همیشه این گونه مشق می زنم
مدادم را در دست می گیرم
و می نویسم باران...
دیگر پروانه و باد خود می دانند
پاییز است یا بهار !
من ٬ تنها گاه گاهی ابری
از گوشه چشمم به جانبشان می فرستم
و اگر سیل جاری شود از آسمان
و جنگل و کاجها را با خود ببرد٬
با من نیست !!
قطره قطره تمامم را
روی گلدانهایی که عطر شمعدانی نمی دهند
می چکانم
تقصیر بهار نیست ٬ من ٬ عاشق پاییزم
باران ٬ جنگل را
درون گیسوی سیاه تر از شبم رها می کند...
کاج ها !
بوی کافور می دهند انگار
... ادامه
برو مشقاتو بنویس
1392/05/2 - 22:52
1392/05/2 - 22:54تمومید....
آخی چه بچه خوبی
1392/05/2 - 22:56من خععععععععععلی خوبم
1392/05/2 - 22:57