یافتن پست: #مشق

رضا
رضا
من اگر چیزی بنویسم منظورم به فرد خاصی نیست . اگر منظورم کسی باشه بهش پیغام خصوصی میزنم و موضوع رو مطرح میکنم .
مائده
27881491257210242503.jpg مائده
همیشه این گونه مشق می زنم
مدادم را در دست می گیرم
و می نویسم باران...
دیگر پروانه و باد خود می دانند
پاییز است یا بهار !
من ٬ تنها گاه گاهی ابری
از گوشه چشمم به جانبشان می فرستم
و اگر سیل جاری شود از آسمان
و جنگل و کاجها را با خود ببرد٬
با من نیست !!
قطره قطره تمامم را
روی گلدانهایی که عطر شمعدانی نمی دهند
می چکانم
تقصیر بهار نیست ٬ من ٬ عاشق پاییزم
باران ٬ جنگل را
درون گیسوی سیاه تر از شبم رها می کند...
کاج ها !
بوی کافور می دهند انگار
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/2 - 20:18 ·
7
Mostafa
Mostafa
فقط یه ایرانی میتونه صبح جمعه ساعت ۶ با هزار مشقت و برنامه ریزی قبلی

پاشه بره بیرون حلیم بخوره ، پارک بره ، ورزش هم کنه

بعد ساعت ۹ برگرده خونه بگیره تا ظهر بخوابه !
... ادامه
دیدگاه · 1392/05/2 - 12:33 ·
5
Mostafa
Mostafa
والا اسمش زنگ تفريح بود
.
.
.
.
.
.
ما كه همش توش مشق هاى ساعت بعد مينوشتيم(:
دیدگاه · 1392/04/31 - 00:31 ·
5
saghi sepas
saghi sepas
و من از یادت لذت میبرم به اندازه لذت تمام شدن مشق شبهای کودکیم...!
دیدگاه · 1392/04/12 - 21:34 ·
6
Reza Babaei
Reza Babaei
داماد:
موجودیست مظلوم، قبل از دامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته، اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروس اورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.
پدر زن:
موجودیست از جنس داماد، اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاه می کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده…
.
برادر زن:
موجودیست دو رو از جنس داماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزن بوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.
.
خواهر زن:
از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.
.
باجناق:
همسر خواهر زن را گویند، موجودیست منافق و رقیبی سرسخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارش همواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موج متوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییرات زندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.
.
و اما مادر زن:
ادامش تو دیدگاهه.ببین..
... ادامه
Mostafa
Mostafa
لغت نامه طنز فارسی به فارسی
Mostafa
Azadeh_Akhlaghi_Photo-14.jpg Mostafa
علی شریعتی – ۳۰ خرداد ۱۳۵۶ – لندن |
Ali Shariati – ۱۹ June 1977 – London | Detail
.
.
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است
یاد من هم نکنی , یاد تو تکلیف من است . . .
دیدگاه · 1392/03/19 - 00:10 ·
2
LeilA
LeilA
هیچی بدتر از این نیست که شام خوشمزه داشته باشید ، مهمونای خوب داشته باشید ، فیلم عالی هم تلوزیون داشته باشه اما تو مشقات مونده باشه !
یادتونه ؟
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
{-95-}بچه ها فردا جمعه است باید همه بیان میخوایم رو کنیم گردگیری کنیم {-95-}
{-122-}{-122-}{-184-}{-247-}{-297-}{-295-} رضا تو هم باید بیایها
رضا
رضا
اگر ما نیستیم شما هستین و چرخهای نمیدونم رو میچرخانید پس خیالمان راحت است . فقط مراقب باشید نمیدونم را به دیوار نکوبید {-7-}
ƛƦƬƖƝ
ƛƦƬƖƝ
בلم مےפֿﻮاﻫב בفتر مشقم را باز ڪنم و בوباره تمرﻳטּ ڪنم ؛
الفباے زﻧבگے را ..
مےפֿﻮاهم خط خطے ڪنم تمام آטּ روزهایے کہ בل شڪستم و בلم را ﺷﮐﺳﺗﻧב .
בلم مےפֿﻮاﻫב اگر معلّم گفت בر בفتر نقّاشے تاטּ
هر چہ مےפֿﻮاﻫﻳב ﺑﮐﺷﻳב
اﻳטּ بار تنہا و تنہا نرבبانے بڪشم بہ سوے تو !.....
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/21 - 08:54 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
کوچک که بودم،
کشتی هایم که غرق می شد،
سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم.
حالا ولی،
روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها،
در حسرت آنم،
که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم؟!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/20 - 01:50 ·
2
شهرزاد
2ruf9hecsd8xfkxx2dqt.jpg شهرزاد
راستی خدایا
دلم هوای دیروز را کرده
هوای روزهای کودکی را
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم
الفبای زندگی را
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
هر چه میخواهید بکشید
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
آن را نچینم
دلم میخواهد …
می شود باز هم کودک شد؟؟
راستی خدا!
دلم فردا هوای امروز را می کند...
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/20 - 00:20 ·
3
شهرزاد
شهرزاد
برای سفر به اصفهان رفته بودم. کنار سی و سه پل نشسته بودم. نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد . بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد. دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد . به عادت همیشگی ، دستم را که خا لی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم. بلافاصله به سویم حـرکت کرد. در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد. بچه آمد و شکلات را گرفت. به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم. گفت می دانم و مطمئنم که می خواستی با او بازی کنی اما وقتی مشتت را باز می کردی او متوجه می شد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است. کار تو باعث می گردید که بچه، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند.
...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
اولین سرمشق زندگی ام فراموش نکردن انسانهایی است که دوستشان دارم
دیدگاه · 1392/02/19 - 03:13 ·
4
ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همكلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش كه در خانه بسترى است دچار مشكل روحى است.

معلّم كلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي كند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نكند او به زودى با مشكل روبرو خواهد شد.ادامه حکایت 1
... ادامه
Mostafa
Mostafa
قرارمان یک مانور کوچک بود…
قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد…
اما ببین،
یک جای سالم بر قلبم نمانده است…!
ebrahim
ebrahim
همیشه از فاصله ها گله مندیم... شاید یادمان رفته که در مشق های کودکیمان گاه برای فهمیدن کلمات فاصله هم لازم بود...
دیدگاه · 1392/01/31 - 23:46 توسط Mobile ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
و من ...

هنوز هم تو را

به اندازه ی

تمام شدن مشق شبم

دوست دارم ...
دیدگاه · 1392/01/29 - 02:41 ·
2
Mohammad
15.jpg Mohammad
بعضی از آدمها را بايد چند بار خواند تا معنی آنها را فهميد و
بعضی از آدمها را بايد نخوانده دور انداخت..
بعضی آدمها جلد زرکوب دارند٬بعضی جلد ضخيم،
بعضی جلد نازک وبعضی اصلا جلد ندارند.
بعضی آدمها با کاغذ کاهی نا مرغوب چاپ می شوند و
بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی آدمها تر جمه شده اند و
بعضی تفسير می شوند.
بعضی از آدمها تجديد چاپ می شوند و
بعضی از آدمها فتو کپی آدمهای ديگرند.
بعضی از آدمها دارای صفحات سياه وسفيداند و
بعضی از آدمها صفحات رنگی و جذاب دارند.
بعضی از آدمها قيمت پشت جلد دارند.
بعضی از آدمها با چند درصد تخفيف به فروش می رسند.
بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند.
بعضی ازآدمها را بايد جلد گرفت.
بعضی از آدمها را می شود توی جيب گذاشت و
بعضی را توی کيف.
بعضی از آدمها نمايشنامه اند و در چند پرده نوشته و اجرا می شوند.
بعضی از آدمها فقط جدول سرگرمی اند وبعضی ها معلومات عمومی.
بعضی از آدمها خط خوردگی و خط زدگی دارند و
بعضی از آدمها غلط های چاپی فراوان .
ازروی بعضی از آدمها بايد مشق نوشت و
از روی بعضی آدمها بايد جريمه نوشت..
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 16:47 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تو مدام در " دوستت دارم " تکرار می شوی


ولی من هنوز در اولین سر مشق آن مانده ام!

نه ایراد از من است

و نه از قلم های بی گناه

تو را می نویسم

اما نمی بینی

لای هیچ سطری هم پنهان نمی شوی

حتی میان هیچ خشمی هم مچاله نمی شوی!

این کاغذ ها هستند

که تو را نمی پذیرند

مبادا نامت

عاشقشان کند!
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 16:25 ·
2
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ