نذر کرده ام
يک روزي که خوشحال تر بودم
بيايم و بنويسم که
زندگي را بايد با لذت خورد
که ضربه هاي روي سر را بايد آرام بوسيد
و بعد لبخند زد و دوباره با شوق راه افتاد
يک روزي که خوشحال تر بودم
مي آيم و مي نويسم که
اين نيز بگذرد
مثل هميشه که همه چيز گذشته است و
آب از آسياب و طبل طوفان از نوا افتاده است
يک روزي که خوشحال تر بودم
يک نقاشي از پاييز ميگذارم , که يادم بيايد زمستان تنها فصل زندگي
نيست
زندگي پاييز هم مي شود , رنگارنگ , از همه رنگ , بخر و ببر
يک روزي که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا مي کنم
تا روزهايي مثل حالا
که خستگي و ناتواني لاي دست و پايم پيچيده است
بخوانمشان
و يادم بيايد که
هيچ بهار و پاييزي بي زمستان مزه نمي دهد
و
هيچ آسياب آرامي بي طوفان
بامداد هنوز هفته پنجمِ، تا آخر فصل خیلی مونده
1394/07/4 - 07:56تیم شما رو هم میبینیم
میبینیم....
1394/07/4 - 17:46اینم بازی با مالاگا که مساوی شد
1394/07/5 - 07:31رئال ما رید
مساوی شد!
1394/07/5 - 17:464 تا که نخورد!
اب انار هویج بستنی
سر تو بالا کن، جدولو نگاه کن
1394/07/6 - 07:26دیدی آقااااااااااا
1394/07/11 - 20:08تیم اب لیمویی تون بدون اون یارو (قلعیه ، برنجیه ، چی بود اسمش؟!! آهان مسی ) هیچی نیست...
به سویا هم باختین
حالا جدول رو نگاه کن
صبر کن داش تا آخر فصل خیلی مونده ، همیشه که اینطوری نمیمونه، اینیستا، مسی، اردا برمیگردن
1394/07/12 - 08:18