یافتن پست: #قبول

Mostafa
Mostafa
رضا
آقا اون بیمه بیمه سلامت بود؟
√√★nima★√√
√√★nima★√√
دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﻧﺎ اﻣﯿﺪی و ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮐﻪ روﺑﺮوﯾﺶ اﯾﺴﺘﺎدﻩ ﺑﻮد ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﺎﻣﻼ‌ از او ﻧﺎ اﻣﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮد از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ اﻧﻘﺪر دوﺳﺘﺶ داﺷﺖ و ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ او ﻫﻢ دوﺳﺘﺶ دارد وﻟﯽ دﻗﯿﻘﺎ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﻪ او ﻧﯿﺎز داﺷﺖ دﺧﺘﺮ را ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬاﺷﺖ از ﺑﻌﺪ از ﭘﯿﻮﻧﺪ ﮐﻠﯿﻪ در ﺗﻤﺎم ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ در ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﺴﺘﺮی ﺑﻮد ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮدن ﻏﯿﺮ از ﭘﺴﺮ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ دری ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﻪ از ان وارد ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﻏﯿﺮ از ﮐﺴﯽ ﮐﻪ او ﻣﻨﺘﻈﺮش ﺑﻮد ﺣﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪن از ﺑﯿﻤﺎرﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺧﻮدش ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﭘﺴﺮ دﻟﯿﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ای داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ وﻟﯽ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻤﺎم ﭘﺮﺳﺸﻬﺎﯾﺶ ﯾﺎ ﺳﮑﻮت ﺑﻮد ﯾﺎ ﺟﻮاﺑﻬﺎی ﺑﯽ ﺳﺮ و ﺗﻪ ﮐﻪ ﺧﻮد ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺑﻮدﻧﺶ اﻧﻬﺎ اﻋﺘﺮاف داﺷﺖ ﺗﺤﻤﻞ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﺷﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﺪ او را ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺑﻪ او ﮔﻔﺖ ﮐﻪ از زﻧﺪﮔﯽ اش ﺧﺎرج ﺷﻮد ﺑﻪ ﻧﻈﺮ دﺧﺘﺮ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ اش ﮐﻪ ﻫﺮ روز ﺑﻪ ﻋﯿﺎدﺗﺶ اﻣﺪﻩ ﺑﻮد ﺑﺎ دﺳﺘﻪ ﮔﻠﻬﺎی زﯾﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﭘﺴﺮ ﻻ‌ﯾﻖ دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮی ﭘﺴﺮ ﺿﺮﺑﻪ ای زد زاﻧﻮﻫﺎی ﭘﺴﺮ ﻟﺤﻈﻪ ای ﺳﺴﺖ ﺷﺪ و رﻧﮕﺶ ﭘﺮﯾﺪ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﺶ ﻣﺜﻞ ﯾﺦ ﺑﻮد وﻟﯽ دﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﺸﺪ ﭼﻮن دﯾﮕﺮ رﻓﺘﻪ ﺑﻮد و ﭘﺴﺮ راﺑﺮای . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺗﺮک ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد دﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﻮد ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮد ﮐﻪ ﭼﻪ دﻧﯿﺎی ﻋﺠﯿﺒﯽ اﺳﺖ در اﯾﻦ دﻧﯿﺎ ﮐﻪ ادﻣﻬﺎﯾﯽ ﻣﺜﻞ ان ﻏﺮﯾﺒﻪ ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ اش را ﻣﺠﺎﻧﯽ اﻫﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺗﻮﻣﺎن ﭘﻮل ﺑﮕﯿﺮد و ﺣﺘﯽ ﻗﺒﻮل ﻧﮑﺮدﻩ ﺑﻮد ﮐﻪ دﺧﺘﺮ ﺑﺮای ﺗﺸﮑﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺶ در ﻫﻤﯿﻦ ﺣﺎل ﭘﺴﺮ از ﺷﺪت ﺿﻌﻒ روی زﻣﯿﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و ﺧﻮﻧﻬﺎﯾﯽ را ﮐﻪ از ﭘﻬﻠﻮﯾﺶ ﻣﯽ اﻣﺪ ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﺮد و ﭘﺴﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺳﺮ ﻗﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮدش دادﻩ ﺑﻮد ﭘﺎ ﺑﺮ ﺟﺎ ﺑﻮد او ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﺳﺖ دﺧﺘﺮ ﺗﻤﺎم ﻋﻤﺮ ﺧﻮد را ﻣﺪﯾﻮن او ﺑﻤﺎﻧﺪوﻟﯽ ای ﮐﺎش دﺧﺘﺮ از ﻧﮕﺎﻩ ﭘﺴﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ او ﻋﺎﺷﻖ واﻗﻌﯽ اﺳﺖ
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/19 - 23:14 ·
1
Mohammad
1410266464996291_large.jpg Mohammad
مجري: جيگر تو چرا امروز انقدر ساکتي؟
جيگر: عاشق شدم! عاشق شدم! عاشق شدم!
مجري: بله!؟ مگه خرام عاشق ميشن!؟
فاميل: آقاي مجري با اين مهريه هاي امروزي ديگه فقط خران که عاشق ميشن!
جيگر: جيگرم! جيگرم! جيگرم!
مجري: خب حالا طرف کي هست!؟ ايشون هم مثل شما خر...ببخشيد جيگره!؟
فاميل: آقاي مجري حتماٌ خره که قبول کرده زن اين شه ديگه!
جيگره: نه...مثل من نيست! آهوئه! آهوئه! آهوئه!
فاميل: رفتي عاشق آهو شدي الاغ!؟ تو با اين اعتماد به نفست چطور سلطان جنگل نشدي!؟
{-18-}{-18-}
Mohammad
260068_XWKsqEua.jpg Mohammad
وقتی نه قیمت هامون قیمیتهای مناسبی هستند ،

و نه کیفیت اجناسمون کیفیتهای مطلوبی ...

وقتی به خریداران ثابت کردیم تعهدی نسبت به اونها نداریم؛

وقتی معامله ما با اونها یک معامله برد برد نیست،

وقتی دیگه حتی تبلیغات رنگارنگمون هم نخ نما و بی اثر میشه

دیگه موقع یک بازی دیگه ست

بازی بخت آزمایی ...

" جنس بخر؛ تو قرعه کشی شرکت کن!! ؛ جایزه ببر !

احتمال برنده شدن شما یک در میلیون !!!

تقریباً چیزی نزدیک به صفر !!!!!! "

خرید اجناس نه بخاطر قیمت مناسب و نه بخاطر کیفیت قابل قبول؛ یعنی فاجعه ...
... ادامه
دیدگاه · 1393/06/15 - 09:56 ·
3
Mostafa
Mostafa
واقعاً دلم برای جنیفر لارنس سوخت :(
bamdad
94572645548047264576.jpg bamdad
من خودم
مریم ، شقایق ، نیلوفر ، شیما
البته به اسم مامانشم ربط داره ها
{-7-}
رضا
رضا
بامداد داره میده اومدم بگم و برم :)
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
سلام دوستان عزیز {-237-}

منم دارم میرم مشهد {-115-}
برا اولین بار امام طلبیده که برم حرمش {-133-}
برا همتون دعا میکنم همه

دلم براتون تنگ میشه {-397-}


یه 10 الی 15 روزط اونجام پ{-310-}
ا
دلم براتون تنگ میشه :(
رضا
رضا
تا این لحظه 5900 مطلب ارسال کردم .
bamdad
bamdad
زمان مکالمات تلفني:
قبول داريد ؟
پسر به پسر = 00:00:59
دختر به دختر = 00:29:59
مادر به پسر = 00:10:30
مادر به دختر = 00:59:00
پدر به پسر = 00:00:36
پدر به دختر = 00:03:35
پسر به دختر = 01:45:01
دختر به پسر = 00:00:05 (اونم زنگ زده بگه بهم زنگ بزن )

"در مورد آخر که من میگم 0 ثانیه ، فقط تک زنگه و در تماس که بهش زنگ بزنه"

{-27-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎﺧﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﻧﺠﻠﯿﻨﺎﺟﻮﻟﯽ ﻭ ﺑﺮﺩﭘﯿﺖ ﮐﻪ ﺷﺶ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺍﺯﻣﻠﯿﺘﻬﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﺎﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺣﺎﺟﯽ ﺑﺎﺯﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﭘﻮﻧﺰﺩﻩ ﺩﻓﻌﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﮑﻪ ﺍﻣﺎ " ﺍﺯﺣﺎﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﻫﻢ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ " ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﻲ ﺩﺍﺭﻧﺪ " ﻧﻪ ﻧﺰﺩ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ "!!!!
... ادامه
6 دیدگاه · 1393/05/9 - 14:39 توسط Mobile ·
8
رضا
رضا
نماز و روزه همگی قبول عیدتون مبارک .
مائده
مائده
ای مهر! بیا و ماه شهریور باش
ای جمعه! بیا و جمعه آخر باش
ما منتظر حلول ماه از قدسیم
ای عید! بیا و جمعه دیگر باش...

"احسان کاوه"
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
قابل توجه عزیران
{-95-}{-95-}
احکام زکات فطریه از سوی پایگاه اینترنتی حوزه علمیه قم اعلام شد:
.
.
.
.

.
.
.
.
.
1. مقدار فطریه کسانی که مقدار قوت غالبشان اینترنت بوده:
سه گیگ و پانصد مگابایت برای هر نفر . {-7-}
2. باید خود فرد فقیر نباشد ، یعنی مثلا از اینترنت همسایه استفاده نکرده باشد.{-7-}
3. فطریه به کسانی که از اینترنت دایلاپ یا همراه اول استفاده نمودند تعلق نمیگیرد.{-7-}
4. فطریه حتما باید صرف مستمندان شود بهتر است صرف علم آموزان گردد. یعنی در کنار یک دانشگاه بروید و یک مودم همراه با خود برده و به مقدار گفته شده بدون پسورد آنرا باز بگذارید (خود مستمندان بلافاصله آنرا رد گیری و مصرف می کنند و نیازی به اعلام نیست){-7-}
5. اگر سید نیستید نباید فطریه اینترنتتان صرف سید شود {-7-}{-18-}
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان {-17-}{-7-}
من الله توفیق {-7-}{-7-}{-18-}
bamdad
bamdad
سلام دوستان

کاربر قدیمی "امید" با همون اسم کاربری onil که یادتون نرفته؟
الان داشتم باهاش تلفنی صحبت میکردم
به همتون سلام رسوند و البته گفت که از طرفش بهتون عید فطر رو تبریک بگم

ازش خواستم که برگرده ولی متأسفانه قبول نکرد...

به هرحال وظیفه ی من بود که تبریکش رو به شما برسونم...

{-35-}
رضا
رضا
انتظار دارم بعد از ظهر سایت شلوغ باشه چند روز تعطیلی هم هست بهانه قبول نمی کنیم :)
دیدگاه · 1393/05/6 - 13:46 ·
8
mehrab
mehrab
بیا به میکده حافظ که برتو عرضه کنم /هزار صف ز دعاهای مستجاب زده ...
نماز _ روزه هاتون قبول باشه ان شاء ا..{-35-}
zahra
zahra
آهای آقا پســـــــــری که وقتی نمیتونی دختـــــری رو بدستش بیاری
بهش میگی آبجـــــیم شو...
آره داداش با توام این رسمش نیست اون دختر با هزار امید آبجـیت میشه
آبجــیت میشه تا حرفایی رو که به داداش واقعیش نمیتونه بزنه به تو بزنه
آبجـــــیت میشه تا درد و دلای خودشو به تــــو بگه
آبجــیت میشه تا وقتی نمیتونه با کسی حرف بزنه وقتی بغض تو گلوشه
و نمیتونه داد بزنه بیاد و تو آرومــــش کنی
اگه قبول میکنی که داداشــش باشی باید مثه آبجــــی خودت مراقبش باشی
نـــــزاری آزاری از کسی ببینه
اینا نصیحــت نیسحرفایه دلمــه تو این چن وقتــه که اومدم نــــــت
اینقدر ازیـــن چیزا دیدم که دیگه...
داداشــای گــــلم نکنین این کارارو هیچ فک میکنی اون دختـــــری که
آبجـــــــــــیت شده چقد روحش لطیفه؟
هیچ میدونی وقتی بهش بعد یه مدت پیشنهاد رفاقت میدی اون چه حالی میشه؟
هیچ میدونی اگه نتونه جواب رد بده چون داداششی واسش عزیزی
چه حالی پیدا میکنه همه اینارو میدونی و بعد اسم خودتو میزاری مـــرد
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دقت کردین اینایی که پیگیر جدی اخبار عید فطر و رویت ماه هستن
همونایی هستن که دم افطار منتظر بودن اذان بگه بعد شروع کنن ؟؟؟
و همونایی هستن که روزای ماه رمضون رو میشمردن ؟؟؟
و صدالبته همونایی بودن که اصلا روزه نمیگرفتن ؟؟؟
ولم کنید !!! نزارید بگم همونایی هستن که دمپایی توالت رو خیس میکردن …
... ادامه
رضا
رضا
دوست داشتن عیب نیست نگفتنش است .
bamdad
bamdad
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود…



کشاورز به او گفت که برو در آن قطعه زمین بایست.



من سه گاو نر را آزاد می‌کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها



را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد. و مرد قبول کرد…



درِ اولین طویله که بزرگترین هم بود باز شد.



باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود.



گاو با سم به زمین می‌کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد.



جوان خود را کنار کشید و گاو از مرتع گذشت.



دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد.



گاو کوچکتر از قبلی بود اما با سرعت حرکت می‌کرد.



جوان پیش خودش گفت: “منطق می‌گوید این را هم ول کنم



چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.”



سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر می‌کرد



ضعیف‌ترین و کوچک‌ترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.



پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید



و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد…



اما گاو… دم نداشت!!!



زندگی پر از ارزش‌های دست یافتنی است



اما اگر به آن‌ها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است



که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود.

:(
دیدگاه · 1393/05/2 - 14:59 ·
4
iman
iman
مَـــرد بودن .... با پسر خوشگل بودن فرق داره
مَـــرد بودن ‍....با مانکن بــودن فرق داره
مَـــرد بودن ....با پول بابا پُز دادن فرق داره
مَـــرد بودن ....با الَکی خالی بستنُ و دروغ گفتن فرق داره
مَـــرد بودن یعــــــــــنی وقتی قول دادی ..
حرفت دو تا نــــــشه!!


قبول داری لایک کن
... ادامه
دیدگاه · 1393/05/1 - 17:04 ·
9
حمید
حمید
سلام به همه گی ایشاالله نماز روزهاتون و شب زنده داریاتون قبول حق شده باشه فدای همه تون faryad
✔♥Дℓɨ♥✔
1405599278242977_large.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
مجري: پسرعمه ميخواي اين شکلاتو بهت بدم؟
پسرعمه: اي بابا آقاي مجري شما که ميدوني من حالم از اين غذاهاي مضر بهم ميخوره،ولي به اين التماسي هم که تو چشماي شماس نميتونم "نه" بگم،چشم شکلاتو قبول ميکنم
مجري: نميدمش بهت،اين شکلات فقط مال وقتيه که درساتو خونده باشي
پسرعمه: منم رفته بودم کتابخونه که درسامو بخونم ديگه!
مجري: کتابخونه بودي يا استخر؟
پسرعمه: کتابخونه
مجري: پس چرا مايو پاته؟
پسرعمه: آخه ميخواستم غرق درس خوندن شم!
مجري: ميدوني وقتي دروغ ميگي دماغت دراز ميشه؟
پسرعمه: فداي سرت،خواستم برم دانشگاه عملش ميکنم!
مجري: يني پينوکيو آخرش آدم شد تو نشدي!
پسرعمه: اون يه فرشته مهربون پيشش بود انگيزه داشت،من بدبخت دارم با گاو و گوسفند زندگي ميکنم،هميني که هستم هم از سرتون زياده!
... ادامه
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ