یافتن پست: #مادرم

Mostafa
Mostafa
داستـان زیبـای خاطـره معلـم
linkoln
linkoln
بزرگترین ارزویی که دارینو بنویسید که هم دیگرو بیشتر بشناسیم شاید تونستیم یه دوست خوب در خودمون پیدا کنیم.
♥هـــُدا♥
جــدایی (1305).jpg ♥هـــُدا♥
مادرمــــ میگفت:شنیده ام پـــسرهمسایه خیلـــی مومن است...

نمازش ترکـــ نمیشود،زیارت عاشورامیخواند،روزه میگیرد،مسجدمیروم...خیلی با خداســـت

لحظه ای دلــــم گرفت...دردل فریاد زدم...

باورکنـــیدمـــن هم ایمان دارم،نماز نمیخوانــــم

ولـــی لبخندروی لبهای مادرم خـــدارابه یادم می اورد

دستهای پینه بسته پـــدرم رادستهای خدا میبینـــم...

زیارت عاشورانمیخوانم ولــی گریه یتیمی در دلـــم عاشوراب پــا میکند...

مـــن روزه نمیگیرم....

ولـــی هرروز از آن دخترک فال فروش فالی میخرم که هیچوقت نمیخوانــم...

مســــجدمن خانه مادربزرگ پیروتنهایم است که با دیدن مــــن کلی دلش شاد

میشود...

خــــدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمهـــا تنهایم نمیگذارد...

بــترای من تولد هرنوزادی تــــولد خـــــــــداست......

وهربوســـه ی عاشقانه ای تجــــلی او........

مادرم...خدای من و خدای پسرهمسایه یکیســــت...

فقط من جوردیگری اورامیشناسم وبه او ایمان دارمـــــــ....

خدای مـــن دوست انسانهاست.....نــــــه پادشاه انهــــا..
... ادامه
LeilA
LeilA
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.

ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩند.

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ دختر ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ:ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.
...
ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.

ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ.ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.

ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟

ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ!
... ادامه
♥هـــُدا♥
نـی نـی (84).jpg ♥هـــُدا♥
از مرگ نمی ترسم

من فقط نگرانم

که در شلوغی آن دنیا

مادرم را پیدا نکنم ...
دیدگاه · 1392/03/28 - 18:38 ·
8
MahnaZ
aks-khandedar-radsms-15.jpg MahnaZ
به جان مادرم کار من نبوده :(
♥هـــُدا♥
جــدایی (1485).jpg ♥هـــُدا♥
وقتی مادرم کودکی ام را زیر چادر مشکی اش پنهان میکرد

نمیدانست که زمانی جوانی ام را

سیاه تر از چادرش خواهد دید
صوفياجون
صوفياجون

نكنه روز سفرم
خاتون خونه مادرم
وقت روبوسي آخرم
دستپاچه شد آب و نريخت پشت سرم
واسه اينه كه در به درم
با غصه ها همسفرم
نكنه روز سفرم
همسايه ها دور و برم
هديه مي دادن ببرم
كاسه آب خالي نشد پشت سرم
واسه اينه كه در به درم
با غصه ها همسفرم
مادرم وقت نمازش
لحظه راز و نيازش
اسمم و مي گفت و اشكاش
مي ريخت رو صورت نازش
قسمم مي داد بمونم
قدر ايران و بدونم
راست مي گفت حالا ميدونم
كشورم بسته به جونم
به كسي كه اينجا دارم
نوشتم مي رم ديارم
حالا بيشتر از هميشه
واسه خونه بي قرارم
قسمش دادم به جونم
نوشتم خواهشي دارم
پشت سرم آب و نريزي
فكر بازگشتي ندارم
نكنه روز سفرم
خاتون خونه مادرم
وقت روبوسي آخرم
دستپاچه شد آب و نريخت پشت سرم
واسه اينه كه در به درم
با غصه ها همسفرم
چي شد چي اومد به سرم
كه عمري در به درم
«««شهره صولتی»»»{-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}{-41-}{-41-}
iman
iman
دختر خاله
من یه دختر خاله دارم 22 سالشه تازه شوهر کرده و الان 5 ماهه حاملست .
امروز با گریه و زاری زنگ زده که مامان من داشتم آلوچه می خوردم هستشو قورت دادم الانه که بچم خفه شه !!!!!!!!

حالا جالب اینجاست مامانش که خاله ی بنده باشه بهش گفته :

نترس عزیزم اون که هسته رو نمیخوره مزه مزه میکنه و میمکه !!!!!!!!!

الانم برا مادرم تعریف می کرد منم می شنیدم ،

قیافه من :O
مامانم :O: O
جنین تو شکم :|
خاله ام :)
رحم :|
بند ناف :|
نگار
نگار
الان مادرم اومده میگه بیا دلستر بخور پسرم

تعجب کردم میگم دستت درد نکنه

میگه آخه از این تلخاست کسی نمیتونه بخوره

الان دنبال پدر مادر واقعیم میگردم :(
دیدگاه · 1392/03/13 - 01:28 ·
5
LeilA
LeilA
ﺟﯽ ﺍﻝ ﺍﯾﮑﺲ ﮔﻮﺷﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﺩﺭﻣﻴﺎﺩ؛
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﺎ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮐُــﺮﺩﯼ ﺩﺍﺭﯾﻡ ﺗﺒﻠﺖ ﻣﯿﺬﺍﺭﯾﻡ ﺗﻮﺵ
:))
MahnaZ
MahnaZ
طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:
پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم،
مادرم مریض بابام مرده، ۲ شیفت کار میکنم
واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !
دخترا: اســـــتــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!

دقت کردین ؟
کافیه تو یه رابطه ی عاشقانه باشی;
اونوقته که از زمین و آسمون بهت پیشنهادای دوستی میشه !
اما حالا اگه تنها باشی به مارمولک پیشنهاد بدی رد می‌کنه !

دوستم برام اس ام اس زده پرسیده :
میدونی بهترین یونجه مال کجاست ؟
براشت نوشتم : نه نمیدونم …
برام نوشته مشکلی نیست از یه گاو دیگه میپرسم … !!
منو میگی
ینی یه همچین دوستای اهل دلی داریم ما!!

دقت کردین ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺗﺎ “ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ” ﺑﮕﯿﺮﯼ ، ﻓﻮق ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﻣُﺪ میشه ؛
ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺟﺮ ﻣﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﻓﻮﻕ ﻟﯿﺴﺎﻧﺲ ﺑﮕﯿﺮﯼ ، “ﺩﮐﺘﺮﺍ” ﻣُﺪ ﻣﯿﺸﻪ ؟
{-64-}
دیدگاه · 1392/03/4 - 14:27 ·
8
LeilA
LeilA
مادرم ؛
روسری ات را بردار تا ببینم، برشبِ موهایت؛
چند زمستان برف نشسته است؛
تا من به بهار رسیده ام ...!
"تنهایـــــــــت نمیگذارم"
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/29 - 00:54 ·
7
شهرزاد
zjadd9csfzywn273717.jpg شهرزاد
اگر من بزرگ نمی شدم ، پدر بزرگ هنوز زنده بود

اگر من بزرگ نمی شدم ، کودک کودکی ام هنوز در حیاط بازی می کرد

اگر من بزرگ نمی شدم ، موهای پدر و مادرم سفید نمی شد

اگر من بزرگ نمی شدم ، مادر بزرگ در ایوان خانه باز می خندید

اگر من بزرگ نمی شدم ، هنوز می توانستم عمیق ترین خواب دنیا را ببینم

اگر من بزرگ نمی شدم ، تنهایی معنایش همان تنها بودن در اتاقم بود

اگر من بزرگ نمی شدم ، غروب جمعه برایم دلگیر نبود

ای کاش من همیشه کودک می ماندم .
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/20 - 00:30 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یادتونه...
بچه که بودیم ، وقتی مریض می شدیم
وفتی آقا دکتره ، می پرسید...
بگو کجات درد داری؟ چته ؟؟؟
زل می زدیم به مامانمون؟!!

یادتونه؟!!
منتظر می شدیم تا اون بگه مریضی مون چیه؟؟...
و جواب دادن رو به اون می سپردیم؟...
چون که می دونستیم مادرمون، همون احساسی رو داره
که ما داریم ...
حتی از خودمون بیشتر ، دردمون رو احساس می کنه ...
حالا می خوام بگم اون روزها رو یادت میاد؟
خب ، تو جون شدی ، اون پیر شده!!!
حواست باشه بهش...
حالا وقتشه ، توام مثل بچگی هات اگه اون مریض شد...
حسش کنی!!!
حالا اون به تو نیاز داره ، حتی اگه حرفی نزنه...
مثل همیشه!!!
... ادامه
ebrahim
ebrahim
سپس آن را همانجا به دست كرد و مقدارى از آن عطر را نيز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بيرون مدرسه صبر كرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: خانم تامپسون، شما امروز بوى مادرم را مي داديد. 3
... ادامه
ebrahim
393031_475359005870785_265529552_n.jpg ebrahim
به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد ...

حسین پناهی
دیدگاه · 1392/02/11 - 22:17 ·
4
Mostafa
Mostafa
فانتزیم اینه هر چی غم تو دله مادرمه بیاد تو دله من فقط خنده های این فرشته زمینی رو ببینم
Mostafa
Mostafa
صدای خنده ی مادرم ، حتی غم هایم را هم می خنداند !
دیدگاه · 1392/02/11 - 20:34 ·
6
Mostafa
Mostafa
هزاران هزار سبد گل تقديم به كسي كه خودش زيباترين گل دنياست مادرم روزت مبارك
دیدگاه · 1392/02/11 - 20:29 ·
5
صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ