یافتن پست: #قبر

Mostafa
Mostafa
لغت نامه طنز فارسی به فارسی
ღ sepide ღ
ღ sepide ღ
پسره به دوست دختر خارجیش میگه i love you
دختره میگه i love you two

پسره میگه ilove you 3
دختره میگه what

پسره میگه کیلو وات ، مگا وات
تف به قبر بابات با من یکی به دو نکن!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/30 - 15:34 ·
8
صوفياجون
صوفياجون
ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ:
ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ,ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ
ﻧﺪﺍﺭﻩ,ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ;
ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ #ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟{-138-}{-138-}{-138-}
دیدگاه · 1392/03/30 - 15:23 ·
7
Mostafa
Azadeh_Akhlaghi_Photo-14.jpg Mostafa
علی شریعتی – ۳۰ خرداد ۱۳۵۶ – لندن |
Ali Shariati – ۱۹ June 1977 – London | Detail
Mostafa
Azadeh_Akhlaghi_Photo-7.jpg Mostafa
محمد مصدق – ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ – احمدآباد، ایران |
Mohammad Mosadegh – ۰۵ March 1967 – Ahmad-Abad, Iran | Detail
♥هـــُدا♥
جــدایی (1625).jpg ♥هـــُدا♥
حتی به مرگ هم




امیدی نیست




میدانم سنگ قبرم




از خودم تنهاتر



خواهد بود
دیدگاه · 1392/03/24 - 23:43 ·
5
صوفياجون
صوفياجون


۱ . یه عده هستن زیر یه دقیقه جواب میدن تپل درست حسابی…!!



آدم حس میکنه رو در رو باش وایساده قشنگ باش داره حرف میزنه…!!!



۲ . یه عده دیر جواب میدن اما کامل و خوب…!!



آدم حس تبادل نامه بش دست میده…!!



۳ . یه عده هرچی براشون میفرستی یکی دو کلمه جواب میدن…مخصوصا اوکی…!!



حس حرف زدن با کر و لال به آدم دست میده…!!



۴ . یه عده دیگه که کلا اصن جواب نمیدن هر چی بگی…!!



حس نشستن سر قبر مرده و فاتحه خوندن به آدم دست میده…..{-138-}{-138-}
♥هـــُدا♥
جــدایی (2016).jpg ♥هـــُدا♥
قبرستآטּ هَم جآے פֿوبیست!

شآیـב اگر روزے آنجآ رفتمـ

حـבآقل کمے قـבر مَرآ بـבآنے
دیدگاه · 1392/03/15 - 22:29 ·
5
LeilA
LeilA
بعضی از اساتید خیلی نفهم و عقده ای و نادونن برگمو برا20 تحویل دادم زده 18.5 اخه از قبر باباش 1.5 نمره کم کرده؟؟؟؟/{-13-}
MONA
MONA
آخ سپهری نور به قبرت بباره..

جای دولتمردان ِ این مملکت درخت بنشانید ..

تا قدری هوا تازه شود..{-40-}
صوفياجون
صوفياجون
طالع بینی بسیار جالب
متولدین فروردین ماه : دختر یا پسر فرقی نمی کند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال به دنیا آمده اید و کنکور ارشد در ماه آخر سال (اسفند) برگزار می شود، روز امتحان دیر از خواب بیدار می شوید، بعد در ترافیک گیر می کنید واحتمالاً از کوچه که رد می شوید زنی با یک سطل آب کف از شما استقبال خواهد کرد (به عبارتی بدرقه) از تمام این مخاطرات که بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن کارت ورود به جلسه تان می شوید بنابراین توصیه می شود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر خودداری کنید!
asma
asma
چند روز پیش سرخیابون منتظر تاکسی بودم… یه امبولانس قبرستون از بغلم رد شد…. رو شیشش نوشته بود : تاحالا

فکر کردی اخرین مدل ماشینی که سوار میشی چیه؟! زورنزن….. مسافرخودمی
... ادامه
MONA
MONA
نور به قبرم ببارد که عاشق ِ توام..{-25-}
MONA
MONA
آسمان چشم ِ او آینه کیست؟ آن که چون آینه با من روبرو بود ..

[لینک]
صوفياجون
صوفياجون
چند متر دورتر از قبری گریه میکرد{-18-}

ازش پرسیدند چرا نزدیکتر نمیری؟

گفت: مرحوم از فامیلای دورمون بود !{-7-}{-28-}
دیدگاه · 1392/02/29 - 00:49 ·
4
نگار
67114377114521433861.jpg نگار
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائك بر زمین نزول می كنند. برای این شب عملی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ذكر شده است كه فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است :

كسی كه این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می‌گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد كه از هر شدت و سختی نجات یافتی.
میّت می‌پرسد تو كیستی؟ به خدا سوگند كه من صورتی زیباتر از تو ندیده‌ام و كلامی شیرین تر از كلام تو نشنیده‌ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده‌ام. آن زیباروی پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازی هستم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده‌ام تا حق تو را ادا كنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افكند.......
خدایا به حق لیلة الرغائبت مارو از در خونت نامید برنگردون{-47-}
LeilA
LeilA
مادر اینجانب تصمیم گرفته برام زن بگیره !
خاله مم وقتی فهمید زنگ زده بهم میگه :
اوّل میای خواستگاری دختر خاله ت ، جواب منفی میگیری!
بعد هر قبرستونی خواستی بری برو ! :|
دیدگاه · 1392/02/16 - 16:17 ·
5
♥هـــُدا♥
56895_800.jpg ♥هـــُدا♥
... ادامه
ebrahim
944662_649051388454979_454811589_n.jpg ebrahim
تروريست عضو گروهک ارتش آزاد، در توضيح تصاويري که از خود منتشر کرده، با کمال وقاحت، اين گونه نوشته است:

«ببین فرزندان خمینی و ایرانی ها الآن چه حالی دارند وقتی می بینند که چه بلایی بر سر قبور روافض(شیعیان) آورده ايم اما نمي دانند که بزودی همين کار را با بقيه قبور آنان هم خواهيم کرد و بزودي سراغ قبر سيده زينب و رقيه هم مي رويم و پيکر آنان را هم از خاک بيرون مي کشيم و سرهاي بت هاي آنان را خرد مي کنيم و از بين مي بريم.»

وي در زيرنويس عکس ديگر هم مي نويسد: «ما تا کنون از دفاع از عايشه هم واهمه داشتيم اما اين روزها به قدری مقتدر شده ايم که مزارهاي شان را هم نابود مي کنيم و قبور طواغيت آنان را ويران مي کنيم و مي بينيد که هيچ اتفاقي هم براي مان نيفتاده است.»
... ادامه
Mostafa
Mostafa
دختر داییم میگه وقتی مُردم سر قبرم گلایل نیارید!!
شما ببین اصن ما گل میاریم یا نه!! :))
دیدگاه · 1392/02/14 - 22:20 ·
2
♥هـــُدا♥
AxS (123).jpg ♥هـــُدا♥
مرا بی غسل..



مرا بی کفن ..



با طلوع خورشید به خاک بسپارید..



یادت نرود فلانی!



قبرم هم سطح زمین باشد..



کم عمق



بدون سنگ



و روی خاکم



هر سال آفتاب گردان بکارید



می خواهم از ریشه هاشان نور بمکم



و خورشید را تماشا کنم



هی فلانی!



مرا بی غسل، مرا بی کفن



به خاک نه؛



دست خدا بسپارید....
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/10 - 16:35 ·
3
Noosha
Ataturk-Mausoleum-Ankara-300x170.jpg Noosha

آرامگاه بنیانگذار جمهوری ترکیه.
... ادامه
♥هـــُدا♥
44297069498249735845.jpg ♥هـــُدا♥
وقتی مُردم روی قبرم ننویسید که بودم

وقتی مُردم روی قبرم ننویسید

نه شعری

نه شعاری

ننویسیدکه بودمو از چه تباری

آخه مُردن آخرین نقطه ی راهه

نمی خواد سنگ روی قبرم بذارید

وقتی هر اومدنی رفتنی داره
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/2 - 14:31 ·
6
ebrahim
ebrahim
ادامه 4++
حالا پيرمرد غرق در افكار ماليخوليايي شده بود كه فكر م يكرد بايد برود
و حالا بايد داخل غسا لخانه باشد، احساس سرد تمام وجودش را فرا گرفته بود، ولي،
وقتي فكر مي كرد، شايد در مخيله اش بيش از اين نمي گنجيد.
پيرمرد به كل فراموش كرده بود كه هنوز نفس م يكشد و بايد براي آيسودا فكري كند.
بيچاره حاجي بابا !
سر قبر خودش را با حيرت تمام نگاه كرد و با آب شست، گل هاي وحشي كه از كوه جمع كرده بود، روي قبر
گذاشت. سپس زمزم هي فاتحانه اي سر داد، تمام اطراف گورش را سبزي و گ لهاي زرد وحشي فرا گرفته
بودند.
تا به خود آمد و اشك هايش را پاك كرد، تمام لاله هاي مصنوعي كه در انبار پخش بود روي تخت غبا رآلود
شكوفه روييده بودند.
پيرمرد بدون اين كه نردبان را از انباري بيرون بياورد به طرف حياط راه افتاد.
چمباتمه كنار ديوار نشست و دست هايش را به هم گره زد.
واقعاً مي شد فهميد پيرمرد آن دنيايي شده، هنوز از نشستن حاجي بابا نگذشته بود كه احساس گرماي لحظه اي
را در تنش چون برق احساس كرد.
دستي ن امريي شانه هايش را نوازش كرد.
... ادامه
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ