یافتن پست: #فهمی

bamdad
bamdad
ما همگی دچار توهم شده ایم...
آن مـــوهای زیـــبـــای بلنــــد
که روزی شعر می شدند در لحظه های مشترکمان
تنــها چند ماه بعــــــد
اگر در ظرف خورشتمان پیدا شود
زمین و آسمان را به هم خواهیم ریخت!
آن چشم ها ، آن همه زیبایی...
اگر روزی به خواسته هایم تن ندهی ممکن است
حتی به اشتباه،به مشتم کوبیده شود!
عشق یک واکنش شیمیایی بود...
ما دیر فهمیدیم ، ما دیر بیدار شدیم !
و به همین دلیل است که گاهی می خواهم
همان دور بمانی
نزدیک که بیایی
قواعد بازی آدم ها
مسمومت میکنند
بگذار بی دلیل دوستت بدارم...

{-41-}
دیدگاه · 1393/02/29 - 22:59 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خیلی سخته خیلی سخته از عشق یه نفر بسوزی اما نتونی بهش بگی خیلی سخته یه مدت با یکی باشی به خیال اینکه دوست داره اما بعد بفهمی اینا همش ساخته ذهن خودت بوده و اصلا از اول عشقی وجود نداشته اون موقع است که می شکنی نمی دونی چی کار کنی از یه طرف دلت پیش اونه از یه طرف می دونی که دوست نداره مجبوری به اون فکر نکنی چی کار می کنی اون موقع است که یاد این شعر می افتی
... ادامه
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
✔ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺯﻥ "ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ✔...
✔ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺩﺧﺘﺮ " ﺗﻮﺟﻪ" ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ✔...
✔ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ "ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ" ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﯽ ﻧﻪ
"ﭼﻨﺪ ﺩﺧﺘﺮ ✔..."
✔ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺯﻥ " ﺣﺴﺎﺱ" ﺍﺳﺖ؛ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ ✔...
✔ ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ✔...
✔ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﯾﮏ ""ﺟﻨﺲ
ﻣﺨــــــﺎﻟﻔﺖ "" ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﯽ ... ✔
... ادامه
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
درست سر شب توی اوج اسمس بازیو اوج گرفتن بحث و دعـــــــــــوا دیگه جوابتونمیده یه اسمس دیگه دوتا اسمس دیگه سه تا....نه فایده نداره...جوابتو نمیده...حوصلتو نداره...چه فکرایی که درموردش نمیکنی...ناامید میشی گوشیو میذاری کنار...روی تختت کنار پنجرا دراز میکشی...پنجره بازه باد بهاریه شب که به گونه هات میخوره دوباره یادش میفتی....کم کم کم ارو اروم گریت میگیره...فقط اروم کسی نفهمه....اخه اگه بفهمن باید چی بگی؟چراگریه میکنی؟پس هــــــــــــــــــــــــــــیس اروم فقط اشک بریزو به بیرون و اسمون نگاه کن فقط وفقط...ازش گله کن..توی دلت بهش بگو چرا بام اینجوری رفتار میکنی؟چرا نمیگی حرفای اخرت شوخی بود؟چرا جواب نمیدی لعنتی؟...حرف کم میاری درموردش...میری سراغ خدا...خدایا چرا چرا چرا؟بعد کلی درد دل کردن باخدا اروم میشی دیگه اشکات از روی درد نیس..ازروی ارومیه....بلندمیشی نمازتو که از روی تنبلی قضا شده میخونی دیره ساعت از12 گذشته ولی بخون....یه ساعت با خداحرف بزن ازش بخواه که بجای عاشق بنده شدن بنده ای که همش دلتو میشکنه وهرکاری ازش برمیاد عاشق خودش خودش که خالق این بندس بشی....دیگه ارومی....فقط ازخدامیخای که کمکت کنه...دیگه ازونی که ازسرشب منتظرشی خبری نیس..ناامید شدی...چادر نمازتو درمیاریو با لبخند میری روتختو به اسمون دوباره نگاه میکنی خیلی ارومی ...تااشکاتو پاک میکنی که یهو صدای ویبره ی گوشی غافلگیرت میکنه...ساعت 1وشیش دقیقه اسمس از طرف اونی که بخاطرش اشک ریختی...نمیدونی بخندی یاگریه کنی...ولی گریرو ترجیح میدی همزمان میخندی...نمیدونی چیکارکنی...نوشته(دیرجواب دادم که خواب باشی صب بخونی..من عاشقتم وتواینو نمیفهمی چرا؟نمیدونم.تاحالا خیلی ناراحتم کردی ولی من چون دوست داشتم بروت نیاوردم حرفای امروزت سنگین بود بوی ضعف میداد بوی تحقیر....من بدون تو میمیرم...شب بخیر)
حالا بااین گریه ی دوباره چیکار کنی خدامیدونه ولی هـــــــــــــــــــــــــیس حالااروم اروم اروم بخواب ا
... ادامه
Mohammad
13692486201.jpg Mohammad
وقتی قهرمان جهان شدم آنگاه فهمیدم که باید بیشتر خم شوم تا مدال قهرمانی را به گردنم بیاویزند
Mohammad
Mohammad
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید
کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟
همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان،
دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم
شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد
همسر جواب داد :
این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد
مرد لبخندی زد و گفت :
اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد
خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت ،
لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود
مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود ! {-15-}{-15-}{-15-}
mostafa AZ
mostafa AZ
یکی میگفت رﻓﺘﻢ ﺧﺪﻣﺖ، ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﺭﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺩﻡ ﺩﺭﻩ ﺣﯿﺎﻁ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ! ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ ؟ به ﻣﻦ ﺑﮕﻭ!!!! ﻃﺎﻗﺘﺸﻮ ﺩﺍﺭﻡ!!
ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻦ، ﮐﻮﻟﻪ ﭘﺸﺘﯿﺮﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﯿﮑﻤﻢ ﺭﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﻏﻤﺒﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ!!!!
ﺩﺍﺩﺍﺵ ﭼﯽ ﺷﺪﻩ!! ﺑﺎﺑﺎ ﻃﻮﺭﯾﺶ ﺷﺪﻩ؟
ﺭﻓﺘﻢ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺭﯾﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻏﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﻪ!!!!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﯾﻪ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺑﺎ!! ﻣﺎﻣﺎﻥ ﭼﺶ ﺷﺪﻩ!!! ﺑﮕﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ،،،،،
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﯾﺪﻓﻌﻪ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﮔﻮﺷﻤﻮ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺗﯿﮑﻪ ﺧﺮ!!! ﺭﻓﺘﯽ ﺧﺪﻣﺖ، ﺧﻮ ﺑﻪ ﺟﻬﻨﻢ!!! ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﯾﺶ ﺗﺮﺍﺷﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺮﺩﯼ؟!!!
... ادامه
bamdad
bamdad
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐسی ﺭﺍ ،


ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ،


ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ !


ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...


ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ،


ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ،ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ !


ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ،


ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ،


ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...


ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ !


ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼﮐﺴﯽ ،


ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ !


ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ !


ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ...


ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ...


ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ

{-164-}
دیدگاه · 1393/02/27 - 21:44 ·
4
zoolal
zoolal
ﻫﻮﺍﯾﺖ, ﺩﺳﺖ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﺖ...!
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ, ﺯﺩ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ... ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ...........!
دیدگاه · 1393/02/27 - 17:29 ·
5
zoolal
zoolal
چگونه می شود از خدا گرفت چیزی را که نمی دهد ؟!!

می گویند قسمت نیست ، حکمت است.

من قسمت و حکمت نمی فهمم.

تو خدایی ، طاقت را می فهمی …!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 23:23 ·
6
bamdad
bamdad
@oneill
درست اونجایی که فکر میکنی زندگی نمیتونه بدتر از این بشه،وقتشه که یه پرنده برینه رو سرت!

اونموقع میفهمی همیشه یه حالت بدتر هم هست...

{-7-}
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:12 ·
5
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
میدونستی نوع خاصی از عنکبوتهای ماده بعد جفت گیری نرهای خود را میخورند. اینها تنها موجوداتی هستند که فهمیدن شوهر به درد هیچی نمیخوره‏!‏!! والاه... {-18-}{-18-}{-18-}
ıllı YAŁĐA ıllı
IMG_1509.JPG ıllı YAŁĐA ıllı
دلم امروز واسه دوستام تنگ شده {-128-}{-190-}

همیشه فکر می کردم

غم انگیزترین غروب ، غروب زندگیست

ولی تازه فهمیدم هیچ غروبی

غم انگیزتر از دوری دوستانم نیست /....

{-35-}{-35-}{-35-}
عسل
عسل
دهه هفتادی باشی میفهمی چی میگم
خدا میدونه جوری که ما رمزی با دوس پسرمون حرف میزدیم
شهید همت با قرار گاه حرف نمیزد{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}{-7-}
zoolal
zoolal
وقتی نخواستت...
آروم بکش کنار...
غم انگیز است اگر تو را نخواهد..!
مسخره است اگر نفهمی...!!!
احمقانه است اگر اصرار کنی..!!!!!!
دیدگاه · 1393/02/24 - 16:47 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
1399749063542042_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
قیافهٔ یه جوریه که انگار ؛
زیر دست بزرگ شده ... {-163-}
zoolal
zoolal
کسانی هستند که از خودمان می رنجانیم؛
مثل ساعت هایی که صبح، دلسوزانه زنگ می زنند؛
و در میانِ خواب و بیداری، بر سرشان می کوبیم؛
بعد می فهمیم که خیلی دیر شده ...!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/21 - 17:53 ·
5
...
...
اشتباه میگیری
من راباصندلی!
بادر
بادیوار؛
باعطرملایم زنی که
توی تاکسی کنارت مینشیند...!
ومعلوم نیست تاکدام چهارراه
فقط زنی ست
که کنارت نشسته!!
حساب توازهمه ی خیابانهاجداست..
وازهمه ی بیمارستانها
اداره ها
بانک ها
حساب توچیزی نیست
که درکرایه یک مسیرکوتاه جاشود..
توباهمه ی عابران پیاده فرق میکنی!
وباهمه ی مردهاکه سیگارمیکشند..
وازراننده تشکرمیکنند..
اینرا
وقتی کنارت نشسته بودم
وبرایم ازعشق میگفتی
فهمیدم..!
اماتونفهمیدی
هرزنی که روسری اش قرمزبودمن نیستم!!!!
آنروزبوی سیگارمیدادی
ولی میگفتی:"من سیگارنمیکشم"
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/21 - 16:59 ·
5
✔♥Дℓɨ♥✔
1526156_492541184181257_107284940690841546_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
میمیرید نمی فهمید که مرده اید فقط برای دیگران سخت است...
بودن هم مشابه همین است!

فیلیپ گلوک
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/20 - 22:42 در Lawless ·
11
zoolal
zoolal
ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد

که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته
اشک می ریزد
دیدگاه · 1393/02/20 - 20:58 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
اینجا شده بچه بازی
تا به کسی میگی بالا چشت ابرو هستش بهش برم یخوره یعنی چی
مگه بچه ایند مگه جراعت اینو ندارین که دربارتون چیزی بگن اونم رو خودتون مسئله رو تعریف کنن باید حرف چادر سر کنه این خونه و اون خونه بره تا بعد چندی بفهمی چی شده
مرد نیستی مرد باش
و بفهم با کی داری میحرفی و شخصیت طرفت چطوریه
مگه داری با یه بچه عجوجه نازک نارنجی ابرو برداشته میحرفی ؟!!!!!!!!!!!
... ادامه
zoolal
zoolal
در زندگی حقایقی هست که میشه فهمید . ولی نمیشه فهموند
دیدگاه · 1393/02/19 - 15:36 ·
6
bamdad
bamdad
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست

سرت را بالا بگیر و لبخند بزن

فهمیدن احســاس

کار هر آدمی نیست...!
دیدگاه · 1393/02/19 - 13:08 ·
5
صوفياجون
10312635_1423031661292041_5663590310562923894_n.jpg صوفياجون
...
تغییر نام عمدی شهرهای گیلان از زبان گیلکی به فارسی

وقتی یک محقق چنین تصور کند که مردم منطقه، «صومعه» را لهجه‌دار و به غلط «صوما» می‌خوانند، باید هم سوماسرا (sumäsarä) را صومعه‌سرا!!! ثبت کند و ما هرچه فکر کنیم ربط بین صومعه و سوماسرا را نیابیم.
و به همین خاطر است که هرگز نفهمیدیم که چرا کوجه‌اسبان (kujesbän) را اصفهان کوچک! یا همان کوچصفهان ثبت کرده‌اند. وقتی دلیل این اشتباه‌ها را نفهمیدیم دست به داستان‌سرایی و خلق وجه‌تسمیه‌های مسخره می‌زنیم.
لونَیْ (lonay) هم شد لونَک (لابد بر وزن پونک!) و لاجُؤن (läjon) هم تبدیل به لاهیجان شد و یا نام پولُرود (Pulorud) در روی نقشه‌ها، تبدیل به پُل‌رود (رودی با یک پل!) می‌شود و هیچ‌کس نیست که بگوید: پل که واژه‌ای فارسی است و در گیلکی، پل را پورد می‌گویند.

از این میان، دوست دارم وجه‌تسمیه واقعی سه اسم‌مکان را که به اشتباه ثبت شده‌اند نقل کنم:
اَته‌کو (ate-ku)، یعنی همان کوه معروف در جنوب لنگرود که امروزه همه به جز مردم محلی آن را «عطاکوه» می‌نامند. اته‌کو یعنی کوه رو به آفتاب. اَته از اَفتُؤ (aftow) یا آفتُؤ گرفته شده است و هیچ ربطی به نام آقایی به نام عطا ندارد!!! این قضیه در فرهنگ گیل و دیلم پاینده لنگرودی و نیز فرهنگ مرعشی به صراحت عنوان شده است.

منطقه‌ای که امروزه به آن جواهردشت گفته می‌شود، آن‌طور که از اهالی محلی آن شنیده‌ام جؤردشت (جؤر به معنای بالا) نام دارد. گرچه امروزه مردم محلی نیز جواهردشت بودن جؤردشت را کم‌کم باور کرده‌اند!

و دیگری، دیله‌مؤن (dilamon)، همان منطقه باستانی است که دیلمان (deylamän) ثبت شده است. دیل (dil) یعنی محوطه محصور. مانند گؤدیل (gow dil) به معنی جای محصور برای نگهداری گاو. دیل در برابر سرا (sarä) یا سارا (särä) به معنی جای باز و بدون دیوار است. جانِ دیل (jäne dil) هم معنی درون ِ جان و خیلی عزیز را می‌دهد.
مؤن(mon) نیز پسوند مکان بوده و بر استقرار و ماندن و سکون در برابر حرکت دلالت می‌کند. (در فارسی خانمان، گفتمان و…)
بر همین اساس؛ لوله‌مؤن یا لوله‌مان(lulamän) : نیستان. شلمؤن(shalmon) : جایی که شله (نوعی پیله ابریشم) وجود دارد. آله‌مان(älamän) : جایی که آل (نوعی پرنده) ساکن است.

منبع :"سایت ورگ"
... ادامه
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ