در عروسیِ تو خواهم رقصید
اگرچه ناشیانه،
حتا اگر چشمانمدو پنجره باشند
رو به رگبارهای پاییزی چمخاله...
وقتی تو در جامهی سپیدت
سیگار از دهانِ مردانِ مجلس بیاندازی
و درزِ پردههای خانه
به حجرههای شهرفرنگی بدل شود
که فرشتهگان
برای تماشا کردنت
پشت آنها صف میکشند،
من هم میان میهمانان خواهم بود
با هزار قمریِ سَربُریده در نگاهم...
آینهای که تو در آن بنگری هرگز نمیشکند
و ماشینی که به شادباش عروس شدنت بوق بزند،
به دره نخواهد افتاد...
عروسِ افسونگری که شانههایت
نصفالنهار جهان را تعیین میکنند!
آن شب مقابلِ چشمانت
تانگویی تکنفره خواهم رقصید
با باران... //
#یغما_گلرویی
صوفیا کامل نبودااااااا
1392/05/18 - 20:15شما نصفه نیمه ما رو به بزرگواریتون ببخشین
1392/05/18 - 23:00بخشش چی بود؟
1392/05/18 - 23:01