من هرروز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی؟
پنجره اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم
تنهاییت برای من ...
غصه هایت برای من ...
همه بغض و اشک هایت برای من ...
بخند برایم بخند
آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را
صدای همیشه خوب بودنت را...
دلم برایت تنگ است ...
دلم برای خنده هایت تنگ شده ...
همان خنده هایی که مرا مست خود میکرد
همان خنده های از ته دل ...
نخیر امشب شمع روشن میکنن من اصن شام غریبان بیرون نمیرم . بهش میگن 40منبر فک کنم با چندجا شمع روشن کنیم.
1393/08/12 - 14:17بامداد من صبح ساعت 4 از خواب پریدم وزش باد اینقدر شدید بود تا یکساعت خوابم نبرد .
1393/08/12 - 14:19خب روشن کن
1393/08/12 - 14:19دیگه همه جا شمع دارن که
یه لحظه با چتر و لباس گرم برو سر خیابونتون ، اونجا هم شلوغه که ، هرسال همونجا هم شمع روشن میکنن
چندتا شمع بخر و همونجا روشن کن
منم میخوام برم تا خونه ی خودم ، آخه خونه جدید کنار مسجد هاشمیه
مسجد هاشمی هم همینجوریه ، شمع روشن میکنم اونجا
آخه من هر سال میرفتم خواهر امام. آقا سید عباس. چاه امام زمان . مسجد سمیع و صفی شمع روشن میکردم اگه بارون باشه که نمیرم
1393/08/12 - 14:22من که شخصا ساعت 2 خوابیدم به زور فقط ساعت 6 صدای بارون خیلی شدید بود
1393/08/12 - 14:23منم دوست دارم برم مسجد صفی ولی خب امسال بعد از 7 سال ماشین دارم
1393/08/12 - 14:26آره رضا منم بیدار شدم از خواب ، ساعت 4:15 بود ، دیدم بادو ، فکر کردم میخواد سقف خونه رو بکنه
اینجا هم خیلی باریده
1393/08/12 - 14:33اصلاحیه:
1393/08/12 - 14:35ماشین ندارم
معمولا پیاده میرن ماشین چیه همش ترافیک میشه راه بندون
1393/08/12 - 14:52خب وقتی بارون باشه باید با ماشین تا یه جایی رفتش دیگه ، بعدش بقیه رو پیاده رفت
1393/08/12 - 14:54پارسالم اگه یاد ت باشه بارون سیل بود
ما رفتیم آستانه با اهل و اعیال
ولی امسال نداریم که
ماشین رو میگم