شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

Mostafa

خوشا به حالت ای روستایی، چه شاد و خرم چه باصفایی،
در شهر ما نیست جز داد و فریاد، خوشا به حالت که هستی آزاد،
در شهر مانیست جز دود و ماشین، دلم گرفته از آن و از این،
ای کاش من هم پرنده بودم، با شادمانی پر می گشودم،
میرفتم از شهر به روستایی، آنجا که دارد آب وهوایی.

... ادامه

دیدگاه · 1391/09/29 - 21:52 ·

6

Noosha

اگر دیوار نبود؛ نزدیک تر بودیم ؛
با اولین خمیازه به خواب میرفتیم
و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمیکردیم

دیدگاه · 1391/09/29 - 10:51 ·

5

mamadlsd

ﯾﺎﺩﺷــــــ ﺑﺨﯿﺮ ﯾﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ 5 ﺗﺎ ﯾﻪ ﺗﻮﻣﻨﯽ ﻣﯿﺮﻓﺘﯿﻢ ﻣﻐﺎﺯﻩ
2 ﺗﺎ ﭼﯿﭙﺲ ﻭ 3 ﺗﺎ ﯾﺨﻤﮏ ﻭ 4 ﺗﺎ ﻟﻮﺍﺷﮑــــ ﻭ ﯾﻪ ﺑﺴﺘﻨﯽ
ﻣﯿﻮﻣﺪﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ . . . . . . . . . . ﺍﻻﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺸﻪ ، ﻫﻤﻪ
ﺟﺎ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨـــــ
؛(((((

... ادامه

4 دیدگاه · 1391/09/26 - 22:29 ·

5

Mostafa

اصلا همون موقع که معلم اول ابتداییمون اومد گفت :
دستگاه فتوکپی خرابه برگه از دفترتون بکنید ...
باید قید این سیستم آموزشی رو میزدم و میرفتم خارج

1 دیدگاه · 1391/09/16 - 00:50 ·

6

Noosha

دیشب مهمون داشتیم ، یه بچه ی ۴-۳ ساله هم داشتن! {-3-}

بچه که چه عرض کنم ، زلزله هفت ریشتری ! {-51-}

از کله ی سحر دارم پس لرزه هاشو جمع میکنم ، هنوز تموم نشده! {-40-}

والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت

“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!

ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی

میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !

اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف ف ف ف {-38-}

6 دیدگاه · 1391/09/15 - 13:50 ·

5

MONA

وقتی که میرفتی بهار بود...
تابستان که نیامدی..پاییز شد...
پاییز که برنگشتی..پاییز ماند...
زمستان که نیایی..پاییز می ماند...
تو را به دل پاییزیت...
فصل ها را به هم نریز....

... ادامه

دیدگاه · 1391/09/10 - 02:12 ·

14

نگار

مردی با زنی در خیابان راه میرفتند
یکی سوال کرد که چه نسبتی با هم دارید ؟
مرد گفت : مادر شوهر این زن ، با مادر زن من ، دختر و مادر هستند
نسبت این مرد و زن چیست !؟

... ادامه

1 دیدگاه · 1391/09/9 - 14:15 در نظرشماچیه... ·

11

شهريار

6 دیدگاه · 1391/09/6 - 16:00 در نظرشماچیه... ·

9

شهريار

( ... ادامه پست قبلي )
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم؛ اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد! با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.. آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه!

سرتونو درد نیارم من کار میکردم؛ اما حرص نداشتم.. بین مردم بودم؛ اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم..
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.. گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.. مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.. خلاصه اینکه این ماجرا منو آدم خوب و مهربانی کرد.
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم! با تعجب گفتم:

... ادامه

دیدگاه · 1391/09/2 - 15:49 ·

6

رضا

#سیامک_انصاری #علیرضا_عصار #مهران_مدیری #شاهکار_بینش_پژوه

... ادامه

1 دیدگاه · 1391/09/2 - 00:51 ·

9

شهريار

اسالم » خلخال » استان اردبيل

2 دیدگاه · 1391/08/23 - 12:50 در دیدنیهای ایران و جهان ·

7

Mostafa

اینی که میگن حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت جمعه میرفت" منظور اینه که
حسنی فراگیر پیام نور میخونده ؟!

دیدگاه · 1391/08/22 - 19:09 ·

10

Mostafa

شما یادتون نمیـاد ..
یه زمانی بعد از قیژژژ قیژژژ مودم
میرفتیـم یــاهـو .. Asia Global Chat
توی رومای یـاهـو به طرف PM میزدیم میگفتیم ASL Plz !!
مثل الان تکنولوژی انقد پیشرفت نکرده بود !!!

... ادامه

2 دیدگاه · 1391/08/17 - 23:35 ·

8

salar

قطاری سوی "خـــــــــدا" میرفت،همه مردم سوار شدند....به بهشت که رسیدن همه پیاده شدن...و فراموش کردن که مقصد "خـــــــــــدا"بود نه بهشت..

... ادامه

دیدگاه · 1391/08/8 - 01:08 ·

4

رضا

اگه آزاد باشین جايي رو براي زندگي انتخاب كنین كجا رو انتخاب مي كنین ؟ دليلش چيه ؟‌

سوال این هفته طرح شده توسط شهریار

شهريار

21 دیدگاه · 1391/08/7 - 03:16 در نظرشماچیه... ·

11

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

رضا

ما میخوایم آباد کنیم اما کسی به ما اهمیت نمیده و ما رو جدی نمی گیره .

1391/08/12 - 01:58

MONA

ایران آزاد...

1391/09/5 - 02:00

LeilA

هر جایی ب جز ایران اگر شرایطشو داشتم همین الان میرفتم استرالیا یا لس انجلاس

1391/11/28 - 19:52

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

هر جایی به جز ایران

1391/12/9 - 16:32

ıllı YAŁĐA ıllı

يادش بخير يه موقعي هفته اي يه نظرسنجي ميذاشتن ميومديم نظر ميذاشتيم {-137-}

1392/07/18 - 08:44

رضا

یلدا چند تا نظرسنجی گذاشتم بچه ها کم جواب دادن .

1392/07/18 - 16:06

ıllı YAŁĐA ıllı

بايد خطاب كنيم بيان جواب بدن {-29-}

1392/07/18 - 16:17

رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1392/07/18 - 16:24

ıllı YAŁĐA ıllı

كه بيان نظر بدن ولي حواسم نبود اونجا نميشه خطاب زد {-181-}

1392/07/18 - 16:31

رضا

خب حواستون فقط به پست فرستادنه بقیه بخشها رو نگاه نکردین من واسه بخش نظرسنجی گروه هم ساختم هر نظرسنجی رو انجا معرفی میکنم .

1392/07/18 - 16:48

شهريار

غضنفر داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم! {-18-}