یافتن پست: #عمر

متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
بهترين دوست كسي است كه با وي بر روي نيمكتي بنشينيم ،

بدون اينكه حرفي بزنيم در حالي كه حس كنيم ،

بهترين مكالمه تمام عمر خود را داشته ايم
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
با تو از دریاچه ی نور از دل جنگل گذشتم

گفتی هر عشقی میمیره اما از تو برنگشتم

میخواستم تا دنیا دنیاست ما به عشق هم بنازیم

توی مرز ماه و دریا قصری از صدف بسازیم

طوفان گرفت و چه ساده شکستی

اما چشاتو رو بغضم نبستی

عمرم گذشت و هوز که هنوزه

سلطان قلبم تو هستی تو هستی
... ادامه
Mostafa
Mostafa
داف و شیخ
bamdad
bamdad
...
وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونان که بایدند
نه باید ها…

...مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم
عمری است
لبخند های لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما
در صفحه‌های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثل همین روزهای ماست
اما کسی چه می‌داند؟
شاید
امروز نیز روز مبادا باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست های ما
چونانکه بایدند
نه باید ها…

هر روز بی تو
روز مبادا است!
ParNiyA
13697458567.jpg ParNiyA
تو
تا آخــــــر ِ عمرتـــــ
درگیـــــــرِ مـن خــواهی بـود.
و تظـــــاهُـر می کنـــــی نیــــستــی!
مقــایــسه ،
من و اویی که انتخابش کردی
تــو را از پـا در خواهــد آورد.
مـن،
مـــــی دانــم به کـُـجای قلبــت شلیــک کـرده ام...
... ادامه
bamdad
bamdad
نه ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ
ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ
ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 20:11 ·
5
bamdad
bamdad
به فرض یکی

تا آخر عمر تنها می ماند

و شریکی پیدا نمی کرد ،

تحمل آن بسیار آسان تر است

تا شب و روز با کسی سر و کار داشته باشد که

حتی یکی از هزاران حرف او را نمی فهمد!..
... ادامه
محسن
محسن
یکی از شرایط ازدواج من اینه که :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کنترل تلویزیون همیشه دست من باشه
والا بخدا ! شوخی که نیست بحث یه عمر زندگیه
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 15:39 ·
3
bamdad
bamdad
دلم را به تخت میبندم تا ترکت کند . . .
فریاد میکشد ، میلرزد ، خمارت میشود . . .
رها که شد او میماند و عمری وسوسه ی تلخِ دوباره خواستن تو
دیدگاه · 1392/12/21 - 22:19 ·
6
bamdad
bamdad
Noosha
هر چه آید به سرم باز بگویم گذرد....


وای از این عمر که با "میگذرد" ، میگذرد!...
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1392/12/21 - 14:56 در ویدئو ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
x1tvgpa99auqvgdmg5jm.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
zahra
thumb_HM-20135673714909922561393064544.2533.jpg zahra
هووی کچل!! با توام . . . ؛ داستان رضا سگه و شهید چمران . . .

رضا سگه یه لات بود تو مشهد ؛ هم سگ خرید و فروش می کرد
و هم دعواهاش از نوع سگی بود !

یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن ،
دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه با آرم
" ستاد جنگهای نا منظم"

شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت :
" فکر کردی خیلی مردی ؟! "

گفت: بروبچه ها اینجور میگن !!

شهید چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه

به غیرتش بر خورد ، راضی شد ؛ رفت جبهه . . .

***********************************

شهید چمران تو اتاق نشسته بود، یه دفعه دید که صدای دعوا میاد !

چند لحظه بعد با دست بند ، رضا رو آوردن تو اتاق ، انداختنش
رو زمین و گفتن : " این کیه آوردید جبهه ؟! ....... "

رضا شروع کرد به فحش دادن، فحشای رکیک !

اما چمران مشغول نوشتن بود.

دید شهید چمران توجه نمیکنه ، یه دفه داد زد :
" هووی کچل با توام ...! "

یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد :
" بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ "

قضیه این بود ؛ آقا رضا داشت میرفت بیرون ، بره سیگار بگیره و برگرده

با دژبان دعواش شده بود .

شهید چمران : " آقا رضا چی میکشی ؟!! برید براش بخرید و بیارید ...! "

شهید چمران و آقا رضا ... تنها تو سنگر ...

آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!

شهید چمران : چرا ؟!

آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم ، بهم بدی کرده ...
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه ...

شهید چمران : اشتباه فکر می کنی ...! یکی اون بالاست ،
هر چی بهش بدی می کنم ، نه تنها بدی نمیکنه ، بلکه با خوبی
بهم جواب میده ... هی آبرو بهم میده ...

تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی
بهت خوبی می کرده ...! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده
بگم بله عزیزم ...

یکم مثل اون شم ...!

آقا رضا جا خورد ، تلنگر خورد به شخصیت معنویش ،
رفت تو سنگر نشست ، آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت
زار زار گریه می کرد ...عجب !

یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده ؟

اذان شد؛ آقا رضا اولین نماز عمرش بود ، رفت وضو گرفت .

سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود .

وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ، صدای افتادن یکی روی زمین

شنیده شد ...

آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد ،
... ادامه
♥هـــُدا♥
beauty-of-girls29.jpg ♥هـــُدا♥
تمام شد

باید یک عمر

حسرت نبودنت را

بی صدا بخورم...

چ میشد اگر برای یکبار

دلگرمم میکردی... ؟
دیدگاه · 1392/12/20 - 18:59 ·
6
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
شاد باش و شاد کن … هیچ چیز در دنیا ارزش ناراحت شدن
ندارد
عمری که اجل در پی آن می تازد، هر کس غم دنیا بخورد می بازد
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ