یافتن پست: #قدم

♥هـــُدا♥
a43526bdb4663cff887a919e63327300-425.jpg ♥هـــُدا♥
حوالی رویاهایم که قدم می زنم !


میبینم خیابان را با بوی باران دوست دارم .


خودم را با بوی تو ...!
دیدگاه · 1392/10/22 - 13:44 ·
5
♥هـــُدا♥
71258155999794440437.jpg ♥هـــُدا♥
یک نخ ... آرامش دود میکنم !

به یاد نا آرامی هایی که از سر وکول دیروزم بالا رفته اند!

یک نخ ... تنهایی به یاد تمام دل مشغولی هایم!

یک نخ ... سکوت به یاد حرفهایی که همیشه قورت دادم!

یک نخ ... بغض به یاد تمام اشکهای نریخته

کمی زمان لطفا!

به اندازه ی یک نخ دیگر...

به اندازه ی قدم های کوتاه عقربه ...

یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده !!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/22 - 10:24 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
زدم به یه ماشینه پیاده شدیم ببینیم چه خبره دیدیم یارو صورتش خونیه! گفتم آقا اونقدم دیگه شدید نبودا! گفت دستم تو دماغم بود!!!!!{-18-}
bamdad
bamdad
آرزویم برایت این است :
در میان مردمی که می دوند برای زنده بودن، آرام قدم برداری برای زندگی کردن
دیدگاه · 1392/10/21 - 20:41 ·
9
رضا
رضا
4 تا کاربر مونده تا کاربر شماره 1.000
حامد@ پسر تنها
8a90369b73934d49a37fd9e03b5401ad.jpg حامد@ پسر تنها
اي خداي مهربانم {-35-}
حامد@ پسر تنها
4da9505a17e94256b6f9c36f5a1925e6.jpg حامد@ پسر تنها
سلام به همه دوستان گلم شبتون بخيرو شادي {-17-}{-35-}
Hosein
Hosein
پسر تلفن همراهش برداشت،یک پیغام از عشقش بود...با ذوق پیام را باز کرد اما از چیزی که میدید مطمئن نبود... 'ما نمیتونیم باهم باشیم.همه چیز تموم شد.حداقل برای من.خدا نگهدار' پسر بارها و بارها متن را خواند...با خود گفت شاید شوخی باشد...اما فکر کرد که این کار شوخی هم باشد قشنگ نیست...چندبار با دختر تماس گرفت اما دختر رد کرد و یا جواب نداد...پسر با وجود عشقی که به دختر داشت فکر کرد که چقدر غرورش خورد شده و فقط برای در آوردن حرص دختر به او پیام داد 'چه خوب که این رابطه تموم شد.خیلی خوشحالم.از اولم تو برام مهم نبودی.برو به درک'پیام را فرستاد و زیر گریه زد. دختر آرام کنار خیابان قدم میزد و اشک میریخت باران میبارید و اشکهای او را میپوشاند...گوشی لرزید...دختر پیام را باز کرد و خواند...لحظه به لحظه اشکهایش بیشتر شدند...برگه ی آزمایش را در دستش مچاله کرد و حرف های دکتر را به خاطر آورد... 'دیر اقدام کردی دخترم خیلی دیر ...ولی داروهاتو مصرف کن امیدوارم که . ..' سرش گیج رفت و افتاد. عابران به دختری که روی زمین افتاده بود و خون بینیش تمام صورتش را پوشانده بود نگاه کردند...او را به سرعت به بیمارستان رساندند ولی...تمام. پسر با اینکه حال روحی خوبی نداشت همراه مادرش به بهشت زهرا رفتند...چند روز از چهلم پدر بزرگ پسر میگذشت...پسر و مادرش سر قبر بودند و فاتحه میخواندند...صدای شیون و زاری از چند متر آنطرف تر می آمد.مادر پسر روبه او کرد و گفت:پسرم فکر کنم جوون بوده مادر برو ببین درسته؟ پسر به آن سمت رفت -ببخشید آقا جوون بودن؟ -خیلی...22سالش بود -پسر بودن؟ مرد عکسی از جیبش درآورد...نه دختر بود...دختر خواهرم ...نگاه کن...چقدر نازه پسر عکس را گرفت و نگاه کرد همان لحظه احساس کرد جانی ندارد روی زانو نشست و فقط زار زد...گریه کرد و حسرت خورد که چرا لااقل دلیل نماندنش را نپرسید دختر رفت و پسر ماند با سالها حسرت... همیشه دلیل رفتن بد بودن نیست...گاهی آنقدر خوبند که میروند..
... ادامه
bamdad
bamdad
مدت هاست این کوچه های خیس


طعم قدم های تو را ندیده است ....


نمی دانم ....


شاید دیگر بارانی نمی بارد ....
bamdad
bamdad
ببینمت. . .




گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . نامش چه بود؟ هان! باران. . .
باز با ;باران ; قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/19 - 21:06 ·
4
Noosha
1234567890 Noosha
دیگر به دنبال ِ همراه ِ "اوّل" نیستم !
این روزها اول ِ راه ، همه همراهند....
این روزها ، باید به دنبال ِ همراه ِ "آخر"گشت ...
همراهی تا آخرین قدمها....{-60-}
ParNiyA
3689.jpg ParNiyA
بعد تو با کسی قدم نمیزنم

از کوچه ها بپرس

سیگارای من ترکم نمیکنن

باور نمی کنی از پاکتها بپرس...
دیدگاه · 1392/10/19 - 01:28 ·
6
MONA
432c33e0c23c281.jpg MONA



♫♫♫

هنوزم دلم تنگ میشه برات

هنوزم نتونستم عاشق بشم

هنوز وفادار موندم بهت ، هنوزم به عشقت نفس میکشم

میخوام با تموم وجودم بگم ، تو زیباترین آرزوی منی

به پشت سرم هی نگاه کردم و

ندیدم که تو روبروی منی

همیشه روزایی که بارون میاد توی خاطراتت قدم میزنم

ازت دورم اما تو هر ثانیه ، به فکر دوباره تورو دیدنم

ازت دور موندم ایران من

به یه خواب رفتم خواب بلند

صدام کن که سمت تو راهی بشم

چشاتو روی اشتباهم ببند

♫♫♫

یه حسی بهم میگه میبینمت دوباره هواتو نفس میکشم

میام و بازم با تموم وجود روی خاک پاک تو دست میکشم
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
سلووووووووووووووووووووو منم اوووووومدم یووووهوووووووو {-94-} {-90-} {-88-}{-88-} {-115-}
...
...
پشت دیوارشب
یه راهی داره
که میره یه راست
درخونه ستاره
چهارقدم ازوردل ماکه ردشی
میبینی ماه شب چهارده داره
خورشیدخانم
ابر
روشوبرمیداره
بیابریم اونجاکه شباش
عطرتوباشه توهواش
بادکه میادردشه بره
بریزه سرت ستاره هاش
وقتی میای
قشنگترین پیرهنتوتنت کن
تاج سرسروریتوسرت کن
چشماتومست کن
همه چی روبشکن
الادل ساده وعاشق من
قبله یعنی
حلقه چشم مستت
ضریح اونه که
دست بذارم تودستت
... ادامه
دیدگاه · 1392/10/18 - 21:18 ·
2
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
آخر تنهایی ست

بی تو قدم زدن در زمستان..
1 دیدگاه · 1392/10/18 - 12:31 در Lawless ·
7
مائده
مائده

با آن رختخواب گرم و نرم
با آن رادیاتور ولرم
با آن پیراهن بلند سپید راحتم
پس چرا اینقدر ناراحتم؟
که هی قدم می زنم طول و عرض اتاق را
که هی می خورم به در و دیوار و زمین و هوا
که هی ام از این که چرا
یم نمی کنند این ها...
... ادامه
bamdad
bamdad
قدمهایت چه سریع و سنگین اند در خیابان روحم ...

مگر کوری؟!

غرورم را زیر گرفتی !
دیدگاه · 1392/10/17 - 21:57 ·
6
bamdad
bamdad
آتش دوزخ باشد

شراب باشد
تو کنار من باشی‌
و شیطانی که گولمان بزند .....
شب که شد
از بام جهنم خودمان
بهشت دیگران را می‌‌بینیم ...
... ادامه
Noosha
دختر دامن Noosha
♥هـــُدا♥ یادم رفته بود کودک درونتو بزارم گلم...
{-41-}
پوریا
پوریا
بیادتم....

حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را قدم بزنم...
دیدگاه · 1392/10/16 - 19:16 ·
6
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ