موجب تمایز آن از فرآورده هاى دیگر مى شود. در نقاط مختلف گیلان و با توجه به فرهنگ هر منطقه صنایع دستى خاصى رواج دارد از جمله : سفالگرى در املش و روستاى جیرده شفت، شال بافى که ویژه تالش ها و گالش ها است. چوموش دوزى یا چارق دوزى که در ماسوله رایج است. همچنین حصیر بافى و بامبو بافى، قالى و گلیم بافى و قلاب دوزى در مناطق مختلف استان رایج است.{-41-}{-57-}

منبع:وبلاگ نصیرمحله
1 دیدگاه · 1392/08/6 - 15:24 در گیلک ·
13
LeilA
LeilA
Mostafa
view آواتارت حرومت بشه عزیزم
ما از اینا نداریم تو شهرمون{-29-}
ıllı YAŁĐA ıllı
65848940646146531829.jpeg ıllı YAŁĐA ıllı
Noosha
635182357425654949.jpg Noosha
صوفياجون
صوفياجون
ساعت 11:15دقیقه اینجا رشت است و اکنون باران شدید میبارد {-103-}{-103-}{-103-}{-41-}{-41-}{-23-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ