یافتن پست: #محبت

zoolal
zoolal
به آدمها نه بیش از حد نه غذا بدهید نه محبت کنید ، چون روی اولین کسی که بالا میاورند خودتان هستید
دیدگاه · 1393/02/11 - 09:53 ·
5
zoolal
zoolal
زندگي به من آموخت که هميشه آماده دفاع از حمله احتماليِ کسي باشم که به او محبت فراوان کردم !
دیدگاه · 1393/02/10 - 18:31 ·
3
zoolal
zoolal
بعضيا رو بايد هميشه تشنه محبت نگه داشت ! سير که ميشن هار ميشن !
دیدگاه · 1393/02/10 - 18:29 ·
3
zahra
zahra
روزي پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم!
درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب هاي درخت
را چیده و به بازار ببري و بفروشی تا پول بدست آوري.
آن وقت پسر تمام سیب هاي درخت را چید و براي فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد،
به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه
کنم.
درخت گفت: شاخه هاي درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه اي بساز.
و آن پسر تمام شاخه هاي درخت را قطع کرد. آنوقت درخت شاد و خوشحال بود. پسر بعد از چند سال، بدبخت تر از همیشه برگشت و گفت: می
دانی؟ من از همسر و خانه ام خسته شده ام و می خواهم از آنها دور شوم، اما وسیله اي براي مسافرت ندارم.
درخت گفت: مرا از ریشه قطع کن و میان مرا خالی کن و روي آب بینداز و برو. پسر درخت را از ریشه قطع کرد و به مسافرت رفت. اما درخت هنوز
خوشحال بود.
عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد مهمی باشد ولی هیچکس نمی خواهد انسان مفیدي باشد.
درختان میوه خود را نمی خورند. زیگ زیگلار: محبت، یعنی دوست داشتن مردم، بیش از استحقاق آنها.
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/10 - 14:38 ·
5
Noosha
1040129-469a9b25cedc6a083b3ae8409e38fd39-org.jpg Noosha
از من خواست حلالش کنم همان کسی که با بی رحمی محبت هایم را حرام کرده بود ...
دیدگاه · 1393/02/8 - 02:26 ·
8
zoolal
zoolal
يادمان باشد:
شايد...
شبي...
آنچنان آرام گرفتيم...
که...
ديدار صبح فردا...
ممکن نشود...
پس...
به اميد فرداها...
محبت هايمان را...
ذخيره نکنيم..
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/5 - 20:33 ·
4
Hosein
Hosein
پسر : الو گلابی؟
دختر : سلام کثافت
بعد هردو از ته دل میخندن :))
پسر : خوبی کج و کوله ی من
دختر : به توچه عشقم خوبم تو خوبی
...پسر : خــــــــر نفهم حالتو میپرسم میگی به تو چه؟ شیطونه میگه بزم شل و پلش کنم ها
دختر : گفتم که خوبم الاغ تو خوبی :))
پسر: فدای خنده هات شم که مثل شتر میخندی نفسم
دختر : مـــــــــرگ شتر خودتی روانی
پسر : دلم واست تنگ شده بود آشغال دوست داشتنی
دختر : منم
پسر : خوب دیگه بسه خیلی باهات حرف زدم پر رو شدی
دختر : کوفتت شه باهات حرف زدم
پسر: مواظب خانمی الاغ من باش
دختر : چشم اقای بی ادب
پسر : دوست دارم دیوونه
دختر : منم دوست دارم آقاهه
و بعد خداحافظی ....حتی تا چند لحظه بعد از این که تماسشون تموم میشه خنده رو لب هردوشونه ....
zahra
zahra
یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه

بدی هاش یادت میره

نامردیش یادت میره

بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره

وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره

فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/2 - 09:02 ·
3
zahra
zahra
متین (میراثدار مجنون)
محبت قوجالماز

عشق آزالماز

دوست آیرلماز

یاخچلیق یرده قالماز

دوست دوستی آتماز

یاریما اولسون سلام

قوی کی دییم بیر کلام

ایستییرم من سنی

ایسته منی والسلام
دیدگاه · 1393/02/2 - 08:46 ·
2
zahra
zahra
متین (میراثدار مجنون)
زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت و تبصره عشق نوشته شده باشه .
دیدگاه · 1393/02/2 - 08:44 ·
5
Noosha
2 Noosha
وقتی مادر باشی فرق نمیكنه چه نوع جانداری باشی ، میشی دنیای محبت

واقعاً این صحنه یه دنیا حرف توشه .ببین با چه عشقی بچشو بغل كرده

به افتخار تمام مادرای دنیا ♥♥♥{-35-}{-60-}
دیدگاه · 1393/01/31 - 02:14 ·
8
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دوستای گلم
آبجی ها و داداشهای نازم
علاقه من فقط عشق به بودن شماهاست وصرفا دوست داشتنم از روی محبته
هیچ علاقه خاصی ندارم که از گل کمتر بهتون چیزی بگم
بعضی وقتها حرفهایی میزنم که از نظر من فقط از نظر خودم قابل گفتنه تا تنشها و خدا نکرده ناراحتی ها به راحتی اوکی بشه
راستش دل اینو که شماهارو اخمو یا غصه دار ببینم و ندارم {-42-}
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
رویاهای خیس روزگارم را به آسمان نمی سپارم چون باران آن ها را می شوید و از صحنه زمینی دلم پاک می کند.

آنها را به پرواز پرستو ها نمی سپارم چون اوج می گیرد و از دیدگانم دور می شود شاید فراموشم شود.

آنها را به دریا نمی دهم زیرا خورشید سوزان آسمان آنها را بر ابرها می دهد و از آینه ی چشمانم می گذرد.

رویاهای آسمانی و دریایی و بلندم را به تو می سپارم چون تو می دانی و مرا می فهمی که قلب من جایگاه محبت های توست.

پس تو را به سخاوتت و محبتت سوگند می دهم تنهایم مگذار و مرا به خودم رها مکن یا اجود الاجودین...
... ادامه
zoolal
zoolal
یاد من باشد از فردا صبح



جور دیگر باشم

بد نگویم به هوا، آب ، زمین

مهربان باشم، با مردم شهر

و فراموش کنم، هر چه گذشت

خانه ی دل، بتکانم ازغم

و به دستمالیاز جنس گذشت ،

بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل

مشت را باز کنم، تا که دستی گردد

و به لبخندی خوش

دست در دست زمان بگذارم


یاد من باشد فردا دم صبح

به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم

و به انگشت نخی خواهم بست

تا فراموش، نگردد فردا

زندگی شیرین است، زندگی باید کرد

گرچه دیر است ولی

کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید

به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم، در دل

لحظه را در یابم

من به بازار محبت بروم فردا صبح

مهربانی خودم، عرضه کنم

یک بغل عشق از آنجا بخرم


یاد من باشد فردا حتما

به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم

بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در

چشم بر کوچه بدوزم با شوق

تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود

و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست


یاد من باشد فردا حتما

باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست

و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا

و بدانم که شبی خواهم رفت

و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی


یاد من باشد

باز اگر فردا، غفلت کردم

آخرین لحظه ی از فردا شب ،

من به خود باز بگویم
این را

مهربان باشم با مردم شهر

و فراموش کنم هر چه گذشت......
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/29 - 16:19 ·
5
bamdad
bamdad
به بابام میگم اگه من بمیرم چیکار میکنی؟!

میگه بی سر و صدا تو باغچه خاکت میکنم یارانت قطع نشه!!

یعنی ی تعریف جدید از عاطفه پدری ارائه داده هاااا

فقط برید کنار تو موج محبت غرق نشید:||||||

{-105-}
bamdad
bamdad
به او بگویید دوستش دارم

به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است

به صاحب دستانی که گرمای وجود سرد من است

به صاحب قلبی که برای من است

به او بگویید نگاهش زندگی را به من آموخت

عشق را... محبت را... زیبایی را...

بگویید قلبم همیشه برای اوست
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/26 - 18:56 ·
8
zoolal
zoolal
کمی عوض شدم؛

دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم؛

به کسی تکیه نمیکنم .؛

از کسی انتظار محبت ندارم؛خودم بوسه میزنم بر دستانم ؛

سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم…

چقدر بزرگ شدم یک شبه!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/24 - 20:16 ·
6
bamdad
bamdad
صبر کن آدم برفی...

تو تازه متولد شده ای برای تمام شدن زود است...

خوش به حالت!

کسی هسـت تو را با محبت گـرم کند،

تو را در حضورش ذوب کند...

من اما ذوب می شوم، نه از گرمایی، نه با محبت...

فقط از سرمای آدمیان...
... ادامه
zoolal
zoolal
راستي محرم دل،
كوچه ي خاطره‌هاي تو و من، يادت هست؟!
كوچه‌اي مثل همان، كوچهْ مهتاب مشيري
كوچه ي مهر و صفا، كوچه ي پنجره‌ها
پاي آن تير چراغ، وه چه شبهايي بود
خنده‌ها مي‌كرديم، قصه‌ها مي‌گفتيم
از اميد، عشق، محبت كه در آن نزديكي،
در صميميت و پاكي فضا جاري بود
و سخن از دل ما، كه به دريا زده بود
حيف از آن همه اميد دراز
حيف از آن همه اميد دراز
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/23 - 18:46 ·
4
zoolal
zoolal
مادرم میگفت:

پروانه ی محبتت را

به تار عنکبوتی بینداز که سیر نباشد...

محبتت را به خانه ی دلی بنشان

که خیال بیرون شدن ندارد...{-35-}
دیدگاه · 1393/01/23 - 11:24 ·
4
صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ