{-6
بر خاطر آزرده غباری زکسم نیست
سرو چمنم شکوه ای از خار و خسی نیست
از کوی تو بی ناله و فریاد گذشتم
چون قافله عمر نوای جرسم نیست
افسرده ترم ازنفس باد خزانی
کان تو گل خندان ،نفسی همنفسم نیست
از پیش صبا آیدو گرگ اجل از پی
آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست
بی حاصلی و خواری من بین که دراین باغ
چون خار بدامان گلی دسترسم نیست
از تنگدلی پاس دل تنگ ندارم
چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست
امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای
آزرده ی دردم دو سه پیمانه بسم نیست
... ادامه
قربونت برم شهرزادم.خیلی شرمندم کردی نفسم
1391/12/20 - 00:35این چه حرفیه ابجی مهربونم
1391/12/20 - 00:38هه..آفرين...
1391/12/21 - 11:30