با تمام وجود میگوییم...

این روز ها عجیب دلتنگ توام ...

دلتنگه اجابت چشمانت....

دلتنگ رنگ نگاهت....

دلتنگ بوی عطرت....

تو ک نیستی....

انگار زندگی بودن را کم می اورد

و بهانه گیر نبودن است...

تو ک نیستی دلتگی هایت مرا از پا در می اورند ....

این روزها در من خدایی می کند...

چیزی شبیه تو...

تو که هستی انگار آرامترم...

در زندگی چیزی هست که می خواهمش...

چیزی هست که مرا به این زمین پیوند می دهد... وقتی نیستی انگار در این دنیا جایی ندارم...

روز و شب هایم به کندی می آیند و میروند...

لحظه ها انگار جان می کنند که تمام شوند... و مرا به روزهای آمدنت برسانند...

روزها هی عقب می روند تا...

تا شعله ور تر کنند آتش انتظارم را... این روزها چقدر دلم عجیب...

دلم هوای مهربانیت را کرده...

عجیب است رسم روزگار

بــعد از چند دقیقه به پزشکــمان اعــتماد میکنیم

بــعد از چند ســـاعت به کــلاهــبردار

بعداز چند روزبــــــه دوســـت

بعد از چند مـاه به همکـار

بعداز چند سال به همسایه

اما بعداز یک عمر

چرا به خدا اعتماد نمیکنیم؟

همــه ی مـــا

فقــط حســـرت بــی پــایــان یــــک
اتفــــاق ســـاده ایـــم

کــــه جهــــان را بـــی جهــــــت

یــــک جــــور عجیبــــی جــــدی گرفتـــــه ایــــم …!

غریب است دوست داشتن...

و عجیب تر از آن ... دوست داشته شدن

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ؛

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر!!!

تقصیر ما نیست که

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، این گونه به گوشمان خوانده شده‌اند .

این روزا حسرت هایم را می شمارم

به این روزای عمرم که بیهوده در حسرت میگذرد

با بغض میشکند

با درد نابود میکند این روزا عجیب تنها شده ام

این روزا دلم تنگ است

تنگ کمی ارامش

این روزا خسته ام

این روزا مرز جنون هم نزدیک است

این روزا مرگ چه خوب است

این روزا تنها چیزی که میخواهم مرگ است

همین مرگ............

خدای من

کمی پائین بیا و روی این نیمکت کنارم بنشین

کمی دستم را بگیر

کمی شانه هایم رابفشار

کمی از گریه هایم را تماشاکن

میدانی

عجیب گرفته ام

رهایم کن

سربه هوانیستم



اماهمیشه چشم به آسمان دارم



حس عجیبی است دیدن همان آسمانی که



شاید توچند لحظه پیش به آن خیره شده باشی