3.5

آواتارت مبارک باشه عاشقه این بازیگر هندیم

رها کردن وابستگی های عاطفی .

آغاز دوره ای جدید .

نا امیدی در عشق .

آخه از کجا فهمید

صوفیا جون کجا شکلش بامزه هس اینکه داره ی دختر از پشت برتاپ میکنه و گفته راه خلاصی از مشکلات بامزه هس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تقدیم به یلدا

مرداد : احتمالاً بختتو بستن به خواستگاری هر دختری که میری به هفته نکشیده یه خواستگار عالی واسش میاد و عروس میشه . کم کم معروف میشی به بخت گشای دخترای ترشیده .

شهریور : یه شب که داری با موتورت میری خیابون گردی تو یک خیابون تاریک میبینی یک ماشین با شدت به یک دختره می زنه و فرار می کنی . سریع مثل قهرمانان فیلمای هندی میپری دختره رو بغل می کنی و می بری به بیمارستان و خلاصه نجاتش می دی اما دختره به کما رفته و پلیسا هم فکر می کنن تو باهاش تصادف کردی و میگیرن زندانت می کنن . بعد از ۳ ماه دختره بهوش میاد و میگه تو چه فداکاری کردی و پدر و مادرش میان تو رو آزاد می کنن . بابای دختره یک کارخونه دار میلیاردره و میگه پسرم خیلی ازت خوشم میاد و دوست دارم دومادم بشی و خلاصه دوماد میشی و تا آخر عمر فقط می خوری و می خوابی و سفر خارج میری.

مهر : عاشق دختری میشی که فکر می کنی اونم تورو خیلی دوست داره و بعد از یک دوران عاشقی سخت بالاخره به خودت جرات میدی و میری خواستگاری دختره اما دختره یک سیلی آبدار می زنه تو گوشت و میگه بی ناموس من تو رو مثل داداشم دوست داشتم اما تو سو استفاده کردی و تو تا آخر عمر دیگه ازدواج نمی کنی.

آبان : چپ و راست واست دوست دختر ردیف میشه و همیشه ۳۰ – ۴۰ تا دوست دختره آن لاین داری و ۵۰ – ۶۰ تا هم آف لاین . همه عاشقتن و می خوان زنت بشن اما تو اصلاً علاقه ای به ازدواج نداری و سرانجام در سن ۳۵ سالگی به علت مصرف زیاد دوست دختر سکته می کنی و میمیری.

آذر : سه بار ازدواج می کنی و از هر زنت صاحب ۹ فرزند میشوی . همه زنهات تو رو از خودشون بیشتر دوست دارن و همیشه بهت میگن سرورم اگه چیزی میل دارین واستون بیارم. هر سه زنت تو یک خونه در کنار هم زندگی می کنن و اصلاً باهم مشکلی ندارن . کار بیرون از خانه هم انجام نمی دی فقط سرماه به سرماه میری پول یارانه ات رو میگیری (فکر کنم ۳۱ نفر هستین هر کدوم ۴۵ هزار تومان اوه چقدر میشه) کلاً آدم خوشبختی هستی .

دی : میری خواستگاری دختر همسایه تون و با هم نامزد میشین بعد از شش ماه دختره مریض میشه و کم کم کور میشه اما تو بخاطر پیمانی که با او بستی باهاش ازدواج می کنی و سالها با هم زندگی می کنین .

بهمن : با دختره مورد علاقه ات نامزد میشین و بعد از ۳ سال دوران نامزدی شیرین موقع عروسی سر سفره عقد عاقد سه بار از دختره می پرسه آیا حاضره زن تو بشه و اون میگه نه

اسفند : یک روز اتفاقی چشمت به پیر زن همسایه می افته و ناخودآگاه عاشقش میشی و موضوع رو به مامانت میگی اما اونا مخالفت می کنن و میگن این سن مامان بزرگتو داره اما تو میگی مهم عشق و تفاهمه که ما داریم سن و سال که مهم نیست و با مخالفت شدید پدر و مادر با هم ازدواج می کنین اما شب عروسی عروس از شدت خوشحالی سکته می کنه و می میره.

رانیا یاسین ملقب به ملکه رانیا، همسر عبدالله دوم، پادشاه اردن در تاریخ ۳۱ اوت۱۹۷۰ از پدر و مادر فلسطینی‌تبار، در شهر کویت بدنیا آمد. پدر و مادر او اهلطولکرم فلسطین بودند.

رانیا یاسین تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسهٔ انگلیسی کویت گذراند و در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه آمریکایی قاهره در رشتهٔ مدیریت بازرگانی فارغ التّحصیل شد. ملکه رانیا همچنین برای مدّتی در کمپانی‌های سیتی‌بانک و اپل مشغول به کار بوده‌است. وی در سال ۱۹۹۵ در مقطع کارشناسی ارشد در رشتهٔ مدیریت ازدانشگاه ژنو سوئیس فارغ التحصیل شد.

آشنایی ملکه رانیا با پادشاه عبدالله بن آل حسین در ژانویه ۱۹۹۳ طی یک مراسم شام صورت گرفت. پس از دو ماه، وی به نامزدی شاهزاده عبدالله دوم درآمد و بالاخره در تاریخ ۱۰ ژوئن ۱۹۹۳ با یکدیگر ازدواج کردند . ملکه رانیا هم اکنون مادر چهار فرزند به نام‌های زیر است:

حسین
ایمان
سلما
هاشم

ملکه رانیا از جمله طرفداران حقوق زنان است. در سال ۲۰۰۴ نشان کلنل ارتش اردن، از سوی همسرش پادشاه عبدالله دوم به وی اعطا گردید. در سال ۲۰۰۵ از سوی مجلهٔ هارپر و ملکه به عنوان سومین زن زیبای دنیا شناخته شد. از سوی دیگر وی جوانترین ملکهٔ دنیا نیز محسوب می شود. نام ملکه رانیا همچنین در میان ۱۰۰ زن قدرتمند دنیا، در رتبهٔ ۸۱ فهرست فوربز به چشم می خورد.

یعنی خودش می دونه؟ می دونه که باید قدر زندگیشو بدونه؟!!
دلش برای خودش سوخت.احساس کرد چقدر تنهاست و چقدر بدشانس است
و چقدر زندگی به او بدهکار است. احساس بدبختی کرد. کاش پسر زودتر پیاده می شد…!!!
ایستگاه بعد که اتوبوس نگه داشت، پسر از جایش بلند شد.
مشتاقانه نگاهش کرد، قد بلند و خوش تیپ بود. ..
پسر با گام های نااستوار به سمت در اتوبوس رفت. مکثی کرد و چیزی را که در دست داشت باز کرد…
یک، دو، سه و چهار … لوله های استوانه ای باریک به هم پیوستند و یک عصای سفید رنگ را تشکیل دادند. ..
از آن به بعد دیگر هرگز عینک آفتابی را با عینک سیاه اشتباه نگرفت و به خاطر چیزهایی که داشت خدا را شکر کرد…

رئیس جمهوری اسلامی ایران در ادامه سخنانش که در هفته‌های اخیر خبرساز و مناقشه‌برانگیز شده، گفته است: «آرزو دارم بیت‌المال به طور مساوی در بین همه آحاد ملت تقسیم شود، اما می‌بینید که نمی‌گذارند».

محمود احمدی‌نژاد روز شنبه ۷ اردیبهشت در مراسم تقدیر از کارگران و واحدهای کارگری نمونه ایران گفت: «وقتی می‌خواهیم دو زار پول به جیب مردم برود، همه مسائل تاریخی از زمان حضرت آدم تا کنون را می‌آورند و در کنار دشمنی‌های غرب شرایطی به وجود می‌آید که کارها خراب می‌شود.»

او همچنین در پاسخ به یکی از کارگران که خواستار اجرایی‌شدن «تخفیف ۲۵۰۰ میلیارد از سوی مجلس برای قانون همسان‌سازی حقوق بازنشستگان» شد، مسئولیت آن را به دوش مجلس انداخته و گفته است: «نوشتن کاری ندارد و اگر چنین است من می‌نویسم ۳ هزار میلیارد بدهند اما باید شرایط اجرا فراهم شود و من نمی‌خواهم شعار بدهم.»

در هفته‌های اخیر محمود احمدی‌نژاد بارها بر لزوم حضور «همه سلایق» در انتخابات ریاست جمهوری تاکید داشته و به این ترتیب موضع خود را برای شورای نگهبان مشخص کرده است که صلاحیت نامزدهای انتخابات را بررسی می‌کند.

گفته می‌شود آقای احمدی‌نژاد در این انتخابات از نامزدی اسفندیار رحیم‌مشایی حمایت می‌کند، رییس دفتر پیشین و از نزدیک‌ترین یاران او که حامیان علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی از آن به عنوان سردمدار «جریان انحرافی» نام می‌برند و همین نیز احتمال ردصلاحیتش را شدت می‌بخشد.

محمود احمدی‌نژاد در ادامه سخنان امروز خود گفته است، همان‌طور که برخی می‌خواهند، گلوگاه اقتصاد را در دست بگیرند، برخی نیز تلاش می‌کنند گلوگاه سیاست را در اختیار خود داشته باشند.

او افزود: «نمی‌دانم این‌ها از کجا آمدند که خود را اصل نظام و انقلاب می‌دانند و می‌گویند رهبری متعلق به ماست در حالی که رهبری متعلق به ۷۵ میلیون ملت ایران است و همه، عاشق ایران، نظام و رهبری‌اند.»

این سخنان در حالی مطرح می‌شود که محافظه‌کاران نزدیک به آیت‌الله خامنه‌ای، می‌گویند محمود احمدی‌نژاد از رهبر جمهوری اسلامی فاصله گرفته‌است. شدت اختلافات تا حدی است که بسیاری از حامیان سرسخت آقای احمدی‌نژاد، اکنون به منتقدان جدی او تبدیل شده‌اند و او را به «تشویش اذهان عمومی»، «بی‌صداقتی»، «ترسویی» و روابط با «مفسدان اقتصادی» متهم می‌کنند.

در همین حال اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران، به صورت تلویحی اتهام دیگری را متوجه محمود احمدی‌نژاد ساخته که آن همراهی با «خط دشمن» است.

آقای احمدی‌مقدم بدون آن‌که اشاره‌ای به نام خاصی داشته باشد، گفته است: «برخی سخنان شبهه‌افکنی را مطرح می‌کنند، مبنی بر این‌که دیگران برای مردم تصمیم می‌گیرند. این‌‌ همان خطی است که دشمن دنبال می‌کند.»

در ماه‌های اخیر و با نزدیک شدن به یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، بسیاری از اصولگرایانی که پیش از این حامی محمود احمدی‌نژاد بوده‌اند، اکنون به منتقدان او تبدیل شده‌اند.

از جمله یوسف طباطبایی‌نژاد، امام جمعه اصفهان گفته است که در سفر اخیر محمود احمدی‌نژاد به این شهر به استقبال او نرفته است چون این سفرهای رئیس جمهوری اسلامی ایران را «تبلیغاتی» و معطوف به انتخابات ریاست جمهوری ایران می‌داند.

امام جمعه اصفهان، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این استان نیز هست و شرکت‌نکردن او در مراسم استقبال از رئیس‌جمهوری، بی‌سابقه بوده است.

آقای طباطبایی‌نژاد همچنین از اجرانشدن طرح‌های نیمه‌کاره در استان اصفهان که از جمله در سفرهای قبلی محمود احمدی‌نژاد اعلام شده بودند انتقاد کرده است.