فاش شدن راز عاشقانه ام مرا به رسوایی کشاند
کاش مثل گذشته در غفلت بودم..غفلتی که مرا از تو دور میکرد
همیشه برایم سوال شد،چرا او نرفت و ماند
ماندن او دلیلی برای رسیدن من به او نبود
پس چرا من با دست خویش دامن زدم برای رسیدن به او
او برای من تنها یه عشق بود..نه سرنوشت رسیدن به او
به او بگوید....
به او بگوید که من در گفتن تو را دوست دارم...
نه به فکر فریب بودم و نه در دروغ غو طه ور
فرمان عشق بود.اما نمیدانستم تقدیر چیز دیگریست
هر چند این سالها هر دو محنت تنهای می کشیم..گاه به
یاد تو هستم..
آیا تو هم چنینی...؟!
من هستم حاضر
1393/07/2 - 19:20سلام یلدایی چه طوری ؟ خوبی ؟
1393/07/2 - 19:45سلام ، ممنون بد نیستم ، تو خوبی سهیل جان ؟
1393/07/2 - 19:56خداروشکر منم خوبم ابجی یلدا
1393/07/2 - 20:24ایشالا همیشه سلامت باشی سهیل جان
1393/07/2 - 21:04سلام یلدا
1393/07/2 - 21:07تو هم روح سرگردان شدی که!
چرا چراغ آنلاینت روشن نیست؟!
ممنون ابجی یلدا
1393/07/2 - 21:51سلام داداش بامداد نخسته
سلام
1393/07/2 - 22:00تو هم خسته نباشی رفیق
خیلی مخلصیم عزیز
1393/07/10 - 00:56کجایی سهیل نیستی!!!!
1393/10/18 - 06:31