Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #قبول

mostafa AZ
mostafa AZ
طرف زن میگیره

بعد از روز عقد میره سربازی برمیگرده..............

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

میبینه زنش با سه تا بچه وایسادن به زنش میگه اینا کین؟

میگه بچه هاتن

اون بزرگه که قبل از عقد از دستت در رفت

میگه خب این قبول اون یکی چی؟

میگه اینم که داشتی میرفتی تو شیکمم بود

یکم فک میکنه میگه خب قبول

میگه اون کوچیکه دیگه چیه؟

زنش میگه آخه این بچه با تو کاری داره بهش گیر میدی؟

داره پفکشو میخوره
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/18 - 11:50 ·
4
mostafa AZ
70846640360224792779.jpg mostafa AZ
{-17-}
zoolal
zoolal
اونای كه میگن دنیا قشنگه
یه دلیل بیارن ما هم قبول كنیم
دنیا قشنگه {-36-}{-36-}{-36-}
...
3477_2uK7sAsX.jpg ...
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
صوفياجون
صوفياجون
سلوووووووووو من اوووومدم {-60-}{-60-}{-15-}{-15-}{-9-}{-8-} الان اینجوریم دقیقا{-9-}{-9-}{-8-}{-8-}{-4-} بابام ساعت 8:30 زنگ زده بهم میگه چند صفحه نوشتنی دارم واسم بتایپی بهش گفتم چن صفحه اس گفت یه یک و دو و سه صفحه بیشتر نیس کمه کلی غر زدم بعد اومد خونه {-14-}{-60-}{-16-} دیدم 6 صفحه است
{-16-}{-16-}{-16-}{-16-}{-16-} 6 تا از یان برگه ها که قدیم ساندویچ باهاش میپیچوندیم از آچهار بزرگ تر {-15-}{-9-}{-9-}{-8-}{-8-}{-8-}{-4-}{-10-}{-16-}
الان بقدری عصبانیم که نگوووووو چشام آلبالو گیلاس میچینه کاملا تار میبینم دیگه کور شدم رف{-16 -}{-16-}{-15-}{-8-}{-8-}{-8-}{-8-}{-14-}
Mostafa
Mostafa
3 دیدگاه · 1393/03/9 - 16:45 در ورزش ·
4
Mohammad
89225768839880227696.jpg Mohammad
ماجرای حر در کربلا
نشان داد
خدا
شب امتحانی ها را
هم قبول می کند
اما
با یک امتحان سخت......
دیدگاه · 1393/03/4 - 13:59 در حسینیه ·
6
ReyHaNE (دختر همسایه)
ReyHaNE (دختر همسایه)
20دليل كه به دختر بودنتان افتخار كنيد

۱- هيچ وقت مجبور نيستي به تعداد موهاي سرت بري خواستگاري.

كافيه فقط يه “بله” كوچولو بگي اونم با هزار منت و ناز و كرشمه.

۲- به سادگي آب خوردن مي توني چند تا پسر رو تو كوچه به جون هم بندازي.

(روشش رو خود خانما بهتر مي دونن.پس نيازي به نوشتن نيست!!)

۳- هيچ موجود ديگه اي مثل تو تا اين حد ريزبين و بادقت نيست كه در يك نگاه،

مارك كفش زري خانم يا مدل موهاي كبري جونو بفهمه.

۴- خوب مي توني نقش بازي كني.

۵- آنقدر زود همه چي رو مي گيري كه شش سال زودتر از اقايون به تكليف

مي رسي.

۶- بزرگترين پوئن:خيالت از بابت سربازي راحته!صد سال سياهم كه دانشگاه قبول ن

شي ككتم نمي گزه.

۷- تو اماكن عمومي با خيال راحت مي توني جيغ و داد راه بندازي چون به هر حال

كي وجودشو داره كه رو يه دختر صداشو و احيانا خدايي نكرده دستشو بلند كنه؟!!

۸- در تاريخ جهان به زيركي معروفي.

۹- مي توني هزار بار هم فيلم رومئو و ژوليت رو ببيني و باز گريه كني.

۱۰- و مهم تر اينكه هيچ وقت از گريه كردنت خجالت نمي كشي.

۱۱- يه چيز باحال:هم دامن مي پوشي و هم شلوار!

۱۲- بهشتم كه زير پاي امثال ماست.

۱۳- فقط تويي كه مي دوني بوي خاك بارون زده تو شباي پاييزي چه جوريه.

۱۴- از قديم گفتن:پشت هر مرد موفقي زني باذكاوت بوده.

۱۵- هيچ كي نمي دونه دقيقا تو فكرت چي مي گذره؟فرويد، پدر روانشناسي جهان

گفته:بزرگترين سوالي كه هرگز پاسخ داده نشده و من هم هرگز پاسخ ان را نيافته

ام اين است كه يك زن چه مي خواهد؟

۱۶- چند تا از جنگ هاي بزرگ تاريخ جهان به خاطر عشق شديد مردها به جنس

تو بوده.

۱۷- نماد الهه عشق، زيبايي، جنگ و عقلانيت در يونان باستان به شكل زنه.

۱۸- يادت باشه كه خداوند، تمام جهان رو به خاطر بركت وجود يك زن افريد.

(خانم فاطمه زهرا)

۱۹- با اينكه از مردا ضعيف تري ولي لازم نيست صدتا كلاس كاراته و تكواندو و از اين

جور چيزا بري…به يه چنگ و گيس كشي بسنده مي كني.

۲۰- هزار جور مدل خنده ،داري كه هر كدوم رو يه موقع تحويل بقيه مي دي.
... ادامه
Mohammad
toorar-ghaderi4.jpg Mohammad
قصه مرگ پسر ایرج قادری در سال 1351 + عکس

sam
sam
دانشجویی پس از اینکه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟

استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یک استاد باشم.

دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یک سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میکنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره کامل این درس را بدهید .

استاد قبول کرد و دانشجو پرسید: آن چیست که قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟

استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره کامل درس را به آن دانشجو بدهد .

بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد :

قربان شما 63 سال دارید و با یک خانم 35 ساله ازدواج کردید که البته قانونی است ولی منطقی نیست.

همسر شما یک معشوقه 25 ساله دارد که منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت که شما به معشوقه همسرتان نمره کامل دادید در صورتیکه باید آن درس را

رد میشد نه قانونی است و نه منطقی
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/1 - 10:12 ·
5
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
همیشه منتظر کسی باش
که تو رو با همه ی دیوونگیت و خل بازیات
قبول داشته باشه و تو رو به همه نشون بده

و بگه: این دیوونه خل….. عشق و جیگر منه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/31 - 13:51 ·
7
zahra
zahra
لذتی که تو خوابیدن سرِ کلاسِ درسِ سه واحدیِ سختِ استادِ سیریش هست
تو خوابیدن لای پر قو در کنار سواحل آنتالیا نیست!!!
حالا لذت قبولی با تقلب توی همون درس بماند
اصلا کلمات در توصیفش عاجزند !!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 10:56 ·
8
bamdad
bamdad
دوستان من یه کاری برام پیش اومده باید برم بیرون...
شب همگی خوش...
فقط یه چیزی: رضا یادنه چند بار درمورد این پسره بهت گفتم؟!
توجه نکردی و گفتی شما هم توجه نکنین ، بذارین کار خودشو بکنه!
حالا تحویل بگیر!
حالا واسه همه ی ما متاسفه!
مخصوصأ تو!!!!!!
واقعأ که!!!!!!!!!!!!!!!
{-19-}
sam
sam
شب شعر:
آقای مجری: یکی از شعرایی رو که بلد هستین رو بگین، فامیل، اگر در بند در ماند قبول نیستا! یه شعر جدید بخون.
فامیل دور: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم... که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند...
آقای مجری :اینوکه ۳۰ بار خوندی .حالا معنیش چیه؟
فامیل دور: این معنیش خیلی عمیقه !!! درمورد درهای در مانند هست آقای مجری ، یعنی دری که واقعا در نیست شبیه درهست . کنار خیابون دیدی نقاشی در کشیدن؟ فکر میکنی در هست ولی در نیست ، در ماننده !؛ یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه!
ببعی :
It's nice to be important, but it's more important to be nice
آقای مجری: نه شعر فارسی بخون.
ببعی :در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به!
کلاه قرمزی :دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمی‌شود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمی‌شود... خوبه؟! آقای مجری این می‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
پسر عمه: چی نمی شود؟
آقای مجری: به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
پسرعمه: با پسرش؟
آقای مجری: پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیرم
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ، من از بچگی آرزوم بود شما بگید به من نمیتونید بدون من زندگی کنید!!!!!!!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 11:40 ·
7
mostafa AZ
99080765099148331288.jpg mostafa AZ
خیلی جالب
bamdad
bamdad
شعرهایم را میخوانی…

و میگویی روان پریش شده ام !

پیچیده است … قبول …

اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …

تو ساده تر نگاه کن …
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/24 - 21:50 ·
4
...
...
توهین هامانندسکه تقلبی اند!
ماناگزیریم آنهارابشنویم،
ولی مجبورنیستیم قبولشان کنیم..{-42-}
دیدگاه · 1393/02/21 - 20:24 ·
5
sam
sam
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺭﻩ
ﺳﻠﻒ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ. ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮ ﻣﯿﺰ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ . ﺟﻠﻮ
ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ
ﺩﯾﺪﯼ ﮔﺎﻭ ﻭ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﯾﻪ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﻥ. ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﺎ
ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮐﺎﻣﻞ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﭘﺲ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ ﻣﯿﺮﻡ ﯼ ﺟﺎ ﺩﯾﮕﻪ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ
ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ
ﺩﻫﻨﺸﻮ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﻪ . ﻣﻮﻗﻊ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻥ ﺟﻠﺴﻪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﺩ
ﮐﺮﺩﻧﺶ .ﻣﯿﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻢ ﺍﮔﻪ
ﻣﻨﻄﻘﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ ﺑﻬﺖ ﻧﻤﺮﻩ ﻣﯽ ﺩﻡ ﺷﺎﮔﺮﺩ
ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ. ﺑﻬﺶ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ
ﺩﺍﺧﻞ ﯾﮑﯽ ﭘﺮ ﭘﻮﻟﻪ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ ﺷﻤﺎ
ﮐﺪﻭﻣﻮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﮐﯿﺴﻪ ﭘﺮ
ﭘﻮﻝ . ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﻪ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﮐﯿﺴﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺷﻌﻮﺭ
ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ .ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺑﻠﻪ ﺩﻗﯿﻘﺄ ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ
ﭼﯽ ﺭﻭ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ
ﺧﻮﻧﺶ ﺑﻪ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﯽ
ﻧﻮﯾﺴﻪ ﮔﺎﻭ. ﺷﺎﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ ﻭﻟﯽ
ﺑﻌﺪ ﭼﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﻪ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ
ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﻤﺘﻮ ﻧﻮﺷﺘﯽ ﻭﻟﯽ ﺍﻣﻀﺎ ﻧﮑﺮﺩﯼ
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/19 - 16:44 ·
4
...
...
@Samanjonjoni
سامان جان 12تاآیت الکرسی و7تاحمدنظرقهرمانیت...
امیدکه مقبول افتد..
ومقامی درخورتلاش بی وقفه ات کسب کنی
دوستدارشما:نیما
دیدگاه · 1393/02/18 - 15:58 ·
1
...
...
پیرمردازصدای خروپف هرشب پیرزن شکایت داشت!{-9-}
پیرزن هرگزقبول نمیکردکه خروپف میکنه..!
شبی پیر
مردصداراضبط کردتاصبح گفته اش را اثبات کند..!
اماصبح پیرزن بیدارنشد..
وآن صدای ضبط شده لالایی هرشب پیرمردشد!
{-6-}
Mohammad
11126-39891.jpg Mohammad
Majid
Majid
نجار
نجار پیری بود که می خواست بازنشسته شود. او به کار فرمایش گفت که می خواهد ساختن خانه را رها کند و از زندگی بی دغدغه در کنار همسر و خانواده اش لذت ببرد.

کار فرما از اینکه دید کارگر خوبش می خواهد کار را ترک کند، ناراحت شد. او از نجار پیرخواست که به عنوان آخرین کار، تنها یک خانه دیگر بسازد. نجار پیر قبول کرد، اما کاملا مشخص بود که دلش به این کار راضی نیست. او برای ساختن این خانه، از مصالح بسیار نا مرغوبی استفاده کرد و با بی حوصلگی، به ساختن خانه ادامه داد.

وقتی کار به پایان رسید، کارفرما برای وارسی خانه آمد. او کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه متعلق به توست. این هدیه ای است از طرف من برای تو.

نجار یکه خورد. مایه تاسف بود! اگر می دانست که خانه ای برای خودش می سازد. حتما کارش را به گونه ای دیگر انجام می داد.....
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:28 ·
Majid
438892_9E9oL59B.jpg Majid
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند.

روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از

قضا، گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود،

می کند و زنبور بیچاره که.....


خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند،

زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش

بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند،

عر عر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد.

به صدای عربده خر،

ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد.

خر می گوید :

« زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.»

ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند.

سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها

می برند و طفلکی زنبور شرح


میدهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن

زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است.

ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد،

از خر عذر خواهی می کند و می گوید:

« شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.»

خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند

که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم.

ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند.

زنبور با آه و زاری می گوید:

« قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم.

آیا حکم اعدام برایم عادلانه است ؟

»ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: «

می دانم که مرگ حق تو نیست.

اما گناه تو این است که با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که

با خر طرف شود همین است»
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:24 ·
1
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ