شقایقم به خدا دیشب اخر وقت برگشتیم.داداشم میخواست بره مهرآباد...خب سربازه.نمیشد بمونیم.وگرنه من از خدام بود...انشالله عید حتما میام...
چرا حوصله نداری؟
باشه عزیزم حتما . بابابزرگمون تقریبا همساده همن مرتبه 9 بابابزرگ جولی اول خیابونه جنب شهیدان واسه من تهشه. اون سمت که اتاقای قدیمی هست
من تازه قبر بابابزرگمو یه دوساله پیدا کردم قبلا نمیدونستم کجاست بعد که پیداش کردم چون سفید بود الان مد شده همه مشکین واسه 30 سال پیش همه سنگ قبر سفید میزدن
بعد این اصن داغون شده بود رنگش شده بود زرد تو مایه های آجری بعد اصن وقتی قبرشو دیدم یه حس مسئولیت بهم دست داد بعدش پارسال قبل عید یه سر منو مامانم رفتیم قشنگ شستیمش. یعنی سفیده سفیدش کردیم بعد نوشته هاشو پررنگ کردیم الان واسه بابابزرگ جولی هم مثل پارسال بابابزرگ منه کار زیاد داره.
من جدیدا" تازه آباد بیشتر از پارک دوست دارم دوست دارم همش برم اونجا
خدا همه امواتمونو بیامرزه
از جمله #مامان#گل#آجیمNoosha
و #بابای#گل آجیم ıllı YAŁĐA ıllı
و همه دوستانی که عزیزاشونو از دست دادن همینطور #بابای#گلجولیا
واقعاااااااا
1392/12/3 - 16:24بهله
1392/12/3 - 16:25سلااااااااااااااااااام شقایقم.خوبی؟خوش اومدی گلم.دلم برات یه ذره شده بود...
1392/12/3 - 16:27سلام بی معرفتاصنم خوب نیستم حوصله ندارم
1392/12/3 - 16:28شقایقم به خدا دیشب اخر وقت برگشتیم.داداشم میخواست بره مهرآباد...خب سربازه.نمیشد بمونیم.وگرنه من از خدام بود...انشالله عید حتما میام...
1392/12/3 - 16:32چرا حوصله نداری؟
ایش با این داداشامون
1392/12/3 - 16:34نمیدونم از صب همینجوریم
آره والا داداشامونو باید گازشون بگیریم...
1392/12/3 - 16:45الهی فدات شم منم مثل خودت بی حوصله ام نمیدونم چرا...
سلام ابجي
1392/12/3 - 16:51سلام داداش سهیل
1392/12/3 - 16:52