Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210 شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها
هرگز فراموش نخواهم کرد.....انگار با پایین اومدن دمای هوا ، حال و هوای منم گرفته و داره....به زیر صفر می رسه و یخ زده......با خودت بردی همه چیزو ،...!......من باید به کدوم دلخوشی نداشته ام دلمو گرم کنم به زندگی بدون تو....اصلا مگه زندگی بدون تو معنایی داره همه چیمو بردی با خودت......حداقل تو یه نوشته ای از من داری که وقتی سردت شد بتونی بسوزونیشو خودتو باهاش گرم کنی
اما من چی ؟
با یه کتابی که اسمشم آزار دهنده اس :
هرگز فراموشت نخواهم کرد....
تو که ازم خواستی فراموشت کنم چرا این کتابو خریدی هان؟
نمی گم خطا نكردم من كه ادعا نكردم
همه گفتن بی وفایی من كه اعتنا نكردم
عازم سفر شدی تو من دلم می خواست بمونی
واسه موندن تو اما بخدا دعا نكردم
واسه تو كلی نوشتم كه یه جوری مبتلا شی
تقصیر منه كه آخر تو رو مبتلا نكردم
توی كوچه ی رفاقت یه سلام جواب ندادم
تو دلم تویی اون و با كسی آشنا نكردم
می دونم دوسم نداری حتی قد یه قناری
اما عاشقم هنوزم بودن اشتباه نكردم
ما جایی قرار نذاشتیم جز تو كوچه های رویا
این دفعه تو اومدی من به قرار وفا نكردم
زیر دین ناز چشمات یه عمریه دارم می سوزم
تا خاكستری نشه دل دینمو ادا نكردم
اومدن واسه نصیحت به بهانه ی یه صحبت
عمرشون كلی تلف شد چون تو رو رها نكردم
راه آسمون كه بسته س گرچه قلبامون شكسته س
تا بحال انقد خدا رو اینجوری صدا نكردم
تو من و گذشاتی رفتی خواستی من دیوونه تر شم
باورت نمی شه شاید آخه جون فدا نكردم
نامه های عاشقونه با نشونه بی نشونه
اما از كسای دیگه س پس اونا رو وا نكردم
یادته عكست و دادی بذارم تو قاب قلبم
بعد از اون روز دیگه هرگز به كسی نگا مكردم
تو از اون روزی كه رفتی نه تو رفتی كه ببینی
تا قیامت هم تو رو من از خودم جدا نكردم
#سرنوشت
سرنوشتم به من میگه، میگه روزا می میرن دیگه هرگز روزای من حرفای خوب نمی گن از غم تو که دیگه واسم اشکی نمونده نمی دونم کجا رفتی چرا رفتی حالا هر وقت پیشم میای تو خوابای شبونه جاری میشن رو گونه هام اشکای دونه دونه از غم تو که دیگه واسم اشکی نمونده نمی دونم کجا رفتی چرا رفتی توی تلخی وجودم دلمو غصه می گیره بعد از این وحشت شب ها می دونم فردا می میره وقتی یاد تو نباشه دلم از زندگی سیره ته زندون وجودم کنج تنهایی اسیره روزای خوب بهترین لحظه هام با یاد تو گذشتن اون خاطرات گمشده رفتن و برنگشتن تو این دنیا که دیگه نمی خوام بی تو بمونم خوب می دونم نمی تونم نمی تونم حالا هر وقت پیشم میای تو خوابای شبونه جاری می شن رو گونه هام اشکای دونه دونه از غم تو که دیگه واسم اشکی نمونده نمی دونم کجا رفتی چرا رفتی توی تلخی وجودم دلمو غصه می گیره بعد از این وحشت شب ها می دونم فردا می میره وقتی یاد تو نباشه دلم از زندگی سیره ته زندون وجودم کنج تنهایی اسیره سرنوشتم . . . #علیرضا_قمیشی
من هرگز نخواستم از عشق افسانه ای بیافرینم،
باور کن
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم
کودکانه و ساده و روستایی
من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم
آن لحظه ای که تو را به نام می خواندم*
من هرگز نمی خواستم ازعشق برجی بیافرینم
مه آلود و غمناک با پنجره های مسدود و تاریک...
"نادر ابراهیمی"
هرگز معنای نغمه ی پرندگان را پس از باران نفهمیدم ...تا تو آمدی و عشق بارانی ات را نثار لحظه های ابری ام کردی، و من ...هنوز که هنوز است به شوق هوایت، با قناری ها آواز عشق سر می دهم ...
ولی آنکه می ماند درد می کشد ،
غصه می خورد ،
بغض می کند ،
اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و
در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود ....
آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه .....
به هیچکس اجازه ندهید احساسات شما را جریحه دار کند. باید روی پای خود بایستید و مبارزه کنید. کسانی وجود دارند که حاضرند هر کاری انجام دهند تا شکست شما را ببینند. هرگز نگذارید به هدفشان برسند. سرتان را بالا نگه دارید، بر چهره تان لبخندی بنشانید و محکم بمانید.
این کاریکاتور غوغاست===>صحبت از پژمردن یک برگ نیست فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرُست فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبت ها صبور صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق گفتگو از مرگ ”انسانیت“ است. فریدون مشیری
سلااااااااااااااام به همه دوستای گل و مهربون و با معرفتم.دلم خیلی براتون تنگ شده بود.باور کنید که خیلی خیلی دلتنگتون بودم.متاسفانه مشکلاتی داشتم که نمیتونستم بیام ولی انشالله دیگه در خدمت همتون هستم.جا داره همینجا از همه دوستای عزیزم از جمله مهتا و صوفیا و رضا و نگارومصطفی ....که تو این مدت به من لطف داشتن و تماس میگرفتن و جویای احوالم بودن تشکر کنم.واقعا شرمندم کردین.خیلی خیلی دوستون دارم.
تنها که باشی
شطرنج در تمام زندگی ات
رسوخ می کند..
تا یادت بماند هرگز
پایت را از بی کسی هایت دراز تر نکنی..
شطرنج یعنی
طوری محاصره می شوی
که با هر قدم خودت را یکبار از دست می دهی..
باور کن..
الساندرو دل پیـرو کاپیتان سابق و مهاجم اسطوره ای یـوونتوس اکنون با تیم سیدنی در اردو پیش فصل در کشور ایتالیا حضور دارد. او که در ایتالیا همواره جز محبوب ترین چهره ها بوده در کنفرانسی خبری شرکت کرد تا با خبرنگاران و در اصل با هواداران پرشمار خود در سراسر جهان صخـبت کند.
" یوونتوس در وضعیت مهم و حساسی است. زیرا دفاع کردن از عنوان قهرمانی همیشه برای شما این مزیت را به همراه دارد که جلوتر از سایر تیم ها قرار دارید "
" شکست در بازیهای دوستانه نباید باعث نگرانی بازیکنان یووه شود. گاهی شما در مقابل تیم هایی قرار می گیرید که ممکن است در اردو پیش فصل آمادگی بیشتری را کسب کرده باشند "
" یا حتی حریفانی که رقابت های خود را در لیگ شروع کرده اند و آماده تر هستند نکته دقیقا همینجا است. یوونتوس قدرت و پتانسیل زیادی دارد و خریدهای جدید یووه این اجازه را می دهد که با کسب آمادگی کیفیت واقعی خود را نشان دهند "
" من 19 سال فشرده را در دنیای فوتبال بوده ام. گاهی اوقات با خود می گویم که دوباره به دنیای یوونتوس بازگردم. من آخرین روز را به یاد می آورم که در ورزشگاه جدید توانستیم اسکودتو را بدست آوریم و استقبال گرم و صمیـمی هواداران برای من که مثله یک جام دیگر بود "
" من هرگز تشکر و قدردانی از هوادارانی که در آن جشن زیبا بودند را فراموش نخواهم کرد. در این سن برنامه ریزی ها کوتاه مدت هستند. ممکن است که امسال آخرین سال فوتبالی من باشد و شاید هم نه .. بعد از کریسمس درباره آن تصمیم خواهم گرفت "
در چهاردهم آذرماه سال 1329 در یکی از محروم ترین نقاط شهرستان قزوین در خیابان سعدی و در یک خانواده مذهبی که آتش عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت از آن زبانه می کشید، کودکی به دنیا آمد که بعدها باعث افتخار هر ایرانی بود. نام او را به یاد علمدار کربلا، عباس نهادند.
خیابان سعدی هرگز او را فراموش نمی کند
در چهاردهم آذرماه سال 1329 در یکی از محروم ترین نقاط شهرستان قزوین در خیابان سعدی و در یک خانواده مذهبی که آتش عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت از آن زبانه می کشید، کودکی به دنیا آمد که بعدها باعث افتخار هر ایرانی بود. نام او را به یاد علمدار کربلا، عباس نهادند.
عاشق امام حسین (ع)
مرحوم "حاج اسماعیل بابایی" پدر بزگوار عباس را همگان به عنوان تعزیه گردان می شناختند که سال های زیادی از عمر خود را صرف خدمت به امام حسین و این همایش بزرگ مذهبی کرده بود. صحن حیاط خانه اش منزلگاه دوستداران حسین (ع) بود. دوران طفولیت عباس در این فضا آغاز شده بود. او از همان زمان کودکی از پدر آن چه را که باید بیاموزد و سرلوحه قرار دهد، آموخت. از همان کودکی نقش هایی را در تعزیه به عهده گرفت تا از همان موقع معلوم باشد که عباس چقدر عاشق اهل بیت است.
سال ها یکی پس از دیگری گذشت. اینک عباس، دوران تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دهخدا سپری می کند و دوران متوسطه خود را نیز در دبیرستان نظام با موفقیت به پایان می رساند.
پس از اخذ دیپلم، با شرکت در کنکور سراسری در رشته پزشکی پذیرفته می شود ولی به دلیل این که به خلبانی علاقه وافری داشت، از آن انصراف داده و در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی می شود. همانند دیگر خلبانان نیروی هوایی پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، جهت تکمیل فن خلبانی و گذراندن دوره پیشرفته، به کشور ایالات متحده آمریکا اعزام می شود.
آمریکا هم عباس را عوض نکرد
کشور آمریکا با تمام زرق و برقش، نتوانست عباس را به خود جلب کند و عباس همان عباسی بود که در هنگام گذراندان دوره مقدماتی، به دلیل این که آسایگاهش در طبقه دوم روبه روی آسایگاه دختران بود، تقاضای انتقال به طبقه اول کرده بود.
او همچنان بر عقاید دینی و مذهبی خود پای بند بود. برای این که چشمش به عکس های خواننده زن آمریکایی که هم اتاقی اش (در آن زمان تمام دانشجویان خلبانی باید برای مدت حداقل دو ماه با یک دانشجوی آمریکایی هم اتاق می شدند تا در پیشرفت زبان به آنها کمک شود) به دیوار زده بود نیفتد، با توافق همدیگر اتاق را به وسیله یک پارچه، به دو قسمت تقسیم کرده بود.
در آمریکا از خوردن نوشابه "پپسی" خودداری می کرد و به دوستان می گفت که صاحب کارخانه این نوشابه یک اسرائیلی است و مراجع تقلید، ما را از خوردن آن منع کرده اند.
عباس مهارت بالایی در بازی والیبال داشت. روزی درحالی که نظاره گر بازی سربازان آمریکایی بود، مشکلی را مشاهده کرد و به یکی از سربازان توصیه کرد "اگر به این شکل بازی کنی بهتر است" ولی آن سرباز به او توهین کرد که شما ...
عباس نه تنها ناراحت نشد، بلکه رو به او کرد و گفتک
- حاضرم با شما مسابقه بدهم. تیم شما کامل در یک طرف و من به تنهایی در طرف دیگر.
مسابقه آغاز شد و تمامی دانشجویان ایرانی که از این کار عباس به وجد آمده بودند، شروع به تشویق عباس نمودند و در میان تعجب حاضران، عباس یکی پس از دیگری امتیازات لازم را به دست می آورد. در بین سربازان آمریکایی که از شدت عصبانیت قادر به بازی نبودند، اختلاف افتاده بود و در نهایت عباس به تنهایی تیم آنها را برد.
در این هنگام فرمانده پایگاه که یک سرهنگ آمریکایی بود و از دور نظاره گر این بازی بود، جلو آمد و دست بر روی شانه عباس می گذارد و می گوید:
- از امروز به بعد تو کاپیتان تیم دانشگاه هستی.
و چندی بعد این تیم با هدایت عباس، قهرمان دانشگاه های هوایی می شود.
در نهایت دوره خلبانی عباس در آمریکا تمام شد ولی به دلیلی، به عباس گواهینامه خلبانی داده نمی شد. هم اتاقی آمریکایی عباس در گزارشی به فرماندهی، او را این گونه توصیف کرده بود:
- فردی منزوی است و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت است. از نوع رفتارش بر می آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی و شدیدا به فرهنگ و سنن ایرانی پای بند است. به هرحال او شخصی غیر نرمال است. در گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند. (که منظور همان نماز خواندن عباس بود.)
Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102
این شعرو دوس دارم
1392/05/22 - 08:28