Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #شرک

رضا
رضا
شرکتهای تولید کننده وسایل الکترونکی خسیس هستن از سیم شارژر موبایل گرفته تا سیم تلویزیون و هدفون همه شون کوتاهن .
دیدگاه · 1391/06/29 - 16:23 ·
5
Mostafa
Mostafa
ممنون از شرکتی که تافت مو رو ساخت من تابستونا به جای اسپری پشه کش تافت رو پشه ها میزنم لامصبا 3 صوته خشک میشن:))
Mostafa
Mostafa
5-آقای مجری، لطفاً یه کم راهنمایی کنید؟

منظور از جمله بالا مسابقات تلویزیونی و مجریان دلنواز و جایزه های نفیس (اعم از ساعت مچی و دیواری و رومیزی و زیر میزی و کنار میزی و اشتراک یک سال پوشک My Baby و دویست و چهل و نه تومان پول نقد و ...) و شرکت کنندگان بسیار باهوش (با بهره هوشی در حد جلبک های فتوسنتز کننده اعماق اقیانوس ها) می باشد.

معمولاً عبارت « آقای مجری میشه یه راهنمایی بکنید؟» بعد از قرائت سوال توسط مجری بامزه و تو دل بروی برنامه ، توسط شرکت کننده که احتمالاً صغری 34 ساله و ترشیده و یا کرم علی 14 ساله و محصل می باشند، پرسیده می شود (نگاهی به شرایط سنی و اجتماعی شرکت کنندگان این مسابقه، خود به تنهایی برای نشون دادن سطح نازل این برنامه ها کافیه). تا شرکت کننده محترم بتواند بعد از راهنمایی های مربوطه توسط مجری محترم (که بسته به آی کیوی شرکت کننده از حرکات موزون تا گفتن جواب مسابقه تغییر می کند) به جواب مورد نظر دست بیابد. سوالات برنامه نیز موضوعاتی همچون آرامگاه خواجه حافظ شیرازی کجاست؟ ، تعداد انگشتان دست و یا پا در انسان چند تاست؟ ، علی دایی کیست ، چرا زن نمی گیری و موضوعاتی از ا
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/23 - 14:45 ·
3
MONA
296899_112024375611826_1958730598_n.jpg MONA
آخـــِـــ ــ ــ ـــ ـــ ــ ـــ ـــ ــی...

بیچـــــــــــاره....:(
شهريار
شهريار
اين نت هم بازيش گرفته با ما ها بزنم شلو پلش كنما اه اه اه متناوب كار ميكنه ههههه همش قطع و وصل ميشه / كشور ما داريم
مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
اونور دنيا: موفقيت مدير بر اساس پيشرفت مجموعه تحت مديريتش سنجيده می­ شود. اينور دنيا: موفقيت مدير سنجيده نمی­ شود، خود مدير بودن نشانه موفقيت است. اونور دنيا: مديران بعضی وقت­ها استعفا می ­دهند. اينور دنيا: عشق به خدمت مانع از استعفا می ­شود. اونور دنيا: افراد از مشاغل پايين شروع می­ کنند و به تدريج ممکن است مدير شوند. اينور دنيا: افراد مادرزادی مدير هستند و اولين شغلشان در بيست سالگی مديريت بزرگترين شرکت­ های کشور است. اونور دنيا: برای يک پست مديريت، دنبال مدير می گردند. اينور دنيا: برای يک فرد، دنبال پست مديريت می ­گردند و در صورت لزوم اين پست ساخته می ­شود. اونور دنيا: يک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدير شود. اينور دنيا: يک کارمند ساده سه سال بعد همان کارمند ساده است در حاليکه مديرش سه بار عوض شده. اونور دنيا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور می ­کنند. اينور دنيا: اگر بخواهند از کسی هيچ استفاده­ ای نکنند او را مشاور می ­کنند. اونور دنيا: اگر کسی از کار برکنار شود ، عذر خواهی می ­کند و حتی ممکن است محاکمه شود
... ادامه
رضا
رضا
همچنان منتظر هستیم تا تو یه آزمون شرکت کنیم و قبول بشیم بریم سر کار .
دیدگاه · 1391/03/24 - 14:55 ·
ناخدا
ناخدا
3- زیر آب زنی در محل کار عمل زشت و ناپسند دیگری که ممکن است به "زرنگی" تعبیر شود، توطئه چینی علیه دیگر کارمندان است که باعث شود از کار اخراج شوند و یا وجهه شان تخریب گردد. حسادت و انگیزه های مادی ممکن است باعث شود فردی با القای مسائل نادرست در ذهن مدیر شرکت باعث بیکار شدن همکارش شود و بعد از آن احساس "زرنگی!" کند در صورتیکه این عمل بسیار زشت و بر خلاف همه موازین اخلاقی و اجتماعی می باشد.
... ادامه
دیدگاه · 1390/10/7 - 20:11 ·
5
ناخدا
ناخدا
2- کم کاری در محل کار برخی کارمندان کم کاری و انجام ندادن مسئولیت هایشان بطور کامل و در وقت مقرر را نوعی "زرنگی" می پندارند و سعی میکنند تا حد امکان از بار وظایفشان کم کنند. زمان غیر معقولی را به انجام کارهای شخصی، غیبت، و بیکاری میپردازند و در انتها احساس میکنند سر شرکت و مدیران خود کلاه گذاشته اند. معمولاً اینگونه افراد همیشه در همان رده شغلی خود باقی می مانند و هیچگونه پیشرفته در مقام و درآمدشان حاصل نمی شود.
... ادامه
دیدگاه · 1390/10/7 - 20:08 ·
5
abbasali
11987-1-I.jpg abbasali
طرح ختم صلوات،شماهم شرکت کنید
[لینک]
دیدگاه · 1390/08/26 - 15:00 ·
محمد
محمد
یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن:
انتگرال بگیر…!!!
... ادامه
abbasali
abbasali
با شرکت در گروه های هرمی و جمع آوری چند نفر زیرمجموعه متوجه خواهید شد که از خودتون خل تر هم وجود دارد و به آینده خوشبین خواهید شد ...{-129-}
abbasali
abbasali
یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!! میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه…! بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!! یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه دارن داد می زنن: انتگرال بگیر…!!!#{-126-}
دیدگاه · 1390/08/6 - 13:11 ·
امید
chart امید
توضیحات :<br> QR Code یک رمزمیله‌ی ماتریسی (یا بارکد دودورا [دوبُعدی]) است. می‌توان آن را با پوينده‌ها‌ی QR، تلفن همراه دوربیندار و تلفن هوشمند خواند. این بارکُد دربردارنده‌ی چیدمانی از چهارگوش‌ها‌ی سیاه بر روی زمینه‌ی سپید است. داده‌ی نهفته می‌تواند نوشته، نشانی وب، شماره تلفن، یا داده‌ی دیگری باشد. ساخت ژاپن در سال ۱۹۹۴ میلادی بدست شرکت تویوتا. در ژاپن بسیار فراگیر است و بیشترین کاربرد را میان بارکد‌های دوبُعدی دارد. "QR" کوتاه "Quick Response" (پاسخ تند) می‌باشد، زیرا سازنده‌ی آن می‌خواست کُد به گونه‌ای باشد که درونمایه‌ با شتاب زیاد رمزگشایی شود. با وجودی که برای بار نخست به منظور ردیابی قطعات در صنایع تولید خودرو مورد استفاده واقع شد، کدهای QR در زمینه‌های بسیار بیشتری استفاده می‌شود؛ شامل کاربردهای ردیابی تجاری و کاربردهای راحت سازی در تلفن همراه کاربران (که به شناخته mobile tagging می شوند) QR آدرسها و URL هایی را که در نشریات، آهنگ ها، اتوبوس ها، کارت تبلیغات، یا هر چیزی که کاربران نیاز به دانستن اطلاعات در مورد آن داشتند کد می کند. کاربرانی که به تلفن دوربین دار‌های دارای
... ادامه
دیدگاه · 1390/08/5 - 04:08 ·
7
رضا
رضا
امروز مریض بودم نرفتم شرکت {-8-}
abbasali
abbasali
روزی رییس یک شرکت بزرگ به دلیل یک مشکل اساسی در رابطه با یکی از کامپیوترهای اصلی مجبور شد با یکی از کارمندانش تماس بگیرد. بنابراین، شماره منزل او را گرفت. کودکی به تلفن جواب داد و نجوا کنان گفت: سلام رییس پرسید: بابا خونس؟ صدای کوچک نجواکنان گفت: بله ـ می تونم با او صحبت کنم؟ کودک خیلی آهسته گفت: نه رییس که خیلی متعجب شده بود و می خواست هر چه سریع تر با یک بزرگسال صحبت کند، گفت: مامانت اونجاس؟ ـ بله ـ می تونم با او صحبت کنم؟ دوباره صدای کوچک گفت: نه رییس به امید این که شخص دیگری در آنجا باشد که او بتواند حداقل یک پیغام بگذارد پرسید: آیا کس دیگری آنجا هست؟ کودک زمزمه کنان پاسخ داد: بله، یک پلیس رییس که گیج و حیران مانده بود که یک پلیس در منزل کارمندش چه می کند، پرسید: آیا می تونم با پلیس صحبت کنم؟ کودک خیلی آهسته پاسخ داد: نه، او مشغول است؟ ـ مشغول چه کاری است؟ کودک همان طور آهسته باز جواب داد: مشغول صحبت با مامان و بابا و آتش نشان. رییس کهنگرانی اش با شنیدن صدای هلی کوپتری از آن طرف گوشی به دلشوره تبدیل شده بود پرسید: این چه صدایی است؟ صدای ظریف و آهسته کودک پاسخ داد: من !!!
... ادامه
دیدگاه · 1390/07/27 - 00:10 ·
1
abbasali
abbasali
طرف اومده تو شرکت که کلی روی در و دیوار آرم و پوستر بیمه س میگه ببخشید اینجا شرکت بیمه س ؟
میگم پـَـ نـَـ پـَـ نونوائیه الان خمیر تموم کردیم !#
... ادامه
abbasali
abbasali
اظهارنامه مالیاتی پر کردیم بردیم تحویل بدیم یارو میپرسه اظهارنامه است؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ مشق بچه های شرکته، آوردیم مهر صد آفرین بزنید !!!
... ادامه
محمود داداشی نیاکی
keshavarz.jpg محمود داداشی نیاکی
سلام به دوستان گرامی نمیدونم. یکی از دوستان به تازگی نوشته بودند که "دوستان چند روزی هست که خدا رو شکر هوای شهرمون خنک شده. دیشب موقع سحری داشت بارون می اومد..." منم خدا رو ممنونم که هوای شهر(استان) مون یکم بهتر شده ولی ایکاش بدون اینکه بارون بباره این اتفاق می افتاد! حتما میپرسید چرا؟ دلیلش اینجاست که شاید تو این مدت ما گرممون می شد و روزه گرفتن واسمون سخت بود، ولی خوب یا کولر داشتیم یا پنکه یا هر چیز خنک کننده دیگه. حالا حساب کنید اون کشاورزای بی چاره ای رو که تو همین گرما بدون هیچ وسیله خنک کننده ای تو مزرعه داشتند زحمت میکشیدند و اگه نگیم همه کشاورزا یا همه محصولاتشون میتونیم بگیم یه بخشی از محصولات کشاورزی یا بعضی از کشاورزا که بخاطر باریدن بارون آسیب می بینن، حالا بازم دوست دارید که بارون بیاد؟؟؟؟!!! {-60-} (لطفا با دادن نظر تو این بحث شرکت کنید) {-27-}
[لینک]
دیدگاه · 1390/05/16 - 01:16 ·
2
a.ž.ה.a.$
a.ž.ה.a.$
از همه چیز می ترسیم ... از زن ، از بچه، از همسایه، از بیماری، از وضع اقتصادی، از پرواز، از رییس شرکت، از ... همه چی زندگی پر شده از ترس و نگرانی و از طرفی از قرصهای آرمبخش ... لابلای ترسهای کهنه و نو دنبال چیزی میگردم که نیست ... ترس از خدا شرم از خدا هم باشه خوبه ، ولی متاسفانه نیست ... با خودم فکر میکنم این همه ترسهای جورواجور در وجودمون هست بخاطر اینکه ترس از خدا نیست اگه از خدا نترسی مجبوری از همه بترسی و اگه از خدا بترسی ترسهای دیگه برات بی معنی میشه ... انتخاب با ما ست ... آرامش رو باید در یاد خدا جستجو کنیم نه در قرصها...
... ادامه
دیدگاه · 1390/05/3 - 10:40 ·
4
صفحات: 25 26 27 28 29

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ