یکـــــــ گُل را تصـــــور کن !
گُلــی کـه با تمـــام ِ وجــــود می خواهــی اش ...
دلت ضـعـف می رود بـرای شَهـدَش کـه کـامَت را شیـریـن کنـد ...
عطـــرش کـه مستـت کنـد...
و زیبــــایی اش که صفــابخـش حیـــاتـت باشـد ...
بنـد بنـدِ وجـــــودت می خـواهـد بچینـی اش ...
ولـی ...
از تـرس اینـکه مبــادا پـژمـرده اش کنی !
با حســـــرت از دور فـقـط تمــــاشـــایش می کنی ...
چـون اگـر حتـی یکــــــ گلبــــرگ از گلبــــرگهایش کـــم شود !
هـرگـز خــودت را نخـواهـی بخشـیـد .... !
از ســـوی ِ دیگــــر ...
فکـر دست های غـریبـــــه کـه هـر آن ممکن است گلت را بچینند دیـوانـه ات می کند !!
جـز خـودت و خُـــدا کسـی نمی داند که جـــانت به جـــان ِ آن گُلبستــه است ...
و تـو داری با ایـن تــرس روزهـا را به سختـی شَب می کنی ...
و آرزو داری ای کـــاش می شد تابلـــویی بود کنـار گُلت که روی
آن نوشته بود:
"این گل صاحب دارد"
1393/02/12 - 16:33امیدوارم بره و وبلاگ سر بزنه
1393/02/13 - 07:47نه از وبلاگم خبر نداره
1393/02/13 - 17:39ولی شعرام رو تو شعر نو میخونه...
خوب از وبلاگ یه دوست کپی گرفتم و تو وبلاگش نوشتم با اجازه چون خیلی زیبا بود
1393/02/13 - 18:07اونم گفت شما صاحب اختیارید...
1393/02/13 - 18:20دستش درد نکنه خیلی زیبا بود
1393/02/13 - 18:54میگه
1393/02/13 - 18:56خواهش میشه...
خیلی از نوشته هاشو خوندم ولی ترسیدم کپی کنم گفتم ناراحت میشه
1393/02/13 - 19:23نه بابا چرا ناراحت بشه؟!!!!
1393/02/13 - 19:28شما اختیار داری
آبجیش هستی دیگه
راستی سایت شعر نو رفتی و شعراش رو خوندی؟
تو لینکای وبلاگ یه جایی نوشته پروفایل اشعار خودم در شعر نو
خوشحال میشه بری بخونی و نظرت رو راجع به شعراش بگی...
میشه ادرسشو بدی
1393/02/13 - 19:30