#حرفهای_زن_ومرد_درمواقع_مختلف_زندگی!
سالگرد ازدواج
زن:عزیزم امیدوارم همیشه عاشق هم بمانیم و شمع زندگی مان نورانی
باشد.
مرد:عزیزم کی نوبت کیک می شه؟؟
روز زن
زن:عزیزم مهم نیست هیچ هدیه ای برام نخریدی یک بوسه کافیه!
مرد:خوشحالم تو رو انتخاب کردم آشپزی تو عالیه(شام چی داریم؟)
روز مرد
زن:وای عزیزم اصلا قابل تو رو نداره کاش می تونستم هدیه بهتری بگیرم.
مرد:حالا اشکال نداره عزیزم سال دیگه جبران می کنی (چه بوی غذایی میاد).
40 روز بعد از تولد بچه
زن:وای مامانی بازم گرسنه هستی (عزیزم شیر خشک بچه رو ندیدی!)
مرد:با دهان پر (نه عزیزم ندیدم!راستی عزیزم شیر خشک چرا اینقدر خوشمزه اس!!!)
40 سال بعد
زن:عزیزم شمع زندگیمون داره بی فروغ میشه ما پیر شدیم
مرد:یعنی دیگه کیک نخوریم!
2ثانیه قبل از مرگ
زن:عزیزم همیشه دوستت داشتم.
مرد:گشنمه
وصیت نامه
زن:کاش مجال بیشتری بود تا در میان عزیزانم می بودم و نثارشان می کردم تمام زندگی ام را
مرد:شب هفتم قرمه سبزی بدید!
اون دنیا
زن"خطاب به فرشته مسئول:خواهش می کنم ما را از هم جدا نکنید,نه نه عزیزم...خدایا به خاطرمن((و سرانجام موافقت میشه مرد از جهنم بره بهشت))
مرد:خطاب به دربار جهنم:حالا تو بهشت شام چی میدن؟
ممنون ليلا جونم
1392/07/12 - 13:06مرسي رضا جان
ثریا
1392/07/12 - 13:07ثريا كيه نيما جان ؟
1392/07/12 - 14:10دخترعمه ام...
1392/07/12 - 15:18نمیدو...........نم
1392/07/12 - 15:29چون
گفتن لحضه اخر واسه من هنو............ز
س.و.ا.ل.ه
یلدا خدا رحمتش کنه اینشالله خدا باقی خانواده تو سالم برات نگه داره
1392/07/13 - 01:49طلا خدا رحمتش کنه
نیما خدا رحمتش کنه
منم عمو ام
منم مادربزرگم (مامان مامانم)کلاس دوم ابتدایی بودم فوت شد همچنین پدربزرگام که هیچ وقت ندیدمشون .
1392/07/27 - 22:15مصطفی ثریانمرده
1392/07/28 - 02:48برای من دیگه مرده
من از دید تو گفتم داداش
1392/07/29 - 20:13دوست داری چی بگم ؟ همون رو بگم
بابام
1392/08/8 - 15:03خالم