یافتن پست: #نخند

نگار
نگار
این محسن یگانه هم مارو گاگول فرض کرده ، میگه بخند به حال من که حالم خنده داره ؛ همین که نیشمون وا میشه میگه نخند به حال من که حالم گریه داره …{-7-}
دیدگاه · 1391/09/14 - 01:58 ·
5
MONA
MONA
من دیوانه نیستم...
فقط کمی تنهام... :(
همین!

چرا نگاه می کنی؟؟؟!!

تنها ندیده ای؟؟؟!!
به من نخند...!

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم…
دیدگاه · 1391/09/9 - 03:24 ·
7
LeilA
LeilA
توی کافی شاپ بودم با دوستام نشسته بودیم
بعد یه پسره خیلی سوسول بستنی میزاشت دهن دختره

دختره هم میخندید

منم رفتم بستنی گذاشتم دهن دختره

ولی دختره نخندید

ملت قاطی هستن{-9-}
Mostafa
Mostafa
خیلی ها میخواهند اول به آسایش و خوشبختی برسند بعد به زندگی بخندند ولی نمی دانند که تا به زندگی نخندند به آسایش و خوشبختی نمی رسند
دیدگاه · 1391/07/13 - 11:08 ·
4
MONA
imorgh.jpg MONA
.......
Mostafa
Mostafa
طبق اخرین امار تعداد 7256413 نفر از ایرانیان به بیماری گشادیسم (تنبلی مضمن) دچار هستند چون حتی حال خوندن همین عدد رو هم ندارن!
حالا بگو خوندیش؟ نخوندیش!
نخند فکر تنبلیت باش!!!!
... ادامه
Mostafa
Mostafa
نوشت "قم حا " ...
همه به او خندیــــدند!!
گریــــست ...
گفت به "غم ها " یم نخندید...
که هر جور نوشته شود درد دارد!!!
از ته به سر بخوان تا مـــن ِ آن روزها را بشناسی
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/30 - 15:03 ·
5
Mostafa
Mostafa
بیاندیش ... نخند
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب.
نخند!
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند!
...به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلاممی گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردو
... ادامه
Mostafa
Mostafa
پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :
- اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی .پرنده گفت :
- من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم .
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .پرنده گفت :

- راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید .پرنده گفت :
- نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است .
انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطرات اش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور ، یک اوج دوست داشتنی .پرنده گفت :
- غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموش اش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشم اش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش ، آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .

آن گاه خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :
- یادت می آید تو را با دو
... ادامه
Mostafa
Mostafa
آقا اصلا یه وضعیتیه ها
امروز داشتم میومدم خونه رفتم سوار آسانسور ساختمون شدم
یه پسر بچه ی 2ساله هم با مامانش هم سوار شدن
بچه هه اول که نمیذاشت من سوار آسانسور بشم ،هی میگفت نیا خونه ما نیا خونه ما و حلم میداد
بالاخره بهش فهموندیم که من نمیرم خونشون
سوار شدیم هی به من میگفت نخند نخند
آخرش هم داشتن میرفتن مامانش گفت خداحافظی کن
پسره هم گفت نیگم به این بچه پروو که میخواست بیاد خونه ما
من|:
مسعولین محترم|:
مخترع آسانسور|:
ما جلو بزرگترمون پامونو دراز نمیکردیم|:
... ادامه
محمد
محمد
به حرمت گوسفندی که جان حضرت اسمائیل رانجات داد7 مرتبه بگو بع بع بع وبرای 7 گوسفند دیگر تعریف کن، حتما بگو حاجت می گیری نخند بع بع بع کن یک نفر کوتاهی کرد بعد از 7 روز عر عر میکرد.{-92-} {-75-} {-75-}<br><br><br>درضمن عید بر شما مبارک{-35-}
تشنه لبان
تشنه لبان
دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را در انحصار قطره های اشک نبینم...و تو برایم دعا کن ابر چشمانم همیشه برای تو ببارد، دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم و تو برایم دعا کن که هرگز بی تو نخندم.
... ادامه
دیدگاه · 1390/05/30 - 12:43 ·
1
صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ