یافتن پست: #صندلی

Mohammad
Mohammad
ســــــــلام به همه :)
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
دستم به آرزوهایم نمی رسد آرزوهایم بسیار دورند...
ولی درخت سبز صبــــــــرم می گوید:
امیدی هست...خـــــدایی هست
این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم می گذارم
شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/21 - 11:30 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
0 نظر تو فقط بگو می آیی…
صندلی کنار من،
طاقتش زیاد است…!
دیدگاه · 1392/05/20 - 23:33 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
اینم از ما
تو تلویزیون ۲ ساعت در مورد سرویس جاسوسی گوگل صحبت می‌کنند! آخر برنامه که میخواد پست الکترونیک بده آدرس جیمیل میده !!!!!
مجری 20:30 راس هشت و نیم اومده میگه: با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد بقیه اخبار رو بعد از اذان مغرب به سمع و نظر شما میرسونیم !!!!!!
تو مملکتی که کنجد روی نون بربری یه نوع آپشن حساب می‌شه دیگه ...!؟!؟!؟!؟!؟
مجری از طرف می‌پرسه نظرتون راجع کتاب تو اتوبوس چیه؟ میگه خوبه، هوا گرمه تو اتوبوس باهاش خودمو باد میزنم !!!!!
طرف عروسیشو مختلط می‌گیره و توش مشروب سرو می‌کنه ولی تاکید عجیبی داره که حتما عروسیش باید شب تولد یکی از ائمه باشه !!!!
توی تهران، کل جدول مندلیف رو با یه نفس میکشی تو بدن !!!!!
رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن !!!!!


امشب به خانمم میگم از پای سیستم پاشو میخام ایمیلامو چک کنم . میگه صداتو بیار پایین دیگه از روح الله داداشی که گنده تر نیستی !!!!
خواستگار اومده بابام میگه نمیدونم هر چی خودت میگی؟ منم گفتم نه ! میگه تو غلط کردی مگه بحرف توئه !!!!!
یه عمر رفتیم سی
♥هـــُدا♥
dm_GVWT.jpg ♥هـــُدا♥
کافه را دیده ایـــ!!!.

کافه های بین راه را میگویمـــ...

بویـــــــ نم وجب به وجبش را گرفته

صندلی های تک نفره

چای جوشیده

کافه چی سرد و بی روح و بی رمق

روے بے انتـ ـها تـ ـریـ ـن جادها ایـ ـن دنیا

در فضای معلق بدون هیچ پناهگاهی

درست مثل دل منـــــ

همیشه تنها و نم کشیده از اشکهایی

که روزگار برایم رقم زده

درد دارد زندگیــــــ ..!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/19 - 14:34 ·
6
MahnaZ
funny-pictures-radsms40.jpg MahnaZ
مرد باشین بیاین تاب بازی
خودم هول میدم !
Morteza
Morteza
یه شب سه نفر برای خوش گذرونی میرن بیرون .... و حسابی مشروب میخورن و مست میکنن ... فرداش وقتی بیدار میشن توی زندان بودن ...
در حالی که هیچی یادشون نمیومده اینو میفهمن که به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم شدن ....
نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه ....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته ....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ...
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ...
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق درس خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی ....
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ﺩﯾﺪﯾﻦ ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺷﯿﻨﻦ ﺭﻭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﭼﺮﻣﯽ

ﺑﻌﺪ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﻩ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ

ﺩﯾﮕﻪ ﺻﺪﺍﺷﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﺭﻥﮐﻪ ﺑﮕﻦ ﻣﺎﻝ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺑﻮﺩﻩ؟!

ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﺩ!{-15-}
hadis
hadis
موند به دلمون یه بار بریم سینما و فقط یه فیلم نیگا کنیم. لامصب هر صندلیو نیگا میکنی یه فیلم جداگانست. یکیم از یکی جذاب تر...{-8-}
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
این روزهـا… ته فنجـــانهــ ـــا … دنبال کمی‌صداقت میگردم کیکهای نیم خورده را زیرو رو میکنم شاید کمی‌مهــ ـربانی درش مانده باشد! این روزها شمعها هم… نـــ ـــــور ندارند! و مــ ــــــن تنهــ ــا… روی آخرین صندلیه کافه… میان دود سیگارم غرق میشوم… غرق آرامشـــ ـــــــی که نیــست!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/12 - 10:58 ·
2
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
しѺ√乇 MσstᗩƑᗩ ᵐ しѺ√乇
یکی بیاد به این دانشجوهای ورودی 91 بفهمونه
اون صندلی ای که جلسه قبل روش نشستن
برا اونا نیست میتونن رو صندلیای دیگه هم بشینن!
دیدگاه · 1392/05/11 - 23:33 ·
5
๓เรร-รєթเ๔єђ
๓เรร-รєթเ๔єђ
یکی از فانتزی هام اینه که وقتی روی صندلی مترو نشستم یه لحظه بلند شم ملت که هجوم آوردن سمت صندلی موبایلمو از جیبم دربیارم بشینم.: دی
دیدگاه · 1392/05/3 - 12:59 ·
7
Mostafa
aks-neveshte-khandedar-radsms-51.jpg Mostafa
{-7-}
Mostafa
aks-neveshte-khandedar-radsms-29.jpg Mostafa
واقعا خوشا به حالشون

ما که میرفتیم سلمونی یه آقایی با سه متر سیبیل بود

که یه تخته میذاشت رو صندلی ما میشستیم روش !

از ترس اینکه یارو نخورتمون ساکت بودیم :|
شهرزاد
شهرزاد
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...
... ادامه
iman
iman
بعضیا ﻣﺜﻠﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪلی ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻣﯿﻤﻮنن ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ ﯾﺎ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ …
دیدگاه · 1392/05/1 - 01:14 ·
5
Mostafa
Mostafa
انسانیت، ساده یا پیچیده!
Mostafa
Mostafa
می دانید اولین جمله ای که ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟

.

.



بابا آب داد بابا نان داد










می دانید اولین جمله ای که انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

.

.

.

من می توانم بخوانم و بنویسم



می دانید اولین جمله ای که ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

.




من می توانم بدوم






و این است که ما همیشه چشممون دنبال دست پدر است



کار از ریشه خراب است
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
به نظرتون بعد از اینکه فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی؟
Mostafa
Mostafa
یه شب سه نفر اشتباهی دستگیر میشن و در نهایت ناباوری به اعدام روی صندلی الکتریکی محکوم میشن....

نوبتِ نفر اول میشه که بشینه روی صندلی. وقتی میشینه میگه : من توی دانشگاه , رشته خداشناسی خوندم و به قدرت بی پایان خدا اعتقاد دارم .... میدونم که خدا نمیذاره آدم بیگناه مجازات بشه .....
کلید برق رو میزنن ... ولی هیچ اتفاقی نمیفته .....
به بی گناهیش ایمان میارن و آزادش میکنن ...
نفر دوم میشینه روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه حقوق خوندم ....
به عدالت ایمان دارم و میدونم واسه آدم بی گناه اتفاقی نمیفته ....
کلید برق رو میزنن و هیچ اتفاقی نمیفته ....
به بی گناهی اون هم اعتقاد میارن و آزادش میکنن ....
نفر سوم میاد روی صندلی و میگه : من توی دانشگاه , رشته برق خوندم و به شما میگم که وقتی این دو تا کابل به هم وصل نباشن هیچ برقی وصل نمیشه به صندلی
... ادامه
Mostafa
Mostafa
آهسته برانید!!!!!!!
MahnaZ
MahnaZ
معلم: اگه ۱۰۰۰ تومن داشته باشی و از بابات هم ۱۰۰۰ تومن بخوای،
چه قدر پول داری؟
دانش آموز: ۱۰۰۰ تومن
معلم: هیچ چی از ریاضی حالیت نیست
دانش آموز : تو هم بابای منو نمیشناسی !

وصیت غضنفر :
من از شب اول قبر میترسم منو شب دوم خاک کنید !

غضنفر تو قطار میشینه به صندلی روبرویی میگه:
به سلامتی دارین برمیگردین؟!
... ادامه
مائده
3491582-b.jpg مائده
صندلی کنار پنجره نشسته

بالکن خالی از گل

هوا انقدر ها هم که میگویند سرد نیست

تو نزدیکی انگار

اوضاع جهان بی تو را به همراه دارد

صندلی خاک گرفته

نشان از روزهای هست در بالکن نرفته ام

حتی برای دیدن اسمان

بوی تو

هوای تو

روزگار بی تو

حالم شبیه هیچ روزی نیست

هیچ روز بی تو

"سید علی ضیاء"
... ادامه
دیدگاه · 1392/04/19 - 22:39 ·
4
ıllı YAŁĐA ıllı
normal_1487_w-500x312.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
❤دنیایم را میدهم برای لبخندت…

هراسی نیست..

شاد که باشی دنیا از آن من است…



❤نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد…

نمیدانم نداشتنت سخت تر است..

یا تحمل اینکه دیگری تو را دارد…



❤تا تو را دیدم دل را ندادم به کس…

حال که عاشقم کردی به فریادم برس…



❤زندگی به من آموخت چگونه اشک بریزم…

ولی اشک نیاموخت چگونه زندگی کنم…



❤تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو…

تویی که چایت را همیشه تلخ میخوری
... ادامه
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ