یافتن پست: #صبح

صوفياجون
صوفياجون
سلووووو صبح همگی بخیر :)
1 دیدگاه · 1394/02/14 - 11:04 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
از صبح ساعت 11 تا همین الان که ساعت 9:15 شبه من اینجا آنلاین هستم
پس چرا کسی نمیاد؟!!!!!
خسته شدم بابا تنهایی
همیشه من اینجا تنها هستم
:(
{-31-}{-31-}{-31-}
Mohammad
Mohammad
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا به امید تو {-74-}
کرکره سایت رو بدیم بالا :d {-275-}
سلام علیکم :d
Mohammad
Mohammad
bamdad
سلام داش، صبح افتخار دادی اومدی سایت :d
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دیروز بعد از یه مدت طولانی ورزش کردم با دمبل!
امروز صبح موقع بلند شدن چار چنگولی مونده بودم تمام عضلاتم گرفته!{-7-}
رضا
رضا
فردا صبح دوباره محمد و یلدا و مرجان 6 میان کل سایت رو بهم میریزن .
رضا
رضا
یه زمانی بچه ها 12 شب آنلاین میشدن تا نصف شب تو سایت چرخ میزدن .
شهرزاد
شهرزاد
از مرگ با یک تیر،
می توان خلاص شد !

اما امید،
زندانی ابدیست
که هر صبح،
در سینه ام بیدار می شود
و می پرسد :
تا ابـد چند روز مانده رفیق ...{-60-}


{ صبا کاظمیان }
دیدگاه · 1394/01/16 - 23:50 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
رضا
رضا
فردا 7 صبح به بعد سر و کله محمد و مرجان پیدا میشه .
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
و همانا ما شمارا به شنبه هفته بعد بیم میدهیم ... روزی که همه صبح آن از بستر های خود برخاسته ... و در گروه های سواره و پیاده به محل کار و درس خود عازم میگردند ... و عجب روز سختی است آن روز !
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/12 - 19:08 توسط Mobile ·
8
رضا
رضا
خبری نیست همه مهمونی هستن انگار .
zoolal
zoolal
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ دختره ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﺳﺮﭺ ﮐﺮﺩﻩ ...
.

.

" آﻫﻨﮕﯽ ﮐﻪ صبح ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ شنیدم "

o_0

گوگل کارمنداشو یه هفتس فرستاده سواحل هاوایی بلکه اعصابشون آروم شه
... ادامه
دیدگاه · 1394/01/6 - 15:10 ·
2
bamdad
bamdad
خدا همین جاست , نیازی به سفر نیست!

خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند, خدا در دستان مردی است که

نابینایی را از خیابان رد می کند,

خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان میبرد,

خدا در جمله ی "عجب شانسی آوردم " است!!

خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده وامده نزدیک من وتو!!

خدا کنار کودکی است که می خواهد از فروشگاه شکلات بدزد!!

خدا کنار ساعت کوک شده ی توست , که می گذارد 5دقیقه بیشتر بخوابی!!

از انسان های این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند ویک عکس با روبان مشکی:

از تولدت تا ان روبان مشکی, چقدر خدارا دیدی؟!

خدا را 7بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی؟

خدا همین جاست, نه فقط در عربستان!

خدا زبان مادری تو را می فهمد,نه فقط عربی را!

خدایا دوستت دارم ودوستانم را به تو میسپارم

که لحظه ای غم نبینند.

{-35-}
دیدگاه · 1393/12/29 - 23:31 ·
3
رضا
رضا
اون کسی که 2 نصف شب تو خیابون ترقه میندازه رو واقعا باید بستش به گاری . دیشب داشتم نگاه میکردم هر 10 دقیقه صدای خیلی بلند از ترقه میومد . واقعا این عده عقل ندارن فکر نمیکنن پیر مرد و پیرزن یا بیمار قلبی یا خانم های باردار ممکنه بلایی سرشون بیاد .
رضا
رضا
bamdad بسیار عجیبه از عوامل آشوب و شیطنت خبری نیست {-163-}
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو بر بروبچز دلم خیلی واستون تنگولیده بوداااا از صبح تا ظهر میرم سرکار دوباره ساعت ۴تا ۹شب این رفت و آمدو همش وایستادن تو مغازه سروکله زدن با مشتری خستم میکنه انرژیمو تموم میکنه میام خونه دیگه حالی ندارم که بیام الانم عین مرده متحرک اومدم دید بزنم :) همه خوبین عاااایاااا؟
7 دیدگاه · 1393/12/19 - 23:32 توسط Mobile ·
9
bamdad
bamdad
فرمول زندگی من بسیار ساده است !

صبح ها از خواب بیدار می شوم و شب ها به تخت خوابم بر می گردم .

در این بین سعی می کنم بهترین باشم .



"کری گرانت"

{-35-}
دیدگاه · 1393/12/17 - 22:09 ·
3
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
این متن رودتقدیم میکنم به خانمهای شاغل
کفش های مردانه ام را پایم مى کنم
صبح های زود ، زودتر از همه از خانه بیرون و زندگی را آغاز می کنم .
به اندازه ی تمام روز می دوم .
اعتراف می کنم که سالهاست پاهایم درد می کند .
هوا تاریک می شود به خانه بر می گردم و حالا...
کار های زنانه ام را شروع می کنم .
مو هایم را شانه می کنم لباسم را عوض می کنم رژ می زنم
به دستانم لاک می زنم و ....
تمام سعی ام را می کنم که این دو نقش را اشتباه نکنم ...
زن بودن با تمام زیبای هایش خیلی سخت است
خصوصا اگر شاغل باشی
و آرزو های بزرگ براي زندگي هم داشته باشی ....
فاصله ی مرد و زن بودنم "درب " خانه است
موقع ورود و خروج جنسیتم عوض می شود
در خارج از خانه شبیه مردها می شوم
مثل آنها نگاه می کنم و حتی حرف می زنم
روزها مرد می شوم و شب ها زن "
چقدر ایفای این دو نقش در کنار هم ... دو جنس بودن ... سخت است .... "
صبح ها زودتر از همه بیدار شدن و
شب ها دیر تر از همه خوابیدن عشق مى خواهد ...
{-41-} عــــــــــ ــــ ـــ ــ ـ ـشق{-41-}
دیدگاه · 1393/12/16 - 08:02 توسط Mobile ·
3
bamdad
bamdad
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید
کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟
همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان،
دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم
شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد
همسر جواب داد :
این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد
مرد لبخندی زد و گفت :
اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد
خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت ،
لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود
مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود !

{-11-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.... . . .
.
.
.
.
.

مثلا من رضا ام دارم پست عاشقانه میذارم.{-105-}
22 دیدگاه · 1393/12/14 - 07:33 توسط Mobile ·
4
bamdad
bamdad
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم...
دیدگاه · 1393/12/13 - 22:15 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
چرا هیشکی نیس؟
{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}
Mohammad
Mohammad
،
.............................................
** روال کار **
در اين پست هركسی بايد اول به سوال نفر قبلش جواب بده
و بعد يه سوال از نفر بعديش كه معلوم نيست كيه بپرسه !!!

** نكته مهم: **
در صورتی كه دو نفر همزمان دیدگاه دادند٬ پست نفر اول قبوله و از اون دیدگاه بايد ادامه داد !
نفر بعدی هم بايد دیدگاه خودش رو حذف كنه !

** قوانين: **
1- بی احترامی نکنید.
2- سوالها باید عمومی باشند.
3- سوالات تكراری، توچی ...، تو بگو... و اينچنين نپرسيد.
4- دیدگاه پشت سر هم اکیداً ممنوع است.
5- دیدگاه شما مطابق با قوانین کلی سایت نمیدونم باشد.
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مامانم میگم :
بلوزی که صبح تنم بود کجاست ؟


میگه :
بوی سگ میداد انداختم تو لباسشویی ...


دیگه حتماً سر راهیم ���
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ