یافتن پست: #شرمنده

حمید
1دست.jpg حمید
کاش دستانم آن قدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم
Noosha
لالال Noosha
مراسمِ فارغِ التحصیلی دانشجویانِ مهندسی عمران در ایران{-18-}{-18-}{-18-}
Noosha
images.jpg Noosha
اگه شغلت پزشکی بود ترجیح میدادی متخصص چی باشی؟!!{-30-}
Noosha
Noosha
سلااااااااااااااام به همه.شبتون بخیر{-99-}.من اومدم م م م {-74-}
zoolal
zoolal
دختره ميره تو كتاب فروشي ميگه آقا ببخشيد كتاب برتري زن بر مرد دارين؟ مرده نگاش ميكنه ميگه خانم شرمنده ما اينجا رمان تخييلي نميفروشيم
دیدگاه · 1393/01/17 - 23:43 ·
8
عسل
عسل
بچه ها شرمنده میدونم خیلی دیره {-68-}
ولی باید بگم
عید همگی مباااااااااااااارک{-81-}{-97-}{-96-}
soheil
04.jpg soheil
@tarane
از زندگانيم گله دارد جوانيم

شرمنده ى جوانى از اين زندگانيم


دارم هواى صحبت ياران رفته را

يارى كن اى اجل كه به ياران رسانيم


پرواى پنج روز جهان كى كنم كه عشق

داده نويد زندگى جاودانيم


چون يوسفم به چاه بيابان غم اسير

وز دور مژده ى جرس كاروانيم


گوش زمين به ناله ى من نيست آشنا

من طاير شكسته پر آسمانيم


گيرم كه آب و دانه دريغم نداشتند

چون ميكنند با غم بى همزبانيم

اى لاله ى بهار جوانى كه شد خزان

از داغ ماتم تو بهار جوانيم


گفتى كه آتشم بنشاني، ولى چه سود

برخاستى كه بر سر آتش نشانيم


شمعم گريست زار به بالين كه شهريار

من نيز چون تو همدم سوز نهانيم
... ادامه
...
...
دوستان عزیز..
ببخشیدچت من ورودنمیکنه...
پی ام چت شمادوست عزیزرودریافت کردم
ولی شرمنده نتونستم ورودکنم بگپیم...
ولی تویاهومسنجرمیتونم آن شم
هروقت خواستیدقبلش باپی ام خصوصی بهم بخبریدباهم بگپیم...
اینم میلم..
[email protected]
یابیشتربااین میل آنم
[email protected]
Mrc
Nima
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/2 - 01:27 ·
6
...
...
@bamy
شادی نمادی از
زیستن آگاهانه است
و
نمایشی از
سپاسگذاری دربرابریزدان پاک...
ماوارثان این تفکریم..
شادباشیم
و
شادزندگی کنیم..
که شادزیستن..
انتخاب است
نه
اتفاق...
شادباشید
شادزندگی کنید...
وشادزیستن وشادبودن رابالبخندی به دیگران
نیزبیاموزید..
بامدادجان..
سال نوبرشماوخانواده محترمتان تبریک باد...
آرزوی من برای شما ومتعلقینتان شادی و برکت
وسلامتی وعمرباعزت٫طول عمروعاقبت بخیریست...
امیدکه محقق گرددآرزوهایتان...
ودرپایان آرزومندم
دعایی راکه برای خودازخداخواسته ام
ومحقق گردیده...
آن که راصلاح شماست
به شمابرساندش کردگار..
نه آنکه رادوست میدارید
وصلاح شمانیست..
البته این دعای شخصی منه ومیتونه نظرشخصی من هم باشه..
ولیکن
من دعاهای زیادی رادررابطه بامسائل گوناگون دارم که تنهاباکردگارخویش نجواکرده ام...
وبس...
دوستدارهمیشگی شما
نیما{-41-}
صوفياجون
صوفياجون
مائده
سلووووو عزیزم خوووش اووووومدی صفا آوردی به {-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}{-35-}{-35-}{-49-}
soheil
soheil
سلام وشب بخير به خدمت خواهر عزيز ندا و برادر گرامي حامد
حمید
ق.jpg حمید
من شرمنده ام، اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هروقت در کوچه مان نوایت بلند میشود؛ همه از هم می پرسند:


چه کسی مرده است؟!
bamdad
bamdad
وقتی عشقت تنهات گذاشت


نگران خودت نباش که بعد از اون چیکار کنی!



شرمنده دلت باش که بهت اعتماد کرد
دیدگاه · 1392/12/23 - 18:15 ·
5
amirhosein
amirhosein
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.

او برروی یک صندلی دسته‌دارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در کنار او یک بسته بیسکوئیت بود و مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند .وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.» ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت ، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنش نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟» مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! او حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.

وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.

آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد…

در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

- چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند…
سنگ … پس از رها کردن!
حرف … پس از گفتن!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 17:24 ·
2
ıllı YAŁĐA ıllı
17315_hd0gfuPp.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
مواظب باش!!!مواظب نگاهت !!!!مواظب دلت !!!

مواظب محتویات گوشیت!!!مواظب رفت و آمدت!!!!

نکنه دلت بلرزه ،نگاهت خطا بره !!!!مواظب باش !!!

تو بچه هیئتی !!! (هیئت فاطمیون )

نزدیکه مواظب باشیم شرمنده بی بی نشویم! {-35-}
رضا
رضا
Noosha ندا جان خانم مهندس خوش اخلاق و با حوصله تولدت مبارک . امیدوارم تو زندگیت همیشه سلامت باشی و مراحل ترقی و پیشرفت رو یکی یکی طی کنی {-35-}{-35-}

ببخش من دیروز نبودم تبریک بگم .
Mohammad
1393933060560480_large.jpg Mohammad
Noosha
ابجی خانم تولدت مبارک {-21-}{-21-}{-21-}
انشاالله به تمام آرزوهای خوبت برسی {-47-}
...
happy-brithday-www.best2fun.com_.jpg ...
Noosha ندای عزیز: درچنین روزی پای به عرصه وجودنهاده و ازیمن وجودت عالمی شادمحضض گشتند... وکنون که بهاردرره است درخزانی اینچنین بهاری تولدت راتبریک گفته وبرایت سالی خوب همراه باسلامتی وموفقیت را آرزومندم ..
باردیگرتولدت تبریک باد وسال نو پشاپیش مبارکت باد دوستدارشما: نیما
ıllı YAŁĐA ıllı
d37f8f462779e92223d046ea77f19a24.gif ıllı YAŁĐA ıllı
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ