یافتن پست: #فرهاد

farhad
farhad
سلام farhad به #شبکه_اجتماعی #نمیدونم خوش آمدی
Mostafa
Mostafa
فرهاد مجیدی:
او قبلا بی ام و سوار می شد ولی چند وقتی است از رنجرور استفاده می کند.
دیدگاه · 1392/02/22 - 22:43 ·
1
Mostafa
Mostafa
روزگار غریبیست....!
دهقان فداکار پیر شده
چوپان دروغ گو عزیز شده
شنگول و منکول گرگ شدن
کوکب حوصله مهمون رو نداره
کبرا تصمیم گرفته دماغش رو عمل کنه
روباه و کلاغ دستشون تو یه کاسه است
حسنک گوسفنداش را ول کرده تو یه شرکت آبدارچی شده
آرش کمانگیر معتاد شده
شیرین.خسرو و فرهاد را پیچونده با دوست پسرش رفته اسکی
رستم اسبشو فروخته یه موتور خریده با اسفندیار میرن کیف قاپی...........!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/9 - 21:14 ·
3
Mostafa
ANOJx.jpg Mostafa
اين عكس در 30 مرداد 1368 در فشم منزل خانم مرضيه توسط آقاي علي خادم گرفته شده

شاهرخ نادري - تورج نگهبان – محمد ميرنقيبي – نصرتي - احمد قدكچيان – مرتضايي – اردشير روحاني – بيژن ترقي – نعمت الله گرجي – فريدون مشيري - نجم آبادي – جمال وفايي – انوشيروان روحاني – ناصر مسعودي – رسولي - ناصر ملك مطيعي – منوچهر همايون پور – علي تجويدي – مجيد محسني – جهانگير ملك – تقي ظهوري - عدناني – حسن گلنراقي – علي تابش – جواد لشكري - خانم مرضيه – فرهاد فخرالديني – فضل الله توكل – نجمي مرتضايي
... ادامه
peyman
1365411195625203_large.jpg peyman
خَـــــستم از این هــــَمه...؟{-31-}
...
...
تکلیفم روشن شد...خاموش میشوم شیرینم.. فرهادواراینبارباید بجای کوه دل بکنم..
دیدگاه · 1392/01/9 - 23:44 توسط Mobile ·
2
...
...
ویرانه نه آنست که جمشیدبناکرد... ویرانه نه آنست که فرهادفروریخت... ویرانه دل ماست که باهرنگه یار، صدباربناگشت ودگر بارفروریخت...
دیدگاه · 1392/01/5 - 16:54 توسط Mobile ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم … فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
دیدگاه · 1392/01/4 - 19:55 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نمیدانم، فرهاد از چه مینالید اوکه تمام زندگیش شیرین بود...
دیدگاه · 1392/01/3 - 04:22 ·
6
MONA
farhad12-350x256.gif MONA
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
... ادامه
[لینک]
طناز
طناز
یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس
استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه
اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: “حاضر”
بعد استاد بگه آقا شما ۷ جلسه غیبت داشتی
حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد،
بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم همینجوری که کلاس رفته تو سکوت
آروم آروم برم سمت استاد …
بعد که رسیدم جلوی استاد بگم:
ببین! منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن…
منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن
همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :
برو از خدا بترس …
من چیزی واسه از دست دادن ندارم …
من زندگیم و باختم لعنتی …
بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم میکوبم به در
بعدش در خورد میشه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون
بعد اصغر فرهادی میگه کــــات … آفرین پسر آفرین
بعد میـــاد جلو صورتم و میبوسه من میگم مخلصیم عمو اصغر…
کاری بود که بر میومد دیگه همه تشویق ســـوت اصن یه حــالی
میده
... ادامه
parsa
parsa
زندگی "باغی"است که با عشق "باقی" است. "مشغول دل" باش نه "دل مشغول". بیشتر "غصه های ما" از "قصه های خیالی ماست". پس بدان اگر "فرهاد" باشی٬ همه چیز "شیرین" است...
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
FAN9013339_P.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
این جاهای خالی که نبودنت را


به رخم می کِشند


چه میدانند


فرهادت شدم ، با تمام زنانگی ام...


و چه شب ها که خواب شیرینت را نمی بینم...
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/7 - 15:57 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مرد نیستم اگر مردانه پای عشـــــــــــــــقم نایستم!
من از قبیله ی فرهاد ها آمده ام...
آنقدر عشــــــــــقت را جار می زنم تا خدا برایم کَف بزند!
فرقی نمی کند فرشـــــــــــــــــته باشی یا آدم
شیرین باشی یا زلیخا
قالیچه ی دل من بدون اسم رمـــــــــز ِ نام ِ "تو" پـــــــرواز نمی کند...
مردانه پای این عشــــــــــــق می ایستم...

تا که عشقمان در تاریخ ثبت شود
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/4 - 15:10 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

بزرگترین اشتباه؟!

گفت:عاشق شدن.

گفتم:بزرگترین شکست؟!

گفت:شکست عشق.

گفتم:بزرگترین درد؟!

گفت:از چشم معشوق افتادن.

گفتم:بزرگترین غصه؟!

گفت:یک روز چشم های معشوق رو ندیدن.

گفتم:بزرگترین ماتم؟!

گفت:در عزای معشوق نشستن.

گفتم:قشنگ ترین عشق؟!

گفت:شیرین و فرهاد.

گفتم:زیباترین لحظه؟!

گفت:در کنار معشوق بودن.

گفتم:بزرگترین رویا؟!

گفت به معشوق رسیدن.

گفتم:بزرگترین ارزوت؟!

اشک تو چشاش حلق زد و با نگاهی سرد گفت:مرگ...{-31-}
دیدگاه · 1391/12/3 - 16:59 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
Havades.JPG shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد ؟؟؟
کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..
رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا؟؟
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
شیرین بهانه بود
فرهاد تیشه میزد تا نشنود ...
صدای مردمانی را که در گوشش میخواندند :
دوستت ندارد ...
Mohammad
29.jpg Mohammad
MONA
2u588b7.jpg MONA
گر تو سبزی، سبزم
گر تو شادی ، شادم
من ز شیرینی تو فرهادم
وطنم
عید آن روز مبارک بادم
که تو آبادی و من
MONA
MONA
داشتم برای چندمین بار فیلم رو میدیدم..هربار که میبینمش میگم بار اخرمه ولی بعد از مدتی بازم میرم سروقتش..
صابر ابر توو این فیلم چه حالی داشت وقتی گفت نترسین..بابا من حالم ازین بد تر نمیشه..چقدر درد داره این حرف..
بعضی وقتا آدم توو زندگی اونقدر قلبش می شکنه که به نهایتش میرسه.. به ته ته..
چقدر درد داره وقتی میگه منو نپیچون..اگه چیزی شده بگو..چقدر میفهممش..میدونه همچیو..ولی هنوز دلش میخواد یکی ازون جمع پاشه بگه ولی الی گفته بود که تو رو دوست داره..گفته بود تو هستی..فقط گفته باشه..همین بسه..چقدر تو چشاش ته دنیا معلومه..،وقتی سپیده تو چشاش زل میزنه و می گه نه..نگفت..نگفت کسی رو داره
واای ویرون شدن ِ دنیاشو میشه توو چشاش دید..این ته نامردی ِ..اگه میخوای بری ادم باش..واستا بگو که نمیخوای بمونی..که داری میری..به هر دلیلی..فقط بگو..نزار ادم تهش حس ِ ی حیوون ِ ولگرد که با لگد انداختنش بیرونو پیدا کنه..
Mohammad
Farhad Mehrad 1.jpg Mohammad
Mohammad
foroughi01.jpg Mohammad
Mohammad
farhad11.jpg Mohammad
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم !
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
دیدگاه · 1391/11/14 - 16:10 ·
6
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ